انتقام لیبرالیسم و اشرافیت از دکتر عباسی

سرویس سیاسی پایگاه 598-دکتر امیر حمزه مهرابی؛ خبر محکومیت دکتر حسن عباسی به زندان که با شکایت دفتر دولت روحانی صورت می گیرد، در عین شگفتی، باور پذیر است.

گویا این سنت تاریخ است که مستبدین و منحرفین به جای اصلاح رویکرد خود و انطباق با اسلام و قانون، زبان نصحیت کنندگان و افشاگران را می برند و دهانشان را می بندند.

جرم دکتر عباسی این است که شجاعانه چهره کریه لیبرالیسم را افشا می کند، از ولایت جانانه دفاع می کند، نظام اقتصادی ربوی را به چالش کشیده  و پرده از راز ارتباطات مخفیانه برخی از مسئولین با اسرائیل را کنار زده است. بقول حافظ:

گفت آن يار کز او گشت سر دار بلند
جرمش اين بود که اسرار هويدا مي کرد

دولت روحانی برای خفه کردن صدای این اندیشمند انقلابی و فریادگر زمان وی را به داغ و درفش تهدید کرد ولی دادگاه حکم به برائت ایشان داد (به تعبیردیگروجود رابطه مخفیانه این مسئول با اسرائیل را تایید کرد). دولت فخیمه تدبیر و امید، به جبران این سرشکستگی، اتهام دیگری (توهین به مقام شامخ رئیس جمهور) به دکتر عباسی زده است و قرار است به همین بهانه زندانی شود.

این در حالی است که از جانب همین ها توهین های زیادی به مردم ،مخالفت های علنی و گسترده ای با نظرات و دیدگاه های رهبری و تفسیرهای انحرافی از آیات و روایات و سیره معصومین(ع)  صورت می گیرد و مفسدین، متخلفین و منحرفین مورد حمایت قرار می گیرند.  

دو نمونه تاریخی رنج ابوذر ها:  

1- برخورد دولت اشرافی با ابوذر غِفاری

-ابوذر یکی از صحابه بنام پیامبرو چهارمین یا پنجمین نفری بود که به پیامبر و اسلام ایمان آورد و در این راه  مورد اذیت و آزار قریش قرار گرفت .وی در اغلب جنگ ها در رکاب پیامبر بود . رسول اکرم (ص) درباره او فرمود: «درختان سایه نینداخته و زمین به خود برنداشته است کسی را که راستگوتر از ابوذر باشد.»

-ابوذر از جمله معدود یاران وفادار حضرت علی (ع) بود که همراه امیرالمومنین بر جنازه حضرت فاطمه زهرا (س) نماز خواند. امام علی (ع) درباره ابوذر می فرماید: « ابوذر عالمی است که مردم از علم او عاجزند، وی به واسطه علاقه ای که به دانش داشت آن قدر علم در پیمانه اش ریخته شد که پرگشت.در جای دیگر می فرماید....در گذشته، برادری ایمانی و خدایی داشتم ... که دنیا در چشم او کوچک بود و....

این اندیشمند انقلابی با بیانی فصیح و مستدل انحرافات حکام زمان خود  بویژه عثمان و معاویه را گوشزد وحقانیت امام علی(ع)  را تبیین می کرد.

او با وجود مضیقه مالی از دریافت بخشش ها و حق السکوت حکام  و پذیرش مسئولیت امتناع می کرد و هیچگاه از اعتراض به اشرافیگری و مال اندوزی دولتمردان و بدعت ها در دین، دست بر نداشت تا اینکه ابتدا به دستور معاویه از شام  به مدینه و سپس به دستورعثمان از مدینه به بیابان خشک ربذه تبعید شد و در آنجا مظلومانه و غریبانه فوت کرد.

شرایط چنان سخت و پیچیده بود که حتی امام علی(ع) هم نتوانست از وی دفاع کند .علاوه بر این، عثمان هنگامِ تبعیدِ این صحابی بزرگ ،دستور داد هیچکس حق سخن گفتن ، بدرقه و خداحافظی با وی را ندارد و با امام علی(ع) و حسنین(ع) و برخی ازیاران امام که ابوذر را بدرقه کرده بودند،با تندی برخورد کرد.  

2- برخورد دولت غربگرای مصدق با نواب صفوی

-فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی که نقش زیادی در تضعیف اقتدار نظام استبدادی و روی کار آمدن دولت مصدق داشت، پس از روی کار آمدن محمد مصدق و مشاهده اعتماد بیش از حدش به آمریکا و نادیده گرفتن احکام اسلام ، با نامه نگاری و برگزاری جلسات سخنرانی سعی در جلوگیری از انحراف دولت مردان داشت، ولی اینان به جای پذیرش نصایح خیرخواهانه نواب ، این روحانی انقلابی و یارانش را دستگیر و زندانی کرد.

در حالی که توده ای های کمونیست، جنایت کاران و مفسدین آزادانه فعالیت می کردند و مصدق نه تنها با آنان برخورد نمی کرد بلکه از این مفسدین حمایت نیز می کرد.

 -شرایط بگونه ای بود که حتی علمای بزرگ و شخصیت های تاثیر گذاری مثل آیت الله کاشانی، نتوانستند از این نیروهای انقلابی و دلسوز حمایت کنند و جلو اقدامات انحرافی و خود سرانه مصدق و سقوط زود هنگامش را بگیرند.