مرزبندی درست بین دوست و دشمن یکی از مصادیقی است که رهبر معظم انقلاب در
معرفی و توصیههای گام دوم انقلاب آن را مهم دانسته و به انقلابیها تاکید
کردند و فرمودند که باید بین دوست و دشمن مرزبندی درست و دقیقی داشته
باشند. اینکه همزمان با روزهای آغازین ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامی رهبر
معظم انقلاب در مواردی که برای جوانان و انقلابیها بیان میکنند، ضرورت
مرزبندی با دشمن را نیز ذکر میکنند خود گواه این امر است که انقلابیگری
با مماشات با دشمنان و نگاه تردید به آنها جمع نمیشود.
یعنی نمیتوان
هم خود را انقلابی و پیرو ولایت فقیه دانست و هم در مقابل کسانی که برای
کشورت نقشه میکشند و بیمهابا از تغییر رژیم حکومتت حرف میزنند فرش قرمز
پهن کرد و برایشان لبخند زد. نمیشود انقلابی بود و به جای تلاش برای رضایت
مردم به نمایندگانشان توهین کرد، منتقدان را با اسامی نامناسب خطاب کرد و
به روی دشمنی که مرزها و جمهوریتت را نشانه رفته لبخند زد.
این سخنان
گهربار نشان میدهد که ضروری است انقلابی همانقدر که با دوست مهربان و
صمیمی است باید با دشمن و کفار با شدت برخورد کرده و مرزبندی مشخصی با
دشمنان داشته باشد. شاید بهترین نمونه آن در مسئولان انقلابیمان خلاصه
میشود، مسئولانی که در ابتدای خدمتشان در نظام جمهوری اسلامی به قانون
اساسی سوگند میخورند حتما باید بدانند که برای رسیدن به آرمانهای انقلاب
تلاش کرده و در آن مسیر باید گام بردارند، حتما میدانند که باید برای
مطالبه حقوق ملت از بیگانگان محکم ایستاد. مسئولان باید بدانند که نه از
حقوق افراد هموفیلی در قبال تزریق خون آلوده فرانسوی باید گذشت نه از
غرامتی که عراق در جنگ هشتساله به ما تحمیل کرد و نه از منافع ملیای که
در تعهد برجام نادیده گرفته شد، هم باید غرامت تانکهایی که انگلیس
پولهایش را گرفته و نداده ستاند و هم سرنوشت اموال بلوکه شدهمان را در
امریکا و اروپا مشخص کرد. هم غرامت کرسنت را گرفت و هم پژو و توتال را و از
هیچیک از حقوقمان دست نکشید. مسئولان میدانند که اگر در مسیر احقاق حقوق
ملت و مرزبندی با دشمن قصوری از سوی مسئولی رخ دهد ملت انقلابی حق
طبیعیشان است که بخواهند قصورکننده را براساس عامدانه و یا نا آگاهانه
بودن قصورش جریمه کنند و به محاکمه کشانند.
این طبیعی است که ملت از
مسئولان خود بخواهند که مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب با سلایق و عقاید
مختلف باید در چارچوب اصول با یكدیگر اتحاد و همكاری داشته باشند و مرزهای
فكری، عقیدتی و ارزشی خود را با دشمن پررنگ كنند.
اما سجاد این موضوع
را بسیار دقیق در احادیث توضیح داده و رهبر معظم انقلاب نیز همین حدیث امام
سجاد(ع) را در درس خارج از فقه خود در ۱۶ اردیبهشت ۹۲ بیان کردند: «مبادا
با گناهكاران همنشينى كنيد و به ستمكاران كمك دهيد و با بزهكاران نزديك
شويد، از فتنه ايشان حذر كنيد و از حدود و ناحيه آنان دورى كنيد و بدانيد
كه هر كس با دوستان خدا مخالفت كند و بجز دين خدا به دين ديگرى ديندار شود و
به دستور خود جز دستور ولى خدا از روى خودسرى رفتار كند در آتش سوزانى
درافتد كه میخورد بدنهایى را كه ارواحشان از آنها دور گشته و بدبختى بر
آنها چيره شده، اينان (گرچه در دنيا به صورت زندهاند ولى) مردگانى هستند
كه حرارت آتش را درك نكنند و اگر (به راستى) زنده بودند درد حرارت آتش را
درك میكردند.ادامۀ مکتوبِ شریف حضرت سجاد(ع) خطاب به شیعیان است. با تدبرّ
و تأملّ در اینگونه روایات، نقش ائمه در یک رهبری کامل و دقیق بیشتر روشن
میشود. مانند یک دیدهبان مسلطّی، تمام صحنه را ملاحظه میکنند؛ جریان
معرفت اهلبیت و اسلام اهلبیت این جریان باریکی که در لابهلای طوفانهِا و
جریانهای گوناگون، ِخوف اضمحلالش وجود دارد، این را حفظ و تقویت میکنند،
تمهید میکنند و پیش میبرَند. آنچه تا امروز این فکر و مکتب را زنده نگه
داشته و روز به روز توسعه داده است.
میفرماید: با گناهکاران همنشینی
نکنید! به ستمگران کمک نکنید! با فسّاق همراهی نکنید! این دستور، در آن
فضای اختناقی که در زمان امام سجاد(ع) وجود داشته است، معنای خاصی میدهد.
عضی از فسّاق خدمت حضرت میآمدند، سؤال میکردند، حضرت هم جواب مسئله آنها
را میدادند. در این تردیدی نیست. مراد این است که در آن جامعه اختناق، در
آن فضِای فشار و محاصره همه جانبه شیعه و پیروان اهلبیت، شیعه باید راه
خود را بشناسد، مرزبندی خودش را گم نکند، مسألۀ مرزبندی همیشه هست. در یک
جامعۀ اختناقی، مرزبندی به نحوی است، در یک جامعۀ یدِ عُلیا و سلطۀ گفتمان
دین مثل جامعۀ ما، مرزبندی به نحو دیگری است. میخواهد بفرماید: مرزبندی را
فراموش نکنید! راه را گم نکنید! اگر مرزِ خودتان را با مخالفانتان، با
دشمنانتان نشناختید، این مرز کمرنگ شد، دو اشکال به وجود میآید: یکی اینکه
آنها وارد منطقۀ شما میشوند، یعنی نفوذ. دوّم اینکه شما وارد منطقۀ آنها
میشوید، یعنی انحلال. این توصیه ای که ما همیشه در این سال های بعد از
انقلاب، به خصوص بعد از رحلت امام(رضوانالله علیه) به همۀ افرادی که در
عرصۀ فعالیت های سیاسی و اجتماعی حضور دارند و فعالند، همیشه به اینها
توصیه میکردیم، این بوده: همه نوع فعالیت بکنید، همه نوع تلاش بکنید، همه
جا سر بزنید، ولی مرزبندی را فراموش نکنید! غفلت از مرزها نکنید! مثل
مرزهای جغرافیایی، در مرزهای جغرافیایی یک دیوار بتونی که نکشیدند که کسی
از این طرف نتواند آن طرف برود، از آن طرف نتواند بیاید. گاهی کسانی هم آن
طرف میروند، کسانی هم از آن طرف اینجا میآیند، لکن با حساب و کتاب. اگر
علائم مرزی از بین رفت، نابود شد، شما غفلتا خود را در سرزمین دشمن یا
بیگانه مشاهده میکنید، حضور در آنجا پیدا میکنید بدون اینکه خودتان
بخواهید! یا بیگانه یا دشمن داخل سرزمین شما میشود، بدون اینکه اجازه
گرفته باشد. مرزهای عقیدتی، مرزهای نظری، مرزهای سیاسی، از این قبیل است.
فقرۀ بعدی حدیث، اشاره به کسانی است که تسلطّ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و
همه جانبه بر جامعه داشتند. میفرماید: آن کسی که از فرمان امام و ولیّ خدا
سر باز میزند، قبل از اینکه به آتش دوزخ گرفتار بشود، در همین جا در یک
آتشی است؛ فی نارٍ تلَتهِب، آتش دارد او را میسوزاند، لکن حس نمیکند! این
آتش جسمهای بیجان را، جسم های بیتعقّل را، انسان های مرُده را
میسوزاند. مرُدهاند، سوزندگیِ آتش را حس نمیکنند! در حالی که به ظاهر
زنده اند، راه میروند. این، همان آتشی است که تجسّمش در آن نشئۀ دیگر، به
آن شکلِ معروفی که قرآن کریم و روایات، ناطق هستند، درمیآید.»
بر این
اساس است که معتقدیم انقلابی واقعی باید فهم دقیقی از اشداءعلیالکفار را
که در قرآن ذکر شده است را داشته و مرز خود را با دشمن مشخص کند، نکتهای
که رهبری هم آن را به درستی و با تیزهوشی در ورود به دهه پنجم انقلاب بیان
کردهاند.
نویسنده: مائده شیرپور