دوست داشتیم رئیسجمهور ما به عنوان «سرمربی» تیم اجرایی کشور و مدیران همراهش، کمی شبیه «برانکو» و بازیکنانش بودند و برای خوشحالی «مردم» و چشاندن طعم شیرین «عزت» و «غرور» تا آخرین «نفس» میدویدند و دست از «تلاش» برنمیداشتند.
به گزارش پایگاه 598، روزنامه "سیاست روز" در سرمقاله خود نوشت: بازی سهشنبه پرسپولیس برای خیلیها باعث افتخار
بود. اینقدر مجموعهی «تیم» خوب بود، که حتی آنها که طرفدار رنگ «قرمز»
نبودند هم نتوانستند زبان به تعریف و تشویق باز نکنند. حتی سرمربی حریف هم
بعد از این بازی پرفشار لب به تحسین گشود و گفت «برای پرسپولیس در بازی
فینال آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم این تیم قهرمان آسیا شود»
اما آنچه و به زبان بهتر آنکس که شایستهی تشویق و احترام بیشتری است، کسی جز سرمربی این تیم نیست.
کافی
است یکبار دیگر شرایط این تیم را مرور کنیم. تیمی که تا قبل از آمدن
«برانکو» نتایج خوبی نمیگرفت و در رتبههای پایین جدول بود، با آمدنش
انقلابی درونی را رقم زد. نظم، بازی زیبا و چشمنواز و در نهایت
«نتیجهگیری». تا آنجا که در فصل اول تنها بهخاطر تفاضل گل جایگاه قهرمانی
را از دست داد، اما در دو سال بعدی بدون دغدغه و نگرانی و با خیال راحت
«قهرمان» شد.
اما اوج کار او از سال گذشته رقم خورد. وقتی سال قبل در
چنین روزهایی خبر محرومیت مهاجم کلیدی و در پس آن محرومیت از دو پنجرهی
نقل و انتقالاتی هم به دردسرهای تیم اضافه شد. درست در شب بازی نیمهنهایی روحیه تیم از هم پاشید و دست آخر با یک نتیجه وحشتناک در مقابل تیم عربستانی شکست خورد.
اما
این پایان کار نبود. او لیگ را باز هم با قهرمانی تمام کرد و بعد هم در
سختترین گروه لیگ قهرمانان (نه به لحاظ نام تیمها که کیفیتشان) توانست
به عنوان سرگروه صعود کند و همین مسیر را آنقدر خوب ادامه دهد که حالا پای
فینال قرار گرفته است.
اما باید یادمان باشد تیم او چگونه فینالیست شد.
وقتی پنجرهها بسته بود و یکسال حق جذب بازیکن را نداشت و به نوعی تحریم
بود. وقتی در ابتدای همین فصل تقریبا نیمی از بازیکنان اصلیاش از تیم جدا
شدند. وقتی بیپولی و بازی «برخیها» با قیمت دلار سبب شد کادر فنی نزدیک
به شش ماه حقوقی دریافت نکند. و وقتی روی نیمکت گزینههای دندانگیری برای
تعویض و تغییر بازی نداشت.
تیم برانکو در شرایطی به دیدار نهایی رسید که
در تیمش خبری از «ستاره» و «ژنرال» نبود. در عوض بازیکنان «جوان» و
کمتجربهای بودند که حاضر بودند برای تیمشان، مربیشان و هواداران جان
بدهند. سرمربی وقتی دستش بسته میشد، «پست» بازیکنان را تغییر میداد، اما
باز هم «عالی» بودند.
بازیکنان مصدوم به زور درمانهای موقتی و مُسکنها
برای تیمشان بازی کردند. وقتی در بدترین شرایط از حریف عقب افتادند، باز
هم دست از تلاش برنداشتند و آنقدر دویدند و «جان» کندند که دیگر رمقی در
پاهایشان نبود و البته که مزدشان هم اثبات «توانستن» و نتیجهگیری بود.
حالا
کمی به تیم دولت دوازدهم نگاه کنیم. ژنرالهای «پیر» و خستهای که مدام از
نتوانستن و نشدن سخن گفتند. آدمهایی که در پست تخصصی هم عملکرد
فاجعهباری داشتند و دست آخر دستخوششان این بود که در پست جدید بدرخشند!
مدیرانی که همهچیز را به «تحریم» گره زدند و برای شانهخالی کردن از زیر بار مسئولیت هر موضوع بیربطی را «بهانه» قرار دادند.
پرسپولیس
سهشنبه شب به لطف گل زده در خانهی حریف به فینال رفت و تماشاگران پس از
پایان بازی هم ورزشگاه را ترک نکردند و به تشویق تیمشان پرداختند. اما اگر
نتیجهی بازی اینچنین هم نبود، شک نداریم که باز هم همان بیش از ۱۰۰هزار
نفر در ورزشگاه میماندند و باز هم بازیکنان و مربیشان را تشویق میکردند.
چون
آنها به چشم دیدند که در این مدت یکساله بازیکنان، مربیان، تدارکات،
مدیران و همهی اعضای باشگاه برای سرپا ماندن تیمی که میتوانست برای
«باختن» بهانههای قانعکننده داشته باشد، جنگیدند و همین برای «مردم»
کفایت میکرد که به چشم دیدند، کسی «کم» نگذاشت. کسی نِق نزد و «جاخالی»
نداد. دیدند «سرمربی» برای نتیجهگیری تیمش زیر بار «مصلحت» و «سفارش» نرفت
و برای اثبات توانایی «جوان»های تیمش اول از همه خودش قراردادش را تمدید
کرد تا نشان دهد به کاری که کرده و میکند «ایمان» دارد.
برای همین است
که دوست داشتیم رئیسجمهور ما به عنوان «سرمربی» تیم اجرایی کشور و مدیران
همراهش، کمی شبیه «برانکو» و بازیکنانش بودند و برای خوشحالی «مردم» و
چشاندن طعم شیرین «عزت» و «غرور» تا آخرین «نفس» میدویدند و دست از «تلاش»
برنمیداشتند.