کد خبر: ۴۴۷۹۰۵
زمان انتشار: ۱۱:۵۰     ۲۴ مهر ۱۳۹۷
گفتگو با دکتر مرتضی رکن‌آبادی، برادر شهید غنضفر رکن‌آبادی؛
قتل فجیع جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول ضرورت پیگیری موضوع دست داشتن سعودی در مرگ مشکوک غضنفر رکن‌آبادی در منا را جدی‌تر کرده است. مدت‌هاست که سعودی‌ها از رویکردهای عقلانی و محافظه‌کارانه به سمت رادیکالیسم تکفیری و تهاجمی که نوعی جاه‌طلبی بی‌خردانه و بلندپروازی‌‌های مغرورانه است، تغییر جهت داده‌‌اند که در پی آن شاهد مداخلات مستقیم و سیاست‌های حذفی آشکار در حاکمان سعودی هستیم.
به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، ماجرای جمال خاشقجی و قتل فجیع او در کنسولگری عربستان در استانبول باعث شده تا واقعیت حاکم در دربار فعلی سعودی برای تمام جهان آشکار شود.

اینکه یک رژیم، یک روزنامه‌نگار را صرفا به دلیل انتقاد در کنسولگری خود کشته، مثله و سربه‌نیست کرده، از آن اقداماتی است که تنها از قبیله سعودی سر می‌زند. حالا با این کاری که بن‌سلمان سعودی کرده، ماهیت رژیم عربستان سعودی برای همه دنیا فاش شده است.

با قتل فجیع جمال خاشقجی مشخص شد رژیم سعودی برای رسیدن به اهداف خود، ولو خاموش کردن صدای یک روزنامه‌نگار منتقد مقیم خارج از کشور، دست به هر اقدام غیرانسانی خواهد زد.

حالا چنین رژیمی برای حذف فیزیکی دیگران، بویژه دیپلمات‌‌‌هایی که احساس می‌کند مخزن‌الاسرار کشورهای رقیب هستند، آیا از جنایتی فروگذار می‌کند؟

در جریان فاجعه منا که نزدیک به 500 نفر از هموطنان ایرانی ما به شهادت رسیدند، دکتر غضنفر رکن‌آبادی، سفیر ایران در لبنان نیز به شهادت رسید. نکته قابل تامل اما رفتار مشکوک سعودی‌ها درباره شهید رکن‌آبادی بود.

رژیم سعودی ابتدا حضور دکتر رکن‌آبادی در منا را رد کرد اما پس از انتشار فیلم قرائت پیام رهبر انقلاب توسط دکتر رکن‌آبادی در منا، آنها ناگزیر شدند حضور رکن‌آبادی در عربستان را تایید کنند. با این حال اما 60 روز طول کشید تا پیکر شهید به خانواده او تحویل داده شود؛ پیکری که مخفیانه دفن شده بود. پس از اصرار خانواده شهید، پیکر شهید رکن‌آبادی به خانواده او تحویل داده شد اما چه پیکری؟ جنازه شهید رکن‌آبادی تقریبا «تشریح» شده بود. پیکر شهید رکن‌آبادی نه مغز داشت و نه قلب و امعا و احشای شهید نیز از پیکر او خارج شده بود!

در ادامه، گفت‌وگوی «وطن‌امروز» با دکتر مرتضی رکن‌آبادی، برادر شهید غنضفر رکن‌آبادی را در این‌باره می‌خوانید.
 
