1- پذیرش استعفای وی از سوی روحانی صورت گرفت ولی دلیلی بر خروج وی از کابینه نیست همانطوری که ولی الله سیف این تجربه را طی کرده و امروز در سمت مشاورت روحانی قرار گرفته است.
2- شاید آخوندی از پست وزارتی خارج شود لیکن با توجه انبوه انتقادات فراوانی که در باره وی و عملکردش در طول این سالها وجود دارد امکان دارد که روحانی وی را در مسند دیگری بنشاند. روزی یکی از ایرادات منتقدان به رئیس دولت نهم و دهم اعتقاد به خطوط قرمز کابینه بود اما امروز روحانی در عمل نشان داده است که این حریم در وی و اطرافیانش نیز وجود دارد همانگونه که در باره ولی الله سیف و یا دیگر منسوبان وی و وزرایش دیده و شنیده و خواندیم.
3- وقتی برند کابینه بعد از 5 سال در نامه اش اینگونه می گوید که: به نظر نمیرسد در ارتباط با روش بازآفرینی شهری مورد نظر جنابعالی بتوانم کار مؤثری انجام دهم. همچنین، در ارتباط با سیاست دولت در بازار و روش ساماندهی امور اقتصادی به لحاظ شرایط موجود بازار نیز امکان هماهنگی ندارم.
وزیر همراه تری را در دولت داشته باشیم، من بر این اعتقاد هستم که سه اصل پایبندی به قانون،احترام به قانون مالکیت و اقتصاد بازار رقابتی را در هیچ شرایطی نباید زیر پا گذاشت. آنچه که در تدبیر شرایط سخت ناشی از تحریمهای آمریکا شاهدیم نقض همین سه شرط است در این صورت با این سطح از تفاوت دیدگاه، از حیث اخلاقی ادامه کار من درست نیست.
از عباس آخوندی باید پرسید که اگر شما این اعتقاد را به عدم توان کار موثر، نبودن امکان هماهنگی، نبود اخلاق کاری همراه با رئیس دولت و... را دارید چرا 5 سال تمام بر این مسند نشستید و چرا در مجلس و در استیضاح خود از اعتبار رئیس جمهور برای رای اعتماد بخود استفاده کردید و چرا در زمان جابجایی دولت یازدهم و دوازدهم با در نظر گرفتن موارد فوق بازهم در این مسند از نمایندگان ملت رای اعتماد درخواست کردید لذا یا توان داری شما دروغ بود و شما فردی ضعیف و ناتوان از نظر مدیریتی بوده اید و تنها ظاهر خود را برای روحانی آراسته کردید تا پست وزارت را غضب کنید و یا اینکه برنامه تخریبی شما و انتقام کشی از ملت و دولت منتخب دوره دهم ریاست جمهوری را سر فصل پنهان و ناپیدای اعتقادات جنابتان بوده است که در جریان مسکن مهر و وظایفی که بر عهده تان بوده و در آن تعلل کردید ودهها مورد دیگر مقصر هستید و باید پاسخگو باشید.
4- موج اعتراض مردم به حضور آخوندی در رأس وزارت راه و شهرسازی به یک موج فراگیر تبدیلشده بود. برخورد نامناسب با مردم و خبرنگاران، هواپیماهای برجامی، ماجرای ثروت هنگفت آقای وزیر و یا ترویج مباحث لیبرالیسم و چند مورد دیگر دستبهدست هم داده بود که کنار گذاشتن آخوندی از کابینه به یک مطالبه جدی تبدیل شود. مطالبهای که میرفت تا بدنه اجتماعی روحانی را هم تحت تأثیر قرار دهد البته امروز هم رفتن آخوندی از وزارت دیرهنگام ارزیابیشده و خواهد شد زیرا سوء و فقدان مدیریت میدانی مناسب تمامی زیرساختهایی را که در طول دولتهای قبل پیریزی شده بود در اندک زمانی تخریب نمود و اقشار ضعیف جامعه در این راه قربانی شدند که اصلیترین قربانی آن مسکن مهر بود. شاید شادمانی عمومی از رفتن یک وزیر در تاریخ دولتهای انقلاب اسلامی بیسابقه باشد اما هر چه بود مردی که آن کارها را کرد رفت و او دیگر نیست.
درمجموع عباس آخوندی از نمونه مدیران ناموفقی است که امام راحل ره و رهبر معظم انقلاب اسلامی همیشه از حضور چنین مدیرانی آنهم در سطح کلان و سیاستگذاری نگرانیهایی داشته و دارند. امروز اگر رفتن او یک مطالبه عمومی است رسیدگی به اموال و ثروتهای منقول و غیرمنقول او نیز میرود تا به یک خواسته عمومی تبدیل گردد. راهاندازی کمپین "از کجا آوردهای آخوندی " شاید اولین نوع از مطالبات مردمی نباشد لیکن از بهیادماندنیترین و نادرترین این مطالبات باشد.