فارغ از هر نوع نگاه سیاسی با رویکرد منفعتگرایی
جناحی و صرفاً بر مبنای شاخص تأمین حقوق مردم و منافع ملی، باید به این
پرسش اصلی پاسخ داد که با پیوستن ایران به FATF، گرهها از امور کشور و
مردم گشوده خواهد شد یا بر حجم این گرهها افزوده شده، مشکلات کشور و مردم
بیشتر میشود؟ اکنون بسیاری از اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، برای
تصمیمگیری در این زمینه، به دنبال پاسخ قانعکننده برای پرسش مذکور هستند.
برای رسیدن به پاسخی صحیح و به دور از جنجالهای سیاسی، تأمل در
گزارههای زیر مفید خواهد بود:
1ـ براساس مبانی، اصول و قوانین جمهوری
اسلامی، ایران از جمله کشورهایی است که هم با منابع مالی تروریسم مقابله
میکند و هم با پولشویی مبارزه جدی دارد. بنابراین، خلاف عقل و انصاف است
اگر گفته شود، مخالفت با پیوستن بهFATF و پذیرش کنوانسیونهای پالرمو و
CFT، به معنای مخالفت با مبارزه با پولشویی در داخل کشور یا مبارزه با
منابع مالی تروریسم است. ایران قربانی تروریسم و خود پیشگام مبارزه با آن
است.
2ـ آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی، مانند انگلیس و فرانسه، اصرار
عجیبی دارند که جمهوری اسلامی ایران، باید FATF و کنوانسیونهای ذکر شده
را بپذیرد. اصرار این کشورها بر این امر، در حالی است که در سالهای گذشته
آنها و متحدانشان از تروریسم حمایت مالی کردهاند. آمریکا به استناد
منابع معتبر، در صدر کشورهای غیر شفاف از نظر مالی قرار دارد و بیشترین
حمایتها را از تروریستهایی، چون داعش میکند.
3ـ بین آمریکای خارج
شده از برجام و اروپای مانده در برجام، اشتراک هدف راهبردی در قبال انقلاب
اسلامی و ملت انقلابی ایران وجود دارد. آمریکا و اروپا بر این هدف اتفاق
نظر دارند که باید حرکت رو به جلو و تمدنساز ملت ایران متوقف شود. تنها
تفاوت بین آنها برای رسیدن به این هدف مشترک، اختلاف در روشها و شیوههای
مقابله است. آمریکا با خروج از برجام، شمشیر را از رو بسته، با صراحت از
تشدید تحریمها و اعمال هر نوع فشار برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره
سخن میگوید و اروپا هم با ماندن در برجام، به جای مقابله با تحریمهای
آمریکا و عمل به تعهدات برجامی خود، اندک کمکهای خود در حوزههای غیر
تحریمی را، مشروط به پذیرش FATF و لوایح مرتبط، آغاز مذاکرات موشکی و
تغییر سیاستهای منطقهای کشورمان اعلام کرده است! آیا این نوع رفتارهای
اروپا، از سیاست مستقل اروپاییها در مقابل آمریکا حکایت دارد یا اینکه
بیانکننده نوعی تقسیم کار بین آنان برای رسیدن به هدف مشترک است.
4ـ
دور زدن تحریمهای ظالمانه و غیر قانونی آمریکا در فضای کنونی حاکم بر غرب،
نوعی جرم تلقی میشود. شرکت اروپایی به همین دلیل و با نگرانی از عواقب
ارتکاب این جرم، خود را به رعایت تحریمهای آمریکا ملزم میداند. خروج شرکت
توتال از قرارداد با ایران آن هم بدون پرداخت خسارت، دلیل روشن و قاطعی
بر این موضوع است. بنا بر این نکات پیش گفته:
الفـ با پذیرش FATF و کنوانسیونهای پالرمو و CFT، اروپا به هیچ عنوان با تحریمهای آمریکا مقابله نخواهد کرد.
بـ
ایران با این پذیرش، امکان هر نوع دور زدن تحریمها را به دلیل جرم بودن
از بین میبرد. در این صورت، دور زدن تحریمها از نظر همه کشورهای غربی،
نوعی پولشویی تلقی خواهد شد. با اندک تأمل در گزارههای ذکر شده، به
راحتی میتوان نتیجه گرفت، با پیوستن به FATF و کنوانسیونهای مرتبط، نه
تنها هیچ گرهای از مشکلات اقتصادی و مالی ایران باز نخواهد شد؛ بلکه بر
حجم این گرهها و مشکلات افزوده خواهد شد. عقلانیت و تدبیر اقتضا میکند،
در شرایطی که آمریکاییها مصمم به تشدید تحریمها علیه کشور و ملت ایران
هستند، مسئولان کشور هوشمندانه به دنبال دور زدن تحریمها، خنثیسازی اثر
تحریمها و تقویت اقتصاد داخلی از طریق پیادهسازی اقتصاد مقاومتی باشند.
باید هوشیار بود و با دست خود، آمریکاییها و شرکای اروپایی آنها را در
به نتیجه رساندن سیاست «فشارـ مذاکره» کمک نکرد. اکنون غرب رو به خدعه
آورده، میخواهد ملت ایران را به دست مسئولانش از حرکت باز دارد. در اینکه
پیوستن به این نوع کنوانسیونها، گرهای از مشکلات اقتصادی باز نمیکند،
به استدلال نیازی نیست. آقای ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، در مجلس شورای
اسلامی با صراحت اعلام کرد: «نه من و نه رئیسجمهور، تضمین نمیدهیم که
با پذیرش FATF، پالرمو و CTF، مشکلات اقتصادی کشور کم میشود؛ اما در صورت
نپذیرفتن این کنوانسیونها، بهانه فشار در اختیار آنان قرار دارد.» سست
بنیان بودن چنین استدلالی برای پذیرش این کنوانسیونها، بسیار روشن است؛
چرا که فهرست بهانهها برای فشار بلند بوده و پایانی ندارد. ما هر نوع
بهانهای را از دست غربیها خارج کنیم، آنان بهانهای دیگر میآورند. مگر
نه این است که با صراحت، از ضرورت متوقف کردن برنامه موشکی جمهوری اسلامی
سخن میگویند. آیا در موضوع موشکی هم باید بهانه فشار را از دست آنان خارج
کرد؟