این روزها که اخبار مربوط به قتل وحشتناک جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار عربستانی در کنسولگری عربستان در استانبول به صدر اخبار دنیا آمده، درک و فهم واقع‌بینانه‌تری نسبت به ماهیت حکام فعلی سعودی و رفتار آنها ایجاد شده است. به نظر می‌رسد بازخوانی جنایت سعودی در ماجرای حادثه منا در سال 94 نیز ضروری باشد، چون الان گمانه عمدی بودن ماجرای منا و مسجدالحرام تقویت شده و افکار عمومی دنیا با شناختی که پس از فاجعه خاشقجی از رژیم آل‌سعود پیدا کرده، بیشتر درباره فاجعه منا و مسجدالحرام تامل می‌کند.  اکنون 3 سال از حادثه منا گذشته است، اگر بخواهید امروز بخش‌‌‌هایی از این جنایت را بازخوانی کنید به کدام بخش‌ها بیشتر توجه می‌کنید؟

مدت‌هاست که سعودی‌ها از رویکردهای عقلانی و محافظه‌کارانه به سمت رادیکالیسم تکفیری و تهاجمی که نوعی جاه‌طلبی بی‌خردانه و بلندپروازی‌‌های مغرورانه است، تغییر جهت داده‌‌اند که در پی آن شاهد مداخلات مستقیم و سیاست‌های حذفی آشکار در حاکمان سعودی هستیم. شکست عربستان در ساقط کردن دولت مشروع بشار اسد در سوریه و از سوی دیگر مهار و شکست بربریسم عریان داعشی آنها در عراق، یمن و... سبب شده سازه عقلایی تصمیم‌گیری در ریاض با انسداد جدی روبه‌رو شود که راهی جز اتخاذ سیاست به‌اصطلاح مشت آهنین در مقابله با مخالفان داخلی و خارجی برای سعودی‌ها نمانده است. برخورد خشن با شاهزادگان سعودی، اعدام بی‌پروای شیخ نمر، همراهی آشکار با پادشاه بحرین و مداخله مستقیم نظامی در سرکوب شیعیان این کشور‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، محاصره همه‌جانبه قطر، ماجرای رسوایی‌‌آفرین سعد حریری و جنایات جنگی در یمن بویژه کشتار کودکان و غیرنظامیان و حمله مستقیم و عامدانه به اتوبوس دانش‌آموزان و هدف قرار دادن بیمارستان‌ها و... همگی ناشی از اتخاذ سیاست مداخله مستقیم در حذف فیزیکی دولت‌ها و شخصیت‌‌های مخالف این رژیم است. در این چارچوب، ظلمی که در حق زائران و ضیوف‌الرحمان در سال 1394 از سوی عمال شجره خبیثه ملعونه سعودی روا داشته شد، اولین ظلم نبوده و آخرین هم نخواهد بود. حذف فیزیکی عناصر حقگو همواره یکی از برنامه‌‌های اصلی رژیم آل‌سعود بوده است.

این جنایت سعودی درباره روزنامه‌نگار هم‌ملیتی خودشان در حقیقت گوشه‌ای از جنایاتی را که آل‌سعود روزانه در یمن انجام می‌دهد به صورت دیگری مورد توجه عمومی قرار داد؛ به نظر می‌رسد خوی وحشی‌گری با آل‌سعود آمیخته است، نظر شما چیست؟

در سوابق رژیم سعودی حذف فیزیکی مخالفان این رژیم به شیوه‌ها و انحای مختلف وجود دارد. توسل به پول و زور اصلی‌‌‌‌‌ترین روش‌های حذف مخالفان در این کشور و حتی در سیاست خارجی این کشور است. تلاش برای خفه کردن سازمان‌‌های بین‌المللی و دادن رشوه به دادگاه‌ها و مجامع بین‌المللی برای سرپوش گذاشتن بر جنایات بشری این رژیم بر هر وجدان بیداری آشکار است. در مواردی که پول کارساز نباشد و مقاومتی در برابر عوامل شجره خبیثه ملعونه سعودی صورت بگیرد، قطعا عامل زور و حذف فیزیکی در دستور کار قرار می‌گیرد که استفاده از عناصر تروریستی در گوشه و کنار دنیا در قالب‌‌های مختلف (داعش،‌ القاعده، طالبان و نیروهای الشباب در سومالی و...) از نمونه‌‌های شناخته شده آن است. جنایات بسیاری که امروز در یمن به‌دست رژیم سعودی و با پشتیبانی آمریکا و سلاح‌‌های آمریکایی رخ می‌دهد همه در این چارچوب قابل ارزیابی است و اصولا بسیاری از کارشناسان و آگاهان سیاسی، ‌رژیم سعودی را بانک تغذیه گروه‌های تروریستی می‌دانند. در کل باید گفت ماهیت این رژیم به‌گونه‌ای است که حتی اگر مخالف آن از خاندان سلطنتی هم باشد او را هم براحتی از صحنه روزگار حذف خواهند کرد که نمونه آن را اخیرا همه شاهد بودند که تعداد قابل توجهی از شاهزادگان سعودی توسط ولیعهد این کشور ماه‌ها زندانی شدند. اینکه امروز سعودی‌ها به جنایت علیه شهروندان خود اقدام می‌کنند، نشان از اختلافات گسترده درون خاندان سلطنتی و تنگ‌‌‌‌‌‌تر شدن عرصه بر آنان دارد به طوری که حتی در روزهای اخیر 5 تن از شاهزادگان سعودی که برای هشدار دادن نسبت به وضعیت پیش آمده بعد از مرگ خاشقجی به دربار مراجعه کرده بودند بازداشت شده‌اند.

