به گزارش پایگاه 598، حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در کنگره ملی خانواده به طرح «بازخوانی عوامل تضعیف نهاد خانواده و افزایش طلاق در کشور» پرداخت.
بازخوانی عوامل تضعیف نهاد خانواده
حجتالاسلام غلامی در ابتدای سخنان خود گفت: نمیتوان انکار کرد که خانواده در کشور ما یک نهاد آسیب دیده است و افزایش غیرطبیعی آمار طلاق در سالهای گذشته، میتواند نشانه بارزی از شرایط بغرنج خانواده محسوب بشود. توجه داشته باشید که طلاق یعنی فروپاشی خانواده با خسارتهای جبرانناپذیر و ادامهدار؛ بنابراین، ما داریم از یک پدیده بسیار خطرناک به نام طلاق صحبت میکنیم که مانند یک ویروس کشنده، به جان سلول بنیادی جامعه که منظور همان خانواده است افتاده و هر روز تعداد قابل توجهی قربانی میگیرد.
وی افزود: به نظر میرسد، کمرنگ شدن سنتهای مثبت، رواج فرهنگ و سبک زندگی غربی، جابجایی ارزشها، و ضعف سیستم خودکنترلی که من از آن به سیستم ایمنی روح انسان تعبیر میکنم، عوامل اصلی آسیب دیدگی خانواده در ایران به شمار میروند. با این حال، در این سخنرانی، قصد دارم درباره عوامل آسیب دیدگی، جزئیتر و کاربردیتر صحبت کنم.
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا گفت: به نظر میرسد نقطه کانونی سبک زندگی غربی، که نقش آن در به ضعف کشیدن نهاد خانواده، از نوع انفجاری آن هم با قدرت بالاست، «فردگرایی» است. فردگرایی یعنی برتر پنداری فرد نسبت به جامعه به طوری که در یک جامعه مدنی، اصل با تأمین آزادی، منافع و لذتجویی فردی است و هیچ چیز نباید مانع از تحقق آزادی فردی بشود. در این صورت، سرنوشت جامعه یا سرنوشت «غیر» یا «دیگری» اهمیتی ندارد و این سودجویی و منفعتطلبی است که روابط انسانی را معنا میکند.
وی ادامه داد: ریشه غالب چالشهایی که نهاد خانواده با آن روبروست فردگرایی است. در فرهنگ فردگرایی، همسر، فرزند و یا پدر و مادر نیز یک ابزار سودرسانی است و این دستگاه محاسبات مادی است که روابط درون خانوادگی را تعریف میکند. من معتقدم اگر با فردگرایی برخورد مناسبی صورت نگیرد، سایر اقدامات اثر چندانی در حفاظت از خانواده نخواهند داشت.
حجتالاسلام غلامی خاطرنشان کرد: ممکن است بعضی بگویند مادام که زندگی انسان را مناسبات عالم مدرن احاطه کرده، غلبه بر فردگرایی ممکن نیست. اما من معتقدم دین و سنتهای دینی پادزهری است که در هر شرایطی می تواند فردگرایی را منزوی کند.
بهترین سن برای ایجاد توانایی کنترل خشم، کودکی است
وی افزود: دومین عاملی که قصد دارم کمی درباره نقش مخرب آن در خانواده توضیح بدهم، خشم است. اگر خشم کنترل نشود، مانند افتادن شعله در انبار پنبه، در یک چشم به هم زدن نهاد خانواده را ویران می کند. به همین جهت است که در روایات روی کنترل خشم این همه تأکید شده است. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: کمال دلیرى آن است که کسى خشمگین شود و خشمش شدت گیرد و چهرهاش سرخ شود و موهایش بلرزد، اما بر خشم خود چیره گردد.
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا ابراز داشت: اگر پای صحبت زوجهایی که در معرض طلاق قرار گرفتهاند بنشینید، مطمئناً کم یا زیاد، رد پای خشم افسار گسیخته با چاشنی بدزبانی حاد را در رساندن زوجین به طلاق پیدا میکنید؛ با این وصف، تلاش برای افرایش مهارتهای پیشگیری و کنترل خشم، آن هم با رویکرد اسلامی و با بهرهگیری از ظرفیتهای منحصربفردی که اخلاق و فقه اسلامی توأما در این زمینه ایجاد میکنند.
