به گزارش پایگاه 598 به نقل از مجله فارس پلاس؛ عطیه اکبری: دهها ناشنوا دلخوشند به بودنش که اگر نباشد و سربزنگاه سر نرسد و حق آنها را از دنیای آدمهای شنوا نستاند چه معامله ناعادلانه ای میشود میان شنیدن و نشنیدن. «محبوبه طاهری» همه زندگیاش را وقف ناشنوایان کرده است. از زمانی که به زبان اشاره ناشنوایان واقف شد و وارد دنیای بی سر و صدای آدمهای ناشنوا شد و رنجهای درونیشان را دید یا علی گفت و دستانش را به زانوهایش گرفت تا دستگیرشان باشد و دردهایشان را فریاد بزند. حالا دهها دختر نوجوان و جوان و دهها پدر و مادر ناشنوا میدادند تکیه گاهی دارند به محکمی عهدی که محبوبه طاهری با خدا بسته است.
زنگها برای که به صدا در میآید؟
حکم جلب مرد جوان صادر میشود. ناشنواست. او را دستگیر میکنند و به کلانتری میبرند. خطا محرز است. راهی دادگاه میشود. کار تمام شده است. صدا از ته حلقش بیرون نمیآید. نمیتواند بگوید چرا؟ در همین احوالات است که محبوبه طاهری سراسیمه از پلههای دادگاه بالا میآید و به داد مرد ناشنوا میرسد. پیگیر ماجرا میشود. میپرسد چرا بازداشتش کردهاید؟ می گویند سه بار احضاریه دادگاه را برای متهم به درخانه بردهاند. معادله مشخص میشود. مأمور نیروی انتظامی هر بار زنگ خانه را به صدا در آورده اما مگر گوشی برای شنیدن صدای زنگ است؟ وقتی پدر و مادر و فرزند ناشنوا هستند زنگ خانه برای که به صدا دربیاید؟ مرد ناشنوا از مهلکه نجات پیدا میکند و به او فرصت میدهند تا پرونده را با کمک خانم طاهری در مسیر قانونی جلو ببرد. دستانش را به آسمان بلند میکند و خدا را شکر میکند که دعایش را اجابت کرده و فرشته نجات سر بزنگاه از راه میرسد.
داوطلبانه رابط دهها ناشنوا شدم
پای صحبتهای محبوبه طاهری بانوی 38 ساله که بنشینی دفترچه خاطراتش پر است از گفتهها و ناگفتههای زندگی آدمهای ناشنوا و مشکلاتی که برای یک زندگی عادی و معمولی سر راه آنها است. اینکه هیچ کس از حال دل آنها با خبر نیست. هیچ کس نمیداند فرمانروایی سکوت در این روزهای پرهیاهو چه تاوان سنگینی برای ناشنوایان دارد و طاهری 8 سال است پای عهدی که با خدا بسته، مانده است تا سدی باشد در برابر حکمرانی بی چون و چرای سکوت در دنیای ناشنوایان. او میگوید: «8 سال قبل زبان اشاره ناشنوایان را یاد گرفتم. با ناشنوایان هم صحبت شدم و هر روز که میگذشت و بیشتر با مشکلات آنها درگیر میشدم دلگیر میشدم از خودم که چرا زودتر سراغ زبان اشاره نرفتم. هر روز خودم را سرزنش میکردم که چرا زودتر دل به دل این بندههای خدا ندادم. زندگی ناشنوایان سرریز از مشکلات ریز و درشت است. تصمیم گرفتم هر چه در توان دارم به کار بگیرم تا باری از دوش این معلولان بردارم. داوطلبانه رابط 180 ناشنوا شدم. یک گروه در شبکههای پیام رسان تشکیل دادم و همه را عضو کردم. برایشان نوشتم هر وقت، هر زمان و هر کجا که به بن بست خوردند فقط کافیست در این گروه بنویسند یا به شماره تلفن همراهم پیامک بزنند. قول دادم خودم را در سریعترین زمان ممکن برسانم. لطف خدا بوده که در این چند سال گرههای بسیاری را در زندگی ناشنوایان باز کردم. از همراهی ناشنوایان برای رفتن به بیمارستان و ثبت نام مدرسه بچهها گرفته تا همراهی آنها تا دفتر وکیل و پیگیری مشکلات حقوقی آنها، راضیام به رضای خدا و خلق خدا و هر بار از ناشنوایان میخواهم که دعای خیرشان را بدرقه راهم کنند.»
روضههای بیصدا و اشکهای بیامان
خیرخواهیهای بانوی جوان در دنیای بی سر و صدای ناشنوایان پایان ناپذیر است. طاهری چند سال قبل تصمیم گرفت کاری کند کارستان، گروهی از میان دختران نوجوان و جوان ناشنوا انتخاب کرد و تصمیم گرفت اشعار و سرودهای مختلف را با آنها تمرین کند. افقهای روشنی را پیش چشمانش ترسیم کرد. محرم سال 94 بود که عزمش را جزم کرد تا اولین روضه گروهی ناشنوایان را به اجرا بگذارد. تا آن زمان فقط دیدهها بود که برای درک واقعه عاشورا به کمک ناشنوایان آمده بود اما حالا کسی پیدا شده بود تا با زبان اشاره روضه حضرت علی اصغر را برایشان بخواند و به آنها بگوید در روز عاشورا بر اهل بیت چه گذشت. طاهری میگوید: «چهره دختران جوان در روزهای تمرین تماشایی بود. اولین اجرای محرمی ما در سال 94 به بهترین شکل انجام شد. اجراهای مذهبی ادامه داشت. روزتولد امام رضا (ع)، شهادت امام علی (ع). همخوانی ناشنوایان جوان در رثای اهل بیت تماشایی بود. بعد از آن بود که ناشنوایان بانی مراسم روضه میشدند و من به خانه آنها دعوت میشدم تا با زبان اشاره برایشان روضه خوانی کنم. لذت روضه خوانی برای ناشنوایان وصف ناشدنی است. ناشنوایان سفره صلوات هم نذر میکنند. باور میکنید با همان زبان بی زبانی 14 هزار صلوات میفرستند.»
درآمدزایی برای ناشنوایان
حالا
خیلیها گروه سرود ناشنوایانی که خانم طاهری بانی شکل گیری آن بوده را
میشناسند. گروه «آوای دستان الهام» حسابی بر سر زبانها افتاده و در
مناسبتهای مختