در شماره نخست «مهر سیمرغ» اشاره شد که حاشیهها و به خصوص بینظمیهای اجرایی در اولین روز، سبب شد متن جشنواره و کیفیت فیلمها تا حدودی زیر سایه حواشی قرار بگیرد اما این شرایط در دومین روز تا حدودی بهبود یافت.
امروز جمعه ۱۲ بهمنماه سومین روز برگزاری سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر است. با مرور متن و حاشیه دومین روز جشنواره در اولین «مهر سیمرغ» همراه شوید.
فیلم روز؛ تیغ و ترمه
برای آنهایی که موفق شدهاند در دو روز ابتدایی فیلم تازه کیومرث پوراحمد را ببینند، احتمالا برای این انتخاب برای توضیح بیشتری بدهیم! چه اینکه فیلم «تیغ و ترمه» فارغ از حسی که هر مخاطبی میتواند به آن داشته باشد، حتما نمیتواند از منظر دستاوردهای سینمایی و امتیازات ویژه محتوایی، بهعنوان «فیلم روز» دومین روز جشنواره انتخاب شود. با این وجود به واسطه رونمایی از این فیلم میتوان به چند نکته اشاره کرد.
کیومرث پوراحمد از پیشکسوتان محترم سینمای ایران است و در کارنامه سینمایی و تلویزیونیاش به اندازه کافی آثار ماندگار دارد که به واسطه یک فیلم خدشهای به اعتبار هنری و سینماییاش وارد نشود. با این وجود اما باید پذیرفت که همین اعتبار هم اجازه نمیدهد که هر آنچه ساخت را چشمبسته بپذیریم و صرفا به گفتن اینکه یک «فیلم بد» دیگر در جشنواره دیدهایم، بسنده کنیم.
«تیغ و ترمه» تا به اینجا بدترین فیلم جشنواره سیوهفتم بوده است و شاید پیشبینی مسعود فراستی هم درست از آن دربیاید و تا پایان جشنواره هم دیگر نتوانیم فیلمی از این بدتر ببینیم! اما رونمایی از این فیلم بستر مناسبی است برای شکلگیری یک گفتگوی جدیتر میان اصحاب فن سینما درباره «اقتباس».
در گزارشهایی که پیش از این درباره ترکیب فیلمهای جشنواره در رسانههای مختلف منتشر شده است، «تیغ و ترمه» بهعنوان یکی از دو فیلم اقتباسی جشنواره معرفی میشد که اتفاقا یکی از فیلمسازان خوشسابقه در زمینه اقتباس (قصههای مجید و خواهران غریب را به خاطر دارید؟) آن را کارگردانی کرده است. اما چرا حاصل کار چنین اثری از آب درآمده است!؟
نکته دیگر هم احتمالا درباره بازتابها و واکنشها نسبت به فیلم است. برخی شاید بخواهند حکم بر «تمام شدن دوران» یک فیلمساز پیشکسوت دیگر بدهند و برخی دیگر از مقام دفاع برآیند و با تکیه بر کارنامه نوستالژیک پوراحمد بخواهند چشم بر ضعفهای غیرقابل کتمان فیلم ببندند؛ بهترین پاسخ به هر دو طیف را پوراحمد در نشست خبری فیلم داده است؛ «کودنترین آدمها هم وقتی فیلمی میسازند، فکر میکنند بهترین اثرشان را ساختهاند. وقتی من «گل یخ» را ساختم فکر میکردم «خواهران غریب۲» را ساختهام اما وقتی واکنشها را دیدم، فهمیدم فیلم مزخرفی را ساختهام اما برای همه فیلمهایم به یک اندازه انرژی میگذارم.»
چهره روز؛ مسعود فراستی
در هفتههای منتهی به رونمایی از سری جدید برنامه تلویزیونی «هفت» حرف و حدیثها درباره ترکیب «میزنقد» سری جدید این برنامه همواره پرحاشیه، در محافل رسانهای و سینمایی مطرح بود. محور اصلی گمانهزنیها هم «بودن یا نبودن» مسعود فراستی بود!
با پخش قسمت نخست برنامه و برگزاری میزنقد توسط محمدحسین لطیفی و دو منتقد مهمان، اینطور به نظر میرسید که نقد تلویحی محمدحسین لطیفی بهعنوان مجری سری تازه، نسبت به رویکرد منتقدان دورههای قبل برنامه بهویژه مسعود فراستی چندان بیتأثیر نبوده و احتمالا شاهد تغییری در این بخش از برنامه «هفت» خواهیم بود.
از شب دوم برنامه اما ورق برگشت و اینبار مسعود فراستی در غیاب محمدحسین لطیفی (آیا این غیبت میتواند ارتباطی با مواضع انتقادی لطیفی داشته باشد!؟) در بخش میز نقد «هفت» مقابل منتقد مهمان نشست و خبر بازگشت خود بهعنوان منتقد ثابت برنامه «هفت» را تأیید کرد؛ منتقدی که از همان برنامه اول و با زیرتیغ بردن فیلمهای روز نخست، ثابت کرد که میخواهد همان «فراستی همیشگی» باشد.
آمدن فراستی هم طبیعتا با حاشیه همراه شد و شایعه دستمزد «هشت میلیون تومان برای هر برنامه» خیلی زود در فضای مجازی دست به دست شد! شایعهای که البته برای آشنایان با سازوکار محاسبات مالی برنامههای تلویزیونی از همان ابتدا بیشتر شبیه شوخی بود اما فراستی دربرابر آن سکوت نکرد و ضمن تکذیب اصلی خبر، گفت: برای سری جدید هفت قرارداد سفید امضا کردهام.