وی گفت: از اقداماتی است که حتماً باید برای آن برنامه داشت. البته بهترین سن برای ایجاد توانایی کنترل خشم، کودکی است. اما اگر در کودکی در این زمینه کار نشده، برپایی دورههای مهارت کنترل خشم، قبل و بعد از ازدواج ضروری است.
حجتالاسلام غلامی بیان داشت: سومین عامل، عدم تعادل جنسی محسوب میشود. همه انسانها به طور طبیعی نیاز جنسی دارند و باید از راه انسانی و مشروع به نیازهای جنسی خودشان پاسخ بدهند. اما مشکل از جایی آغاز می شود که محرکات جنسیِ غیر طبیعی و نامشروع، اشتهای جنسی افراد را دگرگون میکند. امروز در اثر هجمه فرهنگی غرب، محرکات جنسی به شکل وحشتناکی افزایش پیدا کرده است. در این شرایط، فرد از نقطه تعادل خارج میشود و این عدم تعادل توقعات جنسی و نقطه ارضاء جنسی فرد را جابجا میکند.
وی ادامه داد: با این وضع، نه فقط نارضایتیهای جنسی در بین زوجین کلید میخورد، بلکه باب انواع گناهان جنسی – خصوصاً با نقش آفرینی قوه تخیل- باز میشود. اگر به دلایل اصلی طلاق توجه کنید، حتماً نارضایتی جنسی یکی از این دلایل محسوب میشود. هر چند در این شرایط، تعادل بخشی جنسی ناممکن نیست، اما بسیار دشوار است و حتی در مواردی جواب نمیدهد. در این جهت، به نظر میرسد، تربیت جنسی در یک دوره سنی معقول مثلاً ۱۶ تا ۲۰ سال- چه برای دختران و چه برای پسران لازم است و میتواند جلوی مشکلات جنسی که در خیلی از موارد به یک بیماری سخت تبدیل میشود، بگیرد.
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا تصریح کرد: بنابراین نباید کسی با اصل تربیت جنسی مخالفت کند. تربیت جنسی یکی از عناصر کلیدی در صیانت از خانواده محسوب میشود. اما مهم رعایت اصول شرعی و اخلاقی اسلام، و حفظ حیاء در فرآیند تربیت جنسی است که باید برای آن ضابطهگذاری و مدلسازی کرد.
فلسفه وجودی زن سرویسدهی به خانواده نیست
وی افزود: عامل بعدی، بیاعتمادی و ترس از خیانت است. البته وقتی از خیانت صحبت میشود، منظور فقط خیانت جنسی نیست. بلکه شامل همه نوع خیانتی میشود. حس بی اعتمادی زوجین به همدیگر که عامل بخشی از طلاقها است، با ظهور یکسری علائم و نشانهها شروع میشود. البته برخی از این علائم ناشی از توهم است. اما بخشی هم واقعی است؛ یعنی زن یا شوهر با علائمی دال بر خیانت همسر خود روبرو میشود و در موارد زیادی همین امر به طلاق منجر میشود. در این زمینه، مهم، ایجاد یک نیروی اخلاقی برای بازدارندگی از نقض عهد و خیانت است که ما در تعالیم اخلاقی اسلام به وفور درباره آن مطالب کاربردی داریم.
حجتالاسلام غلامی عامل پنجم را مربوط به زن و مسأله هویت دانست و اظهار داشت: من معتقدم چالش اصلیای که جامعه زنان ما با آن روبرو است، چالش هویت است. حتی مشکل بدحجابی بعضی خانمها را باید عمدتاً در مسأله هویت جستجو کرد. وقتی میگوییم چالش اصلی جامعه زنان، یعنی چالش اصلی خیلی از زنان متأهل و مادران در خانواده ایرانی. هنوز بعضی تصور میکنند که زن اسیر و خدمتکار خانه یا شوهر است و فلسفه وجودیاش در خانواده، سرویسدهی به شوهر و سایر اعضاء خانواده است. چنین رویکردی به زن هیچ مؤید اسلامی ندارد. بلکه شریعت اسلامی مخالف سرسخت چنین رویکری است.
وی ادامه داد: خب! وقتی رویکرد به زن در این حدود تنزل یافت، نه فقط بخشی از آزادیهای مشروع زن نادیده گرفته میشود، بلکه پرورش استعدادهای خدادادی زن و زمینهسازی برای رشد و ترقی او به یک موضوع درجه دو و سه تبدیل میشود. در چنین شرایطی، زن، نه فقط احساس بیهویتی میکند، بلکه درکی از ارزشمندی خود ندارد و همین امر، نقش او را در خانواده یا جامعه با اختلال جدی روبرو میکند. البته شما میدانید که اندیشه اسلامی موافق عدالت جنسیتی است، تفکر اسلامی تساوی جنسیتی را قبول ندارد و آن را عامل ظلم به زنان میداند.
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا با تأکید بر اینکه در عین حال نباید عدالت جنسیتی را به گونهای تفسیر کرد که زن در جامعه اسلامی احساس گمگشتگی، کمبود و عقب ماندگی کند، ابراز داشت: اگر این موضوع جدی گرفته شود، نقش زن در نهاد خانواده شکوفا میشود و بخشی از مشکلات نهاد خانواده برطرف خواهد شد.
تا جایگاه پدر در خانواده احیاء نشود، خانواده نجات پیدا نمیکند
وی افزود: عامل ششم، کم توجهی به وظایف مردان در خانواده است. نباید همه بار اصلاح خانواده را به دوش زنان گذاشت یا نقش منحصربفرد مردان را کمرنگ دید. امروز بعضی از مردان به وظایف خودشان در قبال همسرشان آگاه نیستند و یا به رغم آگاهی، برای انجام این وظایف به درستی تربیت نشدهاند و شما میدانید که همین امر زمینه اختلاف و بعضاً طلاق را به وجود میآورد. جدای از موضوع همسری، نباید تضعیف جایگاه و نقش پدر در خانواده را نادیده گرفت.
حجتالاسلام غلامی اظهار داشت: امروز پدر دیگر آن منزلت و احترامی که در سنت اسلامی- ایرانی از آن برخوردار بوده را ندارد. در این سالها، هم سبک زندگی غربی و هم بیعقلی فرهنگی، موجب تحقیر پدر در خانواده و به تبع آن، در جامعه شده است. وقتی جایگاه پدر از دست رفت، نهاد خانواده با معضل مدیریت و سرپرستی مواجه خواهد شد. امروز بعضی از خانواده ها اداره نمیشوند و نوعی اختلاف و هرج و مرج در آنها مشاهده میشود. من معتقدم تا زمانی که جایگاه پدر در خانواده ایرانی آن طور که شایسته است احیاء نشود، خانواده در ایران نجات پیدا نخواهد کرد.
وی ادامه داد: عامل بعدی مادیزدگی است. مادیزدگی یک رویکرد است و صرفاً مربوط به خانوادههای مرفه نیست؛ حتی یک خانواده خیلی معمولی هم میتواند گرفتار مادیگرایی باشد. وقتی همه چیز با عینک مادیات مشاهده و قیمتگذاری شد، طبیعی است که نه تنها عواطف و احساسات دچار پژمردگی میشود، بلکه بسیاری از ارزشهای الهی از خانوادهها هجرت میکند. آن وقت است که ایثار و از خود گذشتگی به شدت کاهش پیدا میکند و کوچکترین تنشی بین زوجین و حتی سایر اعضاء خانواده، به بحران تبدیل میشود. از طرف دیگر، مصرفزدگی و تجملطلبی به جای قناعت، مهمترین آفت همین مادیگرایی است، چیزی که خانوادههای ایرانی را دچار گرفتاری کرده است.
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا گفت: عامل هشتم، وجود یک اقتصاد نابسامان در بعضی خانوادهها است. هر خانوادهای برای دوام خود به یک اقتصاد سالم و پویا نیازمند است که از طرفی مولود احساس مسئولیت و سختکوشی است، و از طرفی، برآمده از حسابگری و برنامهریزی قوی است. امروز خیلی از جوانانهای خوب و حتی تحصیلکرده را میتوان سراغ گرفت که به محض مواجهه با یک چالش اقتصادی مانند بیکاری، خانواده خودشان را به مرز فروپاشی نزدیک میکنند.
وی افزود: این در حالی است که اگر تربیت اقتصادی وجود میداشت، این جوانها با استفاده از توانمندیهای خودشان، نه فقط بر مشکلات اقتصادی غلبه میکردند، بلکه شرایط اقتصادی بهتری را برای همسر و کل خانواده مهیا میکردند. امروز بخشی از آنچه نهاد خانواده را تهدید میکند، جنبه اقتصادی دارد و باید با جدی گرفتن تربیت اقتصادی این تهدید را از بین برد.
حجتالاسلام غلامی ابراز داشت: عامل نهم، نقش مسائل و مشکلات اجتماعی در تضعیف خانواده است که میتوان از آن به التهابات برونزا تعبیر کرد. من معتقدم امروز نهاد خانواده در ایران، همان حد که مشکل درونزا دارد، مشکل برونزا هم دارد. برای مثال، امروز همین فضای مجازی یله و رها به قاتل خانوادههای ما مبدل شده است. یا جریان فرهنگی مسموم در سینما، تئاتر و موسیقی، هر روز ضربه جدیدی به نهاد خانواده میزند. مشکلات مدیریتی در دولتها و بروز نابسامانیها و استرسهای اقتصادی هم در جای خود معضلاتی را برای خانوادهها به وجود آورده که جزئیات آن قابل بحث است.
از دست رفتن مرجعیت پدر و مادر در خانواده
وی ادامه داد: حرف بنده در اینجا این است که باید مسائل و التهابات بیرونی مؤثر در تضعیف خانواده را فهرست کرد و درباره تک تک آن صحبت کرد. نمیتوان از تقویت نهاد خانواده سخن گفت و این همه مسأله برای خانواده تولید کرد. اگر نگوییم بعضی مدیران کشور خواسته یا ناخواسته برای خانواده تولید مسأله میکنند، میتوانیم بگوییم که در برابر مسائل بیتفاوتند.
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا عامل دهم را معطوف به شکلگیری و انتشار وسیع اطلاعات متناقض در کشور بیان کرد و گفت: امروز به ویژه فضای مجازی منبع اصلی اطلاعات منتاقض است و این اطلاعات بیش از همه خانواده را با گرفتاری روبرو کرده است. شاید تأیید کنید که بخشی از سردرگمیها یا اشتباهات خانوادهها، خصوصاً زوجهای جوان ناشی از همین اطلاعات است.
وی افزود: یک مساله دیگر، از دست رفتن مرجعیت پدر و مادر در خانواده است. پدر و مادر در سنت ایرانی مرجعیت دارد و حرف آخر را میزند. اسلام هم این مرجعیت را فی الجمله و مادام که احکام الهی نقض نشود قبول دارد. این مرجعیت موجب میشود که خانواده نقش بیبدیل خود را در تربیت صحیح فرزندان دنبال کند. اما وقتی این مرجعیت از بین رفت و مثلاً فضای مجازی جای آن را گرفت، طبیعی است که قدرت خانواده در تربیت و تعالی بخشی به شدت کاهش مییابد.
حجتالاسلام غلامی اظهار داشت: در پایان عرایضم قصد دارم به این نکته کلیدی و راهگشا اشاره کنم و آن، لزوم بهاء دادن به شکلگیری و تقویت سیستم خودکنترلی یا خود مدیریتی است که ما در تفکر اسلامی آن را با عنوان تقوا میشناسیم. من معتقدم تقوا همان نقش حیاتی سیستم ایمنی در بدن را برای روح انسان بر عهده دارد که اگر به هر دلیل تضعیف بشود، انسان در اثر انواع هجمهها از پا در خواهد آمد.
وی ادامه داد: بر اساس روایات، تقوا دو رکن اصلی دارد: یکی ایمان و دیگری حیا و بر همین مبنا قادر است از انسان در برابر شدیدترین مسائل و ناملایمات درونزا و برونزا محافظت کند. تقوا عقل انسان را -چه عقل نظری و چه عقل عملی- زنده و بارور میکند و به انسانها اجازه میدهد یک زندگی خوب، آرام و خوش عاقبت را تجربه کنند. لذا اگر تربیت فردی و اجتماعی بر اساس تقوا انجام شود، نهاد خانواده از غالب گزندهایی که از آن صحبت کردیم مصون خواهد ماند. با این حال، مهم طراحی یک مدل تربیتی تقوامحور است که من فکر میکنم هنوز چنین مدلی تهیه نشده یا اگر تهیه شده به میدان عمل نرسیده است.
پایگاه اینترنتی فقه حکومتی(وسائل)