برخی افراد و یک جریان داخلی با خوش‌بینی نسبت به اقدامات به ظاهر اصلاحی در عربستان مانند اجازه رانندگی به زنان و... سعی در ارائه الگو از عربستان به ایران داشتند! امروز آنان حرفی برای گفتن دارند؟ ریشه این تفکرات در چیست؟

سیاست مدرن‌‌سازی صنعتی، فرهنگی و اجتماعی محمد بن‌سلمان به قدری سطحی است که بر هر آگاه سیاسی روشن است که جامعه قبیله‌ای و بشدت اقتدارگرا و وابسته عربستان هیچگاه حتی در یک بازه زمانی بلندمدت نخواهد توانست این پروژه را به پیش ببرد. اساسا سیاست‌‌های مدرنیته دستوری و همراه با فشار متقابل جوامع سنتی و دینی منجر به تعمیق شکاف‌‌های قومی و مذهبی شده و رادیکالیسم ضدحاکمیتی را به همراه خواهد داشت و از سوی دیگر این استفاده ابزاری و تجویزشده از سوی اربابان آمریکایی و اروپایی این رژیم نمی‌تواند مانع درک وجدان‌های بیدار از جنایات هر روزه آنها در داخل و خارج عربستان باشد. حتی روزنامه گاردین در سرمقاله روز شنبه 21 مهر درباره محمد بن‌سلمان نوشته قتل خاشقجی ماهیت واقعی دیکتاتوری مرتجع محمد بن‌سلمان را نشان می‌دهد و بن‌سلمان تمایل دارد هرگونه  اقدام برای ایجاد دموکراسی واقعی را چه در عربستان و چه در جهان عرب سرکوب کند که مصداق این  موضوع را می‌توان در بحرین مشاهده کرد. مجله اکونومیست هم درباره او نوشته بن‌سلمان یک مصلح نیست، یک دیکتاتور مستبد است.

جنایت آل‌سعود درباره برادر شهید شما همچنان هر فرد دغدغه‌مندی را آزرده‌خاطر می‌کند؛ به نظر شما وقتی سعودی در خاک کشور دیگری علیه هموطن خود اینطور جنایت می‌کند، حالا سطح این جنایت علیه یک ایرانی انقلابی مثل شهید رکن‌آبادی آن هم در خاک خودش تا چه سطح می‌تواند گسترده و فجیع باشد؟

