وزارت نفت باز هم با فرافکنی قصد دارد بدیهیترین نقاط ضعف
خود را به عنوان نقطه قوت خود معرفی کند. این وزارتخانه که به صورت گزینشی
به اخبار و گزارشها جوابیه میدهد، در جدیدترین جوابیه خود در واکنش به
اظهارات هدایتالله خادمی، عضو کمیسیون انرژی درباره از دست رفتن بازارهای
گازی منطقه گفته است اصلاً هم چنین نیست!
وزارت نفت گویا نمیخواهد قبول کند در حوزه تجارت گاز،
عملکردی شبیه فاجعه داشته است؛ چه در حوزه صادرات گاز که بازارهای منطقه
را یک به یک به رقیبان کشور واگذار و چه در حوزه واردات گاز که کشور را با
یک بحران بزرگ مواجه کرده است. بارها نوشتیم وزارت نفت با بیتدبیری محض،
قرارداد صادرات گاز به پاکستان را اجرایی نکرد و به حدی به تعهدات خود
بیتوجه بوده است که امکان شکایت از اسلامآباد نیز وجود ندارد. در حوزه
صادرات گاز به ترکیه نیز اهمالهای صورت گرفته، جدیترین بازار گازی کشور
را به روسیه و آذربایجان هبه کرده است. ترکیه که در ابتدای دولت یازدهم
پیشنهاد افزایش دو برابری واردات از ایران را مطرح کرده بود، پس از پاسخ
منفی ایران، واردات گاز را از آذربایجان و روسیه افزایش داد و با روندی که
در پیش گرفته است در سال ۲۰۲۵ واردات گاز خود را از ایران متوقف میکند.
وزارت نفت در جوابیه خود گفته است ایران با صادرات ۵۰ میلیون مترمکعب گاز
از طریق خط لوله در صدر کشورهای خاورمیانه قرار دارد. بازی فریبکارانه
وزارت نفت با اعلام این عدد دارای چند نکته است که وزارت نفت دوست ندارد
کسی به آنها بپردازد. اولاً آنکه این حجم از صادرات حاصل کار دولتهای
پیشین است و دولت یازدهم و دوازدهم نهتنها هیچ قرارداد جدیدی را امضا
نکردند، بلکه قراردادهای گذشته را نیز مسکوت گذاشتهاند. دوماً بهطوری
مطرح میشود که گویی کشورهای دیگر خاورمیانه دارای ذخایر گازی فراوان و
تولید انبوه گاز هستند و ایران با سبقت گرفتن از این کشورها به بازیگر
نخست منطقه تبدیل شده است! جهت اطلاع باید گفت: در میان کشورهای خاورمیانه
تنها دو کشور ایران و قطر از ذخایر قابل توجه گاز برخوردار هستند که قطر
به دلیل سرمایهگذاری در بخش الانجی، گاز خود را به طور مایع صادر میکند
و فقط از طریق خط لوله دلفین نیازهای گازی امارات را بر طرف میکند.
سومین نکته آنجاست که در باب پرونده ترکمنستان، مقصر
اصلی شرکت ملی گاز ایران است که با زیرپا گذاشتن تعهدات خود، موجب شد تا
ترکمنستان براساس یکی از بندهای قراردادی خود با ایران عمل کند و وضعیت به
شکلی شد که ایران در حال تمنا از ترکمنستان است تا پرونده در جایی جز
داوری بررسی شود. شرکت ملی گاز، گازبهای ترکمنها را پرداخت نکرده و ۲
میلیارد بدهی خود را قبول ندارد که طبق بندهای قراردادی و عرف رایج
قراردادهای گازی، استدلالهای وزارت نفت شبیه به طنز است.
چهارم آنکه وزارت نفت بهتر است پاسخ دهد آیا نادیده
گرفتن قرارداد پاکستان که از فرمول جذابی برخوردار است، چه بوده و آیا پای
کرسنت در میان است؟ همه قراردادهای گازیای که امضا شده همگی منافع ملی را
تأمین کردهاند که همه آنها در دولتهایی جز دولت اصلاحات و دولت تدبیر و
امید امضا شده است. تنها قرارداد گازی که آقای زنگنه امضا کرده، قرارداد
کرسنت است که به زودی خبرهای بدی درباره آن شنیده خواهد شد. علاقه وزارت
نفت برای صادرات گاز به عمان هم هنوز در مرحله تفاهمنامه باقی مانده است،
اگر ذرهای از تمرکز وزارت نفت به قراردادهای کرسنت و عمان به بازارهای
ترکیه و پاکستان معطوف میشد، امروز ترکمنستان با خط لوله تاپی ایران را
محو نمیکرد و باکو و مسکو همه گاز موردنیاز ترکیه را تأمین نمیکردند.
وزارت نفت ادعا میکند که بازار گاز منطقه در اختیار ایران است که این هم
خود ادعایی است که مرغ پخته نیز از شنیدن آن به وجد میآید. یادمان نمیرود
همین سال گذشته بود که وزارت نفت قراردادی ترکمنچای گونه با دلالان معروف
گازی در حوزه الانجی امضا کرد که با ورود نهادهای بازرسی و امنیتی، این
قرارداد فسخ شد. وزارت نفت که هرگونه انتقادی را خدمت به دشمنان کشور و
تضییع منافع ملی میداند، خود خلاف منافع ملی کشور عمل کرده است. دیپلماسی
انرژی که وزارت نفت به آن پرداخته است، بیشتر شبیه توهمی است که کسی جز
مدیران وزارت نفت آن را باور نمیکند.