بحثهای کارشناسی طرفین درباره «فتف» را دنبال میکردم. از صحبتهای موافقین و مخالفین اینطور فهمیدم:
آن چیزی که زمانی با عنوان «جاسوسی مالی» شناخته میشد، و مجازاتهای سنگین داشت، اکنون دیگر «جاسوسی» بشمار نمیرود زیرا اطلاعات مالی حسابهای همه مردم در بانکها برای سایر دولتها، از جمله اسرائیل و سعودی و امارات، قابل دستیابی است.
اکنون این پرسش برایم مطرح است: آیا ایران نیز میتواند طبق همین قواعد «فتف» از طریق «واحد اطلاعات مالی» (اف. آی. یو.) به نقلوانتقالات مالی حسابهای بانکهای اسرائیل و سعودی و امارات دسترسی داشته باشد؟
و از بحثهای فوق اینطور فهمیدم که از این پس نقلوانتقالات مالی با صرافیهای خارج از کشور، مثلاً نیویورک، با مشکلات جدی مواجه خواهد شد زیرا به سادگی میتوانند رد اینگونه مبادلات مالی را یافته و مسدودشان کنند.
بعبارت دیگر، برای آمریکا حصر بسیار سخت و بیسابقه مالی ایران به سادگی قابل تحقق خواهد شد و مانند سابق هر ایرانی نمیتواند از طریق صرافی پولی را به آمریکا حواله کند یا در آمریکا دریافت کند.
بعضی از مقامات دولتی فرمودهاند: فتف مشکلی را حل نمیکند ولی نپیوستن به آن میتواند بهانه به دست آمریکا بدهد.
تصورم این است که آمریکا هر لحظه که بخواهد میتواند بهانهای پیدا کند برای ایجاد مشکل برای ایران. در ایران نیز کسانی هستند که میتوانند هر زمان که لازم بود، درست مانند پیمانکار اسرائیل یا سعودی یا آمریکا، «بهانه» را ایجاد کنند؛ مانند ماجرای منصور ارباب سیر که از مهر ۱۳۹۰ جنجالی شد (ادعای طرح بمبگذاری ایران در رستورانی در واشنگتن برای قتل عادل الجبیر، سفیر وقت سعودی در آمریکا)، که میتوانست «اعلام جنگ به آمریکا» تلقی شده و به اقدام متقابل بینجامد، [۱] یا جنجال اخیر بمبگذاری در فرانسه (در مراسم فرقه رجوی) که به ایران منتسب کردهاند.
—
۱- برای آشنایی با ماجرای منصور ارباب سیر بنگرید به صفحه مربوطه در ویکیپدیای انگلیسی:
https://en.wikipedia.org/wiki/2011_alleged_Iran_assassination_plot