بر خلاف آنچه اغلب تصور میشود مهمترین دشمنِ استکبارستیزی، استکبار نیست. استکبار موضوع استکبارستیزی است نه ضد آن. دشمنان واقعی استکبارستیزی کسانی هستند که این مفهوم کلیدی انقلاب را از معناتهی میکنند. مهمترین اقدام برای پوچ و بیمعناکردن استکبارستیزی، تحدید و محدود ساختن استکبار به فرامرزهاست. استکبار فقط جهانی نیست، آنچه توطئههای استکبارجهانی علیه ما را ممکن میکند، استکبار ایرانی است.
ما حزباللهیهایی هستیم که سالهاست ذهن و زبانمان را اشرافیت ریشدار تسخیر کرده است. حاضریم بارها و بارها بگوییم مرگ بر آمریکا، ولی یک مرتبه نمیگوییم «مرگ بر تازیانه ها … تازیانه های بی امان به گرده های بی گناه کارگران». آنچه منفور است تازیانه است؛ نه آمریکا. آمریکا هم به واسطهی تازیانههایی که به صلح، برابری، محیط زیست و انسانیت میزند منفور است. بنابراین هیچ توجیهی ندارند از تازیانههایی که استکبار جهانی به گُردههای بردگان میزند بیاشوبیم و نسبت به گُردههای کارگران بیتفاوت باشیم. گُرده، گُرده است؛ چه فرقی میکند؟
عاشورا پژواک فریاد مردی بود که میفرمود: «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَيَّعتُم ، وأمّا حَقَّكُم بِزَعمِكُم فَطَلَبتُم»؛ اربعین هم گرامیداشت همین عاشوراست. اسلامِ مناسک میانتهی، کلمات و آیینها را از معنا تهی کرده؛ وگرنه جاماندهی اربعین کسی است که از اقدامِ متناسب با این فریاد بازمانده باشد.
در جامعهای که حقوق نجومی قانون باشد، تازیانه بر گردهی کارگران هم قانون خواهد بود. همه ما جامانده و واماندهی واقعیِ اربعین و حسین(ع) هستیم اگر این وضع را ببینیم و دمِ مؤثر برنیاوریم.