با این همه اما به نظر میرسد اتفاق ویژه درباره مسعود فراستی این است که یکی از فیلمهای جشنواره سیوهفتم به دلش نشسته و بعد از سالها از یک فیلم تعریف کرده است! «سرخپوست» به کارگردانی نیما جاویدی تنها فیلم جشنواره سیوهفتم تا اینجای کار است که مسعود فراستی نه تنها آن را پسندیده که از آن بهعنوان «شوک امسال سینمای ایران» یاد کرده است.
حاشیه روز؛ سانسهای شانسی در پردیس ملت!
«حاشیه» در جشنواره فیلم فجر همواره نسبتی با «بینظمی» مسئولا این رویداد دارد و معمولا اولی پیامد و مولود دومی است. در شماره قبل «مهر سیمرغ» به بینظمی عجیب و البته غیرمنتظره در زمینه رسیدن فیلمها به جدول اکران سینماهای مردمی و البته کاخ رسانهها نوشتیم. این بیبرنامگی در روز دوم تا حدود قابل ملاحظهای بهبود یافت اما هنوز تا خاطره خوش «نظم اکرانها در جشنواره سیوششم» فاصله داریم.
برخلاف دوره قبل جشنواره فیلم فجر که همه فیلمها طبق جدول پخش اعلام شده، «رأس ساعت» به نمایش در میآمد و همین دقت در تنظیم موعد نمایش فیلمها تبدیل به یکی از عجایب جشنواره سیوششم شده بود، در دو روز اول جشنواره سیوهفتم هنوز ضربان «فجر» تنظیم نشده و فیلمها نه فقط در سینمای رسانهها که طبق گزارشهای میدانی، در بسیاری از سینماهای مردمی با تأخیر روی پرده میرود.
پدیده جالبتر در پردیس چهار سالنه «ملت» که میزبان اصحاب رسانهها است اما «سانسهای نمایش شانسی» است! طبق سنت سال گذشته هر فیلم بهصورت همزمان در هر چهار سالن این پردیس به نمایش در میآمد و باتوجه به تجمیع ظرفیت سالنها، امکان تماشای فیلم به راحتی برای همه مهمانان میسر میشد. درباره موعد ورود به سالنها و نمایش فیلم هم از طریق بلندگوهای پردیس اطلاع رسانی صورت میگرفت. در این دوره اما در نبود این اطلاع رسانی عمومی شاهد اکران یک فیلم با زمانبندی متفاوت در چهار سالن پردیس هستیم!
این اتفاق با فیلم «غلامرضا تختی» و در آخرین ساعات روز اول کلید خورد؛ فیلمی که در سالن یک و دو رأس ساعت ۲۱:۳۰ و زمانی که هنوز نشست رسانهای فیلم قبل به پایان نرسیده بود روی پرده رفت. سالن شماره ۳ ساعت ۲۲:۱۵ فیلم را اکران کرد و سالن شماره ۴ برای رسیدن همه عوامل نمایش فیلم را تا ساعت ۲۲:۳۵ به تأخیر انداخت! در نبود اطلاعرسانی هم اصحاب رسانه به صورت کاملا «شانسی» در یکی از این سئانسها به نمایش فیلم نشستند.
در روز دوم هم فیلم «بنفشه آفریقایی» ابتدا در سالنهای یک و دو روی پرده رفت و با دقایقی تأخیر سالنهای ۳ و ۴ اکران را آغاز کردند تا اتفاق عجیب روز اول تکرار شود.
پیشنهاد روز؛ ملاقات با ملکالموت!
۱۷ سال زمان کمی نیست؛ سال ۸۰ بود که محمدرضا هنرمند «عزیزم من کوک نیستم» را کارگردانی کرد و از آن سال تا امروز به طور کامل از سینما فاصله گرفت. هنرمند در این دوره دوری از سینما البته سراغ تلویزیون رفت و خاطرات ماندگاری چون «زیرتیغ» و «آشپزباشی» را در قالب تلویزیون ثبت کرد اما برای بازگشت مجدد به سینما گویی نیاز به انگیزه و شرایط ویژهتری داشت.
این شرایط ویژه بالاخره فراهم شد و حاصل آن امشب و در سانس پایانی روز سوم جشنواره فیلم فجر، در سینمای رسانههای روی پرده میرود؛ «سمفونی نهم».
برای مخاطبان جوانتر، سینمای محمدرضا هنرمند شاید با «مردعوضی» و «مومیایی۳» شناخته شود اما آثار شاخص او در دهه ۶۰ مانند «زنگها» و «مرگ دیگری» جایگاه مهمتری در تاریخ سینمای ایران دارند. فیلم تازه هنرمند هم اتفاقا تکملهای بر همان دغدغههای سالهای ابتدایی دهه ۶۰ اوست. فیلمی با درونمایهای مشترک با «مرگ دیگری» و «زنگها» البته با روایتی بهمراتب بهروزتر و سینماییتر.
فیلم «سمفونی نهم» روایت سفر ملکالموت در بستر تاریخ و مواجهه با مشاهیر تاریخی از کوروش و امیرکبیر تا هیتلر آن هم درست در لحظه مرگ آنهاست. فیلم حس و حال ویژهای دارد و در میان آثار حاضر در ویترین جشنواره حتما تماشای آن تجربهای متفاوت را برای مخاطبان رقم خواهد زد.