سال 1390-1391 بود و جمعی بین شهرهای مختلف شکل داده بودیم که در مورد اینکه نیاز کشور چیست و در فضای دهه پیشرفت و عدالت الزاماتش چیست و... بحث میکردیم. میخواستیم در فضای فکری، فرهنگی و مشخصاً سیاسی کشور گفتمانسازی و نقشآفرینیهایی بکنیم.
دهها جلسه با چهرههای مختلف از تیپهای متفاوت شکل دادیم. در این بین جلسهای نیز با یکی از نزدیکترین چهرهها و عناصر اصلی اتاق فکر باقر قالیباف به خواست او داشتیم. در این جلسه حرفهای تکاندهندهای زد که در کنار یادداشت قالیباف در همشهری ماه و دعوت به تنش زدایی (http://ghiam.ir/?p=1090) یکی از چیزهایی بود که باعث شد احساس خطر کنیم که ضرورت دارد مستقیماً در فضای سیاسی و مشخصاً انتخابات ریاستجمهوری نقشآفرینی کنیم.
آنجا بود که اولین بار عبارت اقتصاد و عدالت رابین هودی را شنیدیم و دیدیم یکی از اتاق فکر و نزدیکترین چهرهها به کاندیدای اصلی اصولگرایان (که آنروزها رییسجمهور قطعی بهحساب میآمد) چنین حرفهایی میزند:
آنچیزی که از عدالت تا حالا تعریف شده است بهتر است از بین برود... عدالت این دوره یک عدالت رابینهودی و چپ بود... درحالیکه راولز یک بحث دارد عدالت بهمثابه انصاف... فقه ما مثل عدالت بهمثابه ی انصاف است...درحالیکه دیدگاه های مارکسیستی و چپ میگویند آنجیزیکه به مصلحت جامعه است باید از فرد گرفت، الآن مصلحت این است که باید بگیری بدهی جنوبشهریها و این خلاف بارز اسلام است.
این دوره از اصولگرایی ... در عرصه سیاست خارجی مارکسیستی است... اگر ما فقهی و عقیدتی حساب کنیم فقه ما و عقیده ما خیلی بیش از اینکه بالیبرالیسم مشکل داشته باشد با مارکسیسم دارد. تعریف دارالحرب این است که در فقه بینالملل میگوییم به خدا ایمان نداشته باشند اشتراک جنسی داشته باشند و... . بهشدت سیاست ما کشورهای آمریکایی لاتین بوده است دارالحرب ترین کشورهای جهان هستند. مطابق فقه سنتی دارالحرباند، دست دادن با هوگو چاوز دچار مشکل میشود، تو با بتپرسته رفیقی داری با مذهبی مثل ترکیه و و مصر دچار مشکل میشوی... طرف نجس است. پسر چگوارا نجس است، درحالیکه مسیحی نجس نیست. یهودی نجس نیست، و ما یقهاش را گرفتیم. در عرصهی اقتصاد بهشدت مارکسیستی از جنس کلاسیک هستیم که بریزیم از پولدارها بگیریم وقتی ارز گران بشود، بعد بیاییم صرافهای تهران را چوب بزنیم.
این عدالتی که اینها میگویندو سازوکاری که این ها می گویند آسیب خورده است و بهتر است از بین ربرود. چون این حداقلش در تضاذ جدی با پیشرفت است چه در زمینه داخلی جه بینالمللی. تضاد جدی با پیشرفت دارد. امروز هم قرائت هایی از ملیگرایی برد دارد و هم قرائتهایی از اسلام ترکیهای در جمهوری اسلامی برد خواهد داشت. صورت بندی مبارزه با فساد آسیب خورده است مردم دیگر بهش اعتماد ندارند.
نظریهی امام اصولاً متناقض است. وقتی امام میگوید جمهوری اسلامی اتفاقاً حرف متناقضی میزند، و زمینهای فراهم میآورد که گفتگوی بین اسلامیت و جمهوریت ایجاد شود.
خلاصه روزها گذشت و سال 96 آقای قالیباف و تیمش یاد مقابله با تبعیض افتادند و از 96% و 4% سخن گفتند. حالا و در فاصله یکساله تا انتخابات، هم همان بنده خدا در مورد تبعیض و عدالت آموزشی نطقهای قرایی میکند و دانشگاه به دانشگاه و شهر به شهر و فضای مجازی و رسانه ملی از تبعیض در آموزش و... با ادبیاتی جنجالی حرف میزند.
البته حق هرکسی است که خود را ویرایش کند، و عدالت هم مال کسی نیست و اتفاقاً هرچه همه جریانهای کشور با هرنیتی عدالتخواه شوند به تحکیم گفتمان عدالت در جامعه کمک میکند. اما این چرخشهای 180 درجهای و اکثراً نزدیک انتخابات و انتخاباتی جالب است! راستی در مسئولیتهایی که خود داشتهاید به این ماجرا هم متوجه بودهاید؟ چگونه است یک روز باید عدالت از بین برود و یک روز از عدالت آموزشی سخن میگویید.