مرگ فاجعه‌آمیز خاشقجی توسط عوامل سعودی که با مشارکت مستقیم محمد بن‌سلمان طراحی و اجرا شد اکنون به طور واضح نشان می‌دهد سقوط جرثقیل در مسجدالحرام و فاجعه منا که به فرموده رهبر انقلاب حادثه‌ای است که احتمال عمد در آن قوی است و طی آن بیش از 7 هزار حاجی احرام‌پوش به شهادت رسیدند که در بین آنها شخصیت‌‌‌هایی مثل دکتر رکن‌آبادی و دکتر حاتمی، دانشمند فضایی کشورمان حضور داشتند، در راستای سیاست کور انتقام‌‌‌گیری بابت شکست‌‌های میدانی سعودی‌ها در سوریه، عراق و یمن در عرصه‌‌ بی‌خطری چون مناسک حج بوده است. اگر بخواهیم به سابقه ترور شهید رکن‌آبادی بازگردیم باید بگویم این شهید بارها از سوی عوامل ترور رژیم سعودی هدف قرار گرفت اما در بسیاری از این موارد با هوشیاری‌‌های انجام‌شده عملیات‌ها ناکام ماند که نمونه آن حمله به سفارت جمهوری اسلامی در سال 1392 در بیروت بود که تحت نظر مستقیم بندر بن‌سلطان، رئیس سرویس امنیتی سعودی انجام شد و این فرد در حال حاضر نیز هدایت منافقین و عوامل مخالف با جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار داده است. رکن‌آبادی به‌عنوان زائر برای انجام مناسک و فریضه حج و دقیقا مانند بقیه حجاج به خاک سعودی پا گذاشت اما خوی خونخوارانه سعودی‌ها به حدی بالا بود که احترام زائر خانه خدا را زیر پا گذاشتند و در ماه حرام جنایتی را مرتکب شدند که تا قیامت حتی با آب زمزم از دامان این خاندان پاک نخواهد شد. آنچه امروز درباره خاشقجی رخ داد تاکید و تایید مجددی بود بر جنایت‌‌های این رژیم که زمان و مکان نمی‌شناسد؛ جنایاتی که می‌تواند در خانه امن الهی و مراسم حج باشد یا در سفارت یا از ربودن زائران تا مثله کردن خبرنگار منتقدی که تنها سلاح و ابزارش قلم است.

به نظر شما آیا نباید نهادهای بین‌المللی درباره شهادت برادر شما نیز کمیته حقیقت‌یاب تشکیل دهند و مانند قتل روزنامه‌نگار عربستانی به طور ویژه در این زمینه فعال شوند؟

تشکیل کمیته حقیقت‌یاب یکی از مواردی بود که در سوی رهبر معظم انقلاب درباره جنایت منا درخواست شد و متاسفانه تا امروز با صرف هزینه‌‌های کلان از سوی سعودی‌های در برابر آن مانع‌تراشی شده است. امروز بستن دهان‌ها و بستن چشم‌ها و گوش‌ها یکی از تخصص‌‌های جنایتکاران سعودی است، همچنان‌که هم‌اینک نیز درباره خاشقجی ما شاهد موضع‌گیری‌‌های منفی دولتمردان آمریکایی علیه این روزنامه‌نگار منتقد سعودی هستیم. رهبر معظم انقلاب امسال هم پیش از برگزاری حج بر تشکیل کمیته حقیقت‌یاب فاجعه منا تاکید کردند ولی به‌نظر می‌رسد چنین ظرفیت و الگوی رفتاری در دستگاه اندیشه‌ای و دیسیپلین رفتاری دولت محترم وجود ندارد!

دستگاه‌‌های متولی مانند وزارت امور خارجه در این زمینه اقدامی کرده‌اند؟ شما از آنها برای پیگیری بین‌المللی مطالبه‌ای داشته‌اید؟ پاسخ شفاهی و عملی آنها چه بوده است؟

متاسفانه سیاست خارجی دولت یازدهم بر مدیریت روابط خارجی از طریق همسویی راهبردی با دولت هژمون یعنی دولت آمریکا مبتنی است که عملا دست‌های خود را در تامین منافع ملی و برخورد موثر با بحران‌‌های بین‌المللی بسته است. اساسا دولت روحانی و دستگاه دیپلماسی آن دچار نوعی ساده‌انگاری راهبردی و بی‌توجهی به ماهیت و دشمنی‌‌های آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن همچون عربستان است. بر این اساس آنچه می‌توانم بگویم و باید بگویم این است که تا به امروز پس از پیگیری‌‌های بسیاری که انجام شده است، اقدام موثر و مثمر ثمری را درباره پیگیری جنایت منا و تحقق مطالبات مقام معظم رهبری در این حوزه نه از سوی وزارت امور خارجه و نه از سوی هیچ ارگان دیگری شاهد نبوده‌‌‌‌‌‌ایم. به جرأت می‌توانم بگویم بسیاری از ارگان‌‌های دولتی تلاش می‌کنند تا جنایتی که در منا رخ داد به ورطه فراموشی سپرده شود. برای راستی‌‌‌‌‌‌‌آزمایی این کلامم در همین جا از مسؤولان وزارت امور خارجه به‌عنوان ارگان کلیدی در پیگیری موضوع درخواست می‌کنم اگر اقدام موثر و مثمر ثمری پس از 3 سال از گذشت این جنایت انجام داده‌‌اند در همین صفحه روزنامه با هزینه اینجانب به چاپ برسانند تا امر بر همگان روشن شود. در اینجا یک سوال از وزیر محترم امور خارجه دارم: آقای وزیر! آیا شما خبر دارید قلب و مغز دیپلمات برجسته شما و مخزن‌الاسرار این کشور کجاست؟ یک سوال هم از آقای رئیس‌جمهور دارم؛ روزی که شما در سازمان ملل حضور داشتید مصادف با دوم مهر و سالروز جنایت منا بود؛ ‌آیا توانستید از این فرصت استفاده کنید و گوشه‌ای از مظلومیت‌ها و ظلم‌‌های روا داشته شده به ایرانیان از سوی سعودی‌ها را برای جهانیان تصویر کنید و از مجامع بین‌المللی استمداد بطلبید؟

شما پیش‌تر گفته بودید برادرتان در حادثه ازدحام در منا شهید نشده، بلکه ربوده شده و در بیرون از فضای منا به شهادت رسیده است و به همین علت سعودی‌ها برای پاک کردن آثار جرم، مغز و اندام‌‌های داخلی او را پیش از تحویل پیکر وی به خانواده‌‌‌‌اش از بدنش خارج کرده بودند. درباره این موضوع به  یافته‌‌های دیگری هم رسیده‌‌‌‌‌‌‌‌اید که لازم باشد بیان کنید؟

آنچه امروز درباره خاشقجی رخ داده است تحلیل‌ها و سناریوهای مطرح‌شده درباره شهید دکتر رکن‌آبادی را به واقعیت و حقیقت نزدیک کرده است. وقتی جسد شهید رکن‌آبادی پس گذشت بیش از 60 روز از قبر خارج شد آثار برش روی بدن برادر شهیدم کاملا مشهود بود. به‌نظر شما سعودی‌ها چرا باید در آن شرایط سخت پیکر برادر شهیدم را کالبدشکافی و حتی اعلام کنند چنین کسی اصلا وارد خاک سعودی نشده است؟ اگر شهید رکن‌آبادی در روز عرفه در برابر میلیون‌ها چشم حاضر در صحرای عرفات و بینندگان تلویزیونی پیام مقام معظم رهبری را قرائت نکرده بود چگونه می‌توانستیم حضور ایشان را در خاک سعودی اثبات کنیم؟!

فکر می‌کنید چه ابعاد ناگفته‌ای درباره شهادت شهید رکن‌آبادی همچنان مغفول مانده است که لازم است واکاوی شود؟

مهم‌ترین چیزی که خاطر من را آزار می‌دهد این است که چرا سعودی‌ها تصاویر دوربین‌‌های مداربسته منا را در اختیار افکار عمومی قرار نمی‌دهند و آزاردهنده‌‌‌‌‌‌تر اینکه چرا هیچ یک از مقامات مسؤول در کشور ما پیگیر جدی  این موضوع نیست و چرا سازمان‌‌های بین‌المللی درباره این جنایت سکوت اختیار کرده‌اند؟

