چون تاکنون نیز از کنار این دشمنی و قطع ارتباط هزینه های زیادی را به کشور تحمیل شده است.
این منطق که بر بنیاد منطق «مذاکره و سازش» استوار است، در میان چهره های وابسته به جریانهای سیاسی دارای زاویه ایدئولوژیک با نظام اسلامی با قدرت دنبال می شود، همچنین پایه اصلی سیاست خارجه دولتهای سازندگی، اصلاحات و دولت فعلی نیز بوده است.
این تفکر لیبرال مبنا همواره در سایش و استحاله دیدگاه مقاومت و استکبار ستیزی در میانه دولت و جامعه نقش آفرینی کرده است. تفکر «سازش» و تعامل با قدرت های معارض نظام اسلامی در شرایط فعلی شکل عریانتر و جسورانه تری را به خود گرفته و چهارچوب راهبردی منسجم تری یافته است.
با نگاهی تبارشناسانه به سیاست ها و تصمیمات و رویکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم در می یابیم که سیاست خارجی دولت روحانی صرف نظر از شرائط تغییر یافته محیطی، دنباله سیاست خارجی دوره سازندگی و اصلاحات است. روحانی در دولت سازندگی و دولت اصلاحات به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در تصمیم سازی، تصمیمگیری و تدوین سیاستهای آن دوران نقش موثری داشته است. چنانچه وی در تاریخ 4 اردیبهشت 92 در این زمینه تصریح می کند: « در دولت سازندگی و دولت اصلاحات به عنوان دبیرشورای عالیامنیتملی حضور داشتم با سیاستهای اجرایی آن دو دولت آشناتر هستم و برای من آن سیاستها ملموستر است و در تدوین سیاستهای آن دوره، تصمیمگیری و تصمیمسازی داشتهام، بنابراین بسیاری از آن سیاستها مورد پذیرش من است» .
از برجام تا پالرمو و cft
با بی نتیجه ماندن فرایند برجام و پروژه مذاکرات سریالی، دستگاه عملیات روانی جریان سازش با تاکید بر سازش تصریح کرد که برجام گام اول دستاوردها بود لذا به تلاش برای فراهم ساختن زمینه روانی برجام 2 و3 در میان افکار عمومی اقدام نموده و شکل توجیهات با خمیرمایه سازش را استمرار بخشید.
کنوانسیون استعماری مقابله با تأمین مالی تروریسم (موسوم به CFT) و مقابله با جرائم سازمانیافته فراملی (موسوم به پالرمو) درادامه این پروژه ارزیابی می گردد .پروژه ای که به اذعان کارشناسان ،عملا ا یجاد یک زیرساخت حقوقی و ساز و کار اجرایی برای خودتحریمی است.
دو موضوعی که در روند تصویب کنوانسیون CFT در مجلس، یه گفته نمایندگان ،وزیر امور خارجه اعلام کردند که نه ایشان و نه رئیس جمهور تضمینی نمیدهند که با پیوستن به این کنوانسیون، مشکلات حل خواهد شد!
پس پشت پرده این همه فشار پیدا و پنهان برای تصویب این دولایحه ابتدا در مجلس و سپس در مجمع تشخیص مصلحت نظام چیست؟
بررسی ها نشان می دهد که جریان حامی سازش ، امید و اعتماد به پروژه سازش را تنها نکته برون رفت از وضعیت دشوار اقتصادی توصیف می کند. جریان حامی سازش عملا در حال اجرای ماموریتی پیچیده از طریق عضویت در کنوانسیون های خود تحریمی! هستند تا با فضا سازی دروغین زمینه را برای سازش نهایی آماده کنند.
سازشکاران بندباز بعد از ناکامی برجام با تمسک به تعابیری مانند؛ «مردم بعد از توافق هستهای انتظار بیشازحد از اقتصاد نداشته باشند»؛ «به برجام نگاه اقتصادی نداشته باشید»؛ «توافق هستهای باعث گشایش در همه حوزههای اقتصادی نمیشود»؛ «مشکلات اقتصادی ما به واسطه تحریم آغاز نشده است که بخواهد با حذف تحریمها زمینهای برای حلوفصل همه مشکلات فراهم شود»؛ «بازار مسکن بازار داخلی است و توافق هستهای خیلی نمیتواند تأثیر مستقیمی بر روی این بازار داشته باشد» ، «از سوئیفت انتظار معجزه نداشته باشید»، « دلیل مشکلات اقتصادی به دلیل عدم تجدیدنظر در سیاست خارجی و منطقه ای است» و...درصدد ادامه پروژه بازی سازش هستند.
در همین راستا و پروژه بازی سازش ،روحانی به ارائه تصویر قیاسی از شرایط فعلی و شرایط قبل از پذیرش قطعنامه 598 می پردازد و مدعی میشود: «صلح سختتر ازجنگ است، تحملش سختتر ازجنگ است.» بنابراین «شهامت بسیار زیادی میخواهد که انسان برای مصالح جامعه اسلامی در برابر دشمنان دست صلح درازکند.» اگرچه «از جان گذشتن و شجاعت در میدان نبرد، کار دشواری است، اما با این حال تحمل صلح بسیار دشوارتر از جنگیدن است»!
وی سپس با استناد به «صلح امام حسن» می افزاید: «برای دین خدا و امت اسلام این کار را کرد و با صلح خود شمشیر و نیزهای را تحمل کرد که بسیار دردناکتر از شمشیر و نیزه در میدان جنگ بود» .
راهبرد سازش و هضم در سیاست جهانی در دولت روحانی از عقبه نخبگی در درون دولت و خارج از بدنه دولت برخوردار است. این ویژگی مزیت دولت در بخش تولید محتوا، توزیع و نهادینه سازی آن محسوب می شود. شبکه تولید، توزیع و تفسیر راهبرد سازش توانسته است لایه های محتلف نخبگی در میان جامعه، جریانهای سیاسی و نهادهای دولتی را به مرحله ای از پذیرش این ادعا که مقاومت هزینه زا است و کمکی به بهبود معیشت و توسعه اقتصادی نمی کند و در مقابل راهبرد سازش در صورت تحقق کلید توسعه و رفاه و بهبود معیشت است را هدایت کند. جریان سازش این روزها بیشترین تلاش خود را می کند تا با ایجاد شبح جنگ بر سر ایران زمینه پیوستن جمهوری اسلامی را به لوایح استعماری که فراهم آورد این جریان از یکسو اقتصاد کشور را رها کرده و مردم را تحت فشار قرار داده و از سوی دیگر با ایجاد شبح جنگ و سخن گفتن از جنگ در تریبون های عمومی و خصوصی سعی در پیشبرد اهداف سازشگرانه خود را دارند اهدافی که در 6 سال گذشته نسبتا در آن ناکام بودند هرچند فشارهای زیادی وارد کردند! جریان سازش باید پاسخ دهد که تاکنون کوتاه آمدن های مختلف و تعامل ! با آمریکا کدام سود را برای ملت ایران به همراه داشته است و از سویی دیگر خسارتهای محض آن چه بوده است؟
مخلص کلام اینکه سال گذشته رهبر معظم انقلاب ،14 خرداد 96 در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) از هزینه سازش گفتند. در 9 تیر 97 نیز در دانشگاه امام حسین(ع) فرمودند:فایده ایستادگی صدها برابر بیشتر از هزینه های تسلیم شدن است.
به فرموده ایشان و در نگاه استراتژیک هزینه سازش از مقاومت بیشتر است.مردم ایران نیز طی سالیان گذشته همواره نشان داده اند تسلیم صحنه آرایی های غرب نمی شوند؛ حال جریان سازش باید تکلیف خود را روشن کند که آیا همچنان به دنبال کنار آمدن یکطرفه با غرب و در راس آنها آمریکاست یا حاضر است با توجه به تجربیات شکست خورده اش در سال های گذشته ،بازی سازش را کنار گذاشته؛در کنار مردم بایستد و مقاومت را که هزینه اش از سازش کمتر است در سرلوحه فعالیت خود قرار دهد.