در این اظهارنظرها دقت کنید:
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا: «بعد از خروج ما از برجام، مشکلات در
ایران بالا گرفته است، مردم نمیتوانند نان بخرند، آنها مجبورند با ما
مذاکره کنند»!
جان بولتون مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا: «تهران زیر فشار سنگینی
قرار دارد. ما آنقدر فشار بر ایران را ادامه میدهیم تا صدای خرد شدن
استخوانهایشان شنیده شود»!
جان بولتون (در اظهاراتی دیگر): «مردم ایران باید رنج و سختی تحریمها را احساس کنند و ما بهزودی شاهد آن خواهیم بود»!
مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا: «اگر ایران میخواهد مردمش غذا بخورند
باید به حرف آمریکا گوش کند. اکنون ایران باید تصمیم بگیرد که آیا
میخواهد مردمش غذا بخورند، یا نه»!
و... دهها نمونه دیگر از این دست که همه روزه از سوی مقامات رسمی آمریکا علیه مردم کشورمان مطرح میشود.
حالا به اظهارات آقای دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان که روز
گذشته با شبکه «یورونیوز» انجام شده است توجه کنید؛ ایشان در این مصاحبه
میگوید:
«فشارهای اقتصادی غوغا میکند. مثلا حقوق من تا یکسال پیش به عنوان یک
استاد دانشگاه، حدود ۳۰۰۰ دلار در ماه بود، الان به ۷۰۰ دلار رسیده است.
این واقعا فشار اقتصادی است. ببینید اقشار دیگر چقدر تحت فشار هستند»!
حالا - با عرض پوزش- خودتان را جای مقامات آمریکایی بگذارید! و سپس درباره
اظهارات آقای صالحی به عنوان یک مسئول بلندپایه ایرانی به قضاوت بنشینید!
آمریکا از اظهارات ایشان چه پیامی دریافت میکند؟!
آیا غیر از این است که نتیجه میگیرد، تحریمها توانسته است ایران اسلامی و
مردم آن را از پای درآورد! و آیا اظهارات جناب صالحی برای آمریکاییها این
پیام مشخص را ندارد که برای به تسلیم کشاندن کامل ایران بایستی بر شدت
تحریمها بیفزایند ؟! ممکن است گفته شود که مگر تحریمها در سختی معیشت
مردم موثر نبوده است؟ که باید گفت؛ اولا؛ در حالی که دشمن تمامی توان خود
را روی فشار اقتصادی بر مردم متمرکز کرده است و با صراحت اعلام میکند که
هدف نهایی از اعمال تحریمها به زانو درآوردن ملت است، اظهارات آقای صالحی
بیآنکه بخواهند و یا احتمالا متوجه باشند! آب ریختن به آسیاب دشمن و تشویق
حریف به افزایش فشارهاست! و این گناهی نابخشودنی است که انشاءالله ناشی
از غفلت باشد!
ثانیا؛ فقط با یک نگاه گذرا به روند امور در کشور، به وضوح میتوان دید که
مشکلات معیشتی برخاسته و ناشی از بیتدبیری «دولت تدبیر»! است! چرا راه دور
برویم! نیمنگاهی به آنچه که طی همین چند ماه اخیر شاهد بودهایم
بیندازید! چه کسانی قیمت دلار را از ۳ هزارو چند صد تومان به ۱۸ هزار تومان
رساندند؟! چه کسانی برای واردات کالای مورد نیاز مردم، دلار ۴۲۰۰ تومانی
گرفتند و به جای کالای ضروری، موز و چایساز و... وارد کردند؟! چه کسانی در
اوج نیاز کشور به ارز، ۱۸ میلیارد دلار از ذخیره ارزی کشور را به باد فنا
دادند؟! چه کسانی ۲۴ میلیون یورو از بیتالمال را به نام دو نفر ثبت و
پرداخت کردند که حالا معلوم شده این دو نفر اساسا وجود خارجی ندارند؟! چه
کسانی با تاسیس شرکتهای صوری در برخی کشورهای همسایه، خود را طرف معامله
خودشان جا زدند؟! چه کسانی دلارهای ۴۲۰۰ تومانی را گرفتند و هیچ کالایی
وارد نکردند؟!
جناب صالحی عزیز، ۹ ماه است که ماده ۲۹ قانون برنامه ششم - ایجاد سامانه
برای اعلام حقوق و مزایای مدیران- خاک میخورد و ابلاغ نمیشود! دولت محترم
میگوید هرگز حاضر نیستیم به حساب خصوصی افراد سرک بکشیم! ولی در همان حال
با تصویب FATF اصرار دارد که نه فقط حساب خصوصی افراد بلکه تمامی
تراکنشهای مالی کشور را در اختیار بیگانگان قرار بدهد! فلان کارمند و
کارگر و بقال و نجار که از سرک کشیدن دولت به حساب شخصی خود باک و واهمهای
ندارد، مشکل کسانی هستند که صدها و هزاران میلیارد که معلوم نیست از کجا
آوردهاند را در حسابهای شخصی خود دارند! و... این قصه سر دراز دارد!
جناب آقای دکتر صالحی! کدامیک از موارد یاد شده ناشی از تحریمها بوده
است؟! حقوق ماهیانه ۳ هزار دلاری جنابعالی را دولت محترم با بیتدبیری و
رها کردن عرصه اقتصادی کشور به ۷۰۰ دلار تبدیل کرده است نه تحریمها؟! و
همین بلا را به گونهای دیگر و البته به مراتب شدیدتر به مردم مظلوم این
دیار تحمیل کرده است!
آیا در این معادله! که بهتر است آن را «نامعادله» بنامیم، هیچ مجهولی
میبینید؟! انصاف نیست که دشمن از اظهارات نسنجیده شما گرای افزایش فشار و
تحریمها را دریافت کند! مخصوصا آنکه جنابعالی به نکاتی هم درباره اقتدار
نظام و تسلیمناپذیری ملت ایران اشاره کردهاید که کاش سخن یاد شده در
اظهاراتتان نبود.