اساسا چرا شهید رکن‌آبادی برای سعودی مهم بود و اینگونه علیه او دست به جنایت زدند؟

با توجه به نقش ممتاز شهید رکن‌آبادی در مدیریت فضاهای لبنان و سوریه و جایگاه ایشان در همگرا‌‌سازی نیروهای مقاومت فلسطین و لبنان که دستگاه اطلاعاتی و امنیتی عربستان بیش از هرکس دیگری به‌واسطه حضور نزدیک در لبنان بر آن آگاه بود، حذف فیزیکی و ترور شهید رکن‌آبادی به‌عنوان موتور محرکه مقاومت و پیشرو اصلی در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در دستور کار هیات حاکمه عربستان سعودی قرار گرفت که در ابتدا با حمله انتحاری به سفارت جمهوری اسلامی در بیروت در سال 1392 کلید خورد که پس از ناکامی این عملیات، شهید رکن‌آبادی این تهدید را نیز تبدیل به یک فرصت برای حزب‌الله و جمهوری اسلامی کردند، لذا تحلیلگران آگاه مفقود شدن شهید رکن‌آبادی در منا و حدود 60 روز تعلل در قبول حضور ایشان در خاک سعودی و حتی تعلل تحویل پیکر شهید را از همان ابتدا در راستای سیاست حذف فیزیکی ایشان تعبیر کردند. اعلام نظرهای متعارض رسانه‌ها و مقامات سعودی درباره عدم حضور شهید رکن‌آبادی در مناسک حج سال 94، ‌اعلام بی‌اطلاعی از وضعیت و سرنوشت ایشان و در نهایت تحویل پیکر شهید به‌صورت کاملا متلاشی و بدون مغز، قلب و سایر امعا و احشا آن هم پس از تهدید و نهیب مقام معظم رهبری همگی حکایت از یک برنامه‌‌ریزی دقیق برای حذف فیزیکی شهید رکن‌آبادی دارد.

علت اینکه پیکر ایشان را تحویل نمی‌دادند چه بود؟ چون نزدیک 2 ماه بدن شهید در عربستان بود!

علت اصلی این بود که می‌خواستند تمام سرنخ‌های احتمالی باقیمانده را پاک کنند. سعودی‌ها قبل از دفن برادرم پیکرش را کالبدشکافی کرده بودند، چرا؟ در شرایطی که حدود 7 هزار پیکر روی دست سعودی‌ها مانده بود، آیا کالبدشکافی پیکر تنها یکی از این شهدا سوال‌برانگیز نیست؟ در این شرایط اعلام اینکه چنین کسی اصلا وارد خاک سعودی نشده است چه معنایی را می‌تواند به هر ذهن بیداری متبادر کند؟ به جرأت می‌گویم اگر نهیب پیر روشن‌ضمیر و رهبر مردان مرد این سرزمین به خبیثان آل‌سعود نبود، نه پیکر شهید رکن‌آبادی و نه پیکر هیچ یک از شهدا به سرزمین‌مان بازنمی‌گشت.

ابعاد جنایت آنها درباره تخلیه اجزای بدن این شهید همچنان محل سؤالات جدی است؛ در این زمینه چه اقداماتی انجام شده است و آیا به سرنخ‌هایی رسیده‌اید؟

در اینجا تنها یک مقایسه می‌خواهم انجام دهم. کاری که با پیکر مطهر حمزه سیدالشهدا(ع) شد و نشانه حقد و کینه دشمن از او بود این بود که جگرش را بیرون کشیدند و خام‌خام خوردند، حالا تاریخ و داستان هند جگرخواره باز هم در حال تکرار است. بیرون کشیدن مغز و قلب و امعا و احشای پیکر شهید رکن‌آبادی هم نشان‌دهنده همان حقد و کینه‌ای است که سران شجره خبیثه ملعونه از شهید رکن‌آبادی داشتند. امروز باز هم شاهد تکرار این حادثه با مثله کردن پیکر خاشقجی هستیم.

اینکه آقای ظریف بعد از گذشت 3 سال بدون اینکه اقدام جدی‌ای از سوی وزارت امور خارجه برای خون‌خواهی شهدای منا شده باشد از روابط با عربستان حرف می‌زند به نظر شما محل ایراد است؟ برخی خانواده‌‌های شهدای منا تأکید کردند وقتی شهدای منا هنوز تعیین تکلیف نشده‌‌اند ارتباط با عربستان مصداق عبور از خون شهداست.

به نظرم ایران نباید در مناسک حج شرکت می‌کرد تا به دنیا ثابت می‌کرد عربستان حق و حقوق زائران ما را پایمال کرده است. با رفتن به حج بزرگ‌ترین خدمات را به سعودی‌ها دادیم. این عمل ما نشان می‌دهد پذیرفتیم که مقصر آنچه سعودی‌ها در منا به ایرانی‌ها نسبت می‌دهند هستیم. اکنون که دست دوستی از سمت ما مدت‌هاست دراز شده و از سوی سعودی‌ها بدون پاسخ مانده، عمق فجایع را بیشتر می‌کند.

با توجه به اینکه نقش موساد در قتل روزنامه‌نگار عربستانی مشخص شده، به نظر شما این دستگاه‌‌های جاسوسی تا چه میزان در شهادت برادر شما نقش ایفا کرده‌اند؟ اساساً طراحی این اقدام از کجا بوده است؟

بنده کوچک‌ترین شکی درباره عملیات مشترک موساد و سرویس سعودی در به شهادت رساندن شهید رکن‌آبادی ندارم و نمونه بارز آن عملیات مشترک موساد و سرویس سعودی در انفجار سفارت جمهوری اسلامی در بیروت در سال 1392 است. برای درک گذشته کافی است کمی عملکرد این رژیم خونخوار را در زمان حال بررسی کنیم. از کسانی که به هموطن و شهروند خود که تنها سلاح و ابزارش قلم است رحم نمی‌کنند و انصاف روا نمی‌دارند و با قطعه قطعه کردن بدنش از او انتقام می‌گیرند آیا می‌توان انتظار داشت با امثال شهید رکن‌آبادی که در مقابل دنیای آنها ایستاده بود به گونه‌ای دیگر واکنش نشان دهند؟!

آیا معتقدید که وزارت امور خارجه با توجه به اینکه زمینه بین‌المللی آن نیز فراهم است باید اکنون اقدام ویژه‌ای در این زمینه انجام دهد؟ با توجه به اینکه افکار عمومی الان علیه سعودی بسیج شده است به نظر می‌رسد بهترین زمان اقدام دیپلماتیک باشد.

جمله‌ای را از حضرت آقا به‌خاطر دارم که فرمودند ما استاد از دست دادن فرصت‌ها هستیم. تا به امروز فرصت‌‌های بیشماری را در این عرصه از دست داده‌‌‌‌‌ایم و به‌نظر من سکوت رسانه‌ای داخل در این برهه از زمان درباره جنایات سعودی‌ها نسبت به ایران و ایرانی‌ها معنی‌دار و شک‌برانگیز و تایید‌کننده همان جمله بنده است که عرض کردم ارگان‌‌های بسیاری در کشور در تلاش هستند تا جنایت منا به ورطه فراموشی کشانده شود. در کمال تاسف باید بگویم یکی از مسؤولان عالی‌رتبه کشوری مصاحبه کرده و گفته بود که «ربودن برخی فرماندهان نظامی و رکن‌آبادی در حادثه منا «تحلیل ذهنی و غیرواقعی» است». دوست دارم خطاب به این مقام مسؤول بگویم ما را به خیرت امیدی نیست، شر مرسان! به عنوان یک شهروند درجه پایین کشور به مسؤولان می‌گویم مطالبات ما درباره جنایت‌هایی که در منا رخ داده همان مطالباتی است که حضرت آقا دارند، نه یک کلمه بیشتر، نه یک کلمه کمتر. اگر به مطالبات ما توجه نمی‌کنید حداقل به مطالبات رهبری توجه کنید و به‌خاطر داشته باشید گذر زمان و بی‌توجهی‌‌های شما به این موضوع هر لحظه عمق داغ ما را بیشتر می‌کند... .
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها