کد خبر: ۴۵۲۶۱۸
زمان انتشار: ۱۳:۱۰     ۲۱ بهمن ۱۳۹۷
خاطرات نوجوان ۱۰ ساله ای که انقلابی بود و انقلابی ماند؛
در چهل سالگی انقلاب به سراغ مردی رفتیم که مدتهاست در بیمارستان بستری است و عوارض جانبازی اش هر روز آسیب جدیدی به بدنش وارد می آورد. جانباز علی ثابت در زمان انقلاب 10 ساله بود. نوجوانی که به همراه خانواده اش در یکی از محله های قدیمی تهران سن و سال را برای انقلاب فراموش می کند و با کمک هم محلی هایش در انقلاب سهم آفرینی می کند. آنچه می خوانید خاطره ای شنیدنی از علی ثابت همرزم شهید همت و جانباز سال های دفاع مقدس از روزهای انقلاب است.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، در چهل سالگی انقلاب به سراغ مردی رفتیم که مدتهاست در بیمارستان بستری است و عوارض جانبازی اش هر روز آسیب جدیدی به بدنش وارد می آورد. جانباز علی ثابت در زمان انقلاب 10 ساله بود. نوجوانی که به همراه خانواده اش در یکی از محله های قدیمی تهران سن و سال را برای انقلاب فراموش می کند و با کمک هم محلی هایش در انقلاب سهم آفرینی می کند. آنچه می خوانید خاطره ای شنیدنی از علی ثابت همرزم شهید همت و جانباز سال های دفاع مقدس از روزهای انقلاب است:


10 ساله بودم، درمدرسه علوى اسلامى دوران ابتدائى را ميگذراندم كه شور انقلاب با آمدن حضرت امام ( ره ) بالا گرفته بود، آنروزها منزلمان در خيابان پيروزي(فرح آباد قديم)خيابان شكوفه بود وقتي كه مردم به تسليحات و به كمك همافران و افسران و درجه داران نيروى هوائى رفتند مردم سلاح هايي كه در تسليحات موجود بود براي دفاع از انقلاب و شكستن حكومت نظامى  آن ايام كه به دستور امام لغو كرده بودند و امرنمودند : مردم به خيابان ها بريزند.

 كوچه ما و كوچه هاى اطراف سنگر بندي شده بود يادم هست پدرم و چند تن از همسايگان كه فعال ترينشان مرحوم حاج كريم هرندى بود از همسايگان تا صبح در آن سرما پاى آتيش كه توى پيت هاى حلبى درست كرده بودند سرماى آن ايام را پشت سر ميگذاردند.

 پدرم مدام دير وقت كه ميشد من و چند نفر از هم سن و سالهايم را بطر ف خانه هدايت ميكردند ، ما هم گوشمان بدهكار نبود و با فرزندان ديگر همسايگان به هر بهانه اى بر ميگشتيم در سنگرى كه سر كوچه مان بود.


روزي كه مردم تسليحات را خالى كردند، يك مرد جوانى حدوداً ٣٠ ساله يك تيربار ژ ٣ كه قطار فشنگهاش بدور كمر و سينه اش بسته بود يك اسلحه ژ ٣ هم روى دوش ديگر داشت جعبه اى چوبى در دست داشت منه م به جوان گفتم اين جعبه را ميدهى جعبه را به من داد در جعبه را كه باز كردم يك قبضه سلاح كمرى نو درآن بود وقتى پدرم سلاح را ديد سريعاً ازمن گرفت.

شب ٢١ بهمن ماه مردم قصد تسخير راديو تلويزيون را داشتند پدرم با همان اسلحه كمرى و با كلاه آهنى آبى برسرش با موتور مرحوم حاج كريم هرندى ( بعد از پيروزى انقلاب مرحوم هرندى رياست كميته دروازه غار را به عهده گرفت )عازم صدا و سيما شدند كه آن شب راديو و تلويزيون به دست مردم افتاد و مجرى اعلام كردصداى ما را از راديو و تلويزيون انقلاب اسلامى ميشنويد، كه پيروزى انقلاب تثبيت شد .

امسال در چهل سالگی انقلاب وقتی به عقب بر می گردیم و تفاوت ها را می بینیم متوجه دستاوردهای انقلاب و آینده بینی امام خمینی (ره) می شویم. شاید برای جوان و نوجوان امروز قابل درک نباشد که ما آن زمان با سن کم و وقتی هم سن و سال امروز این نوجوانان بودیم چگونه گوش به فرمان امام برای انقلاب تلاش کردیم و چگونه خیلی زود بزرگ شدیم.

بدون شک درک دستاوردهای انقلاب را فقط می توان با تبیین اندیشه های امام خمینی (ره) به دست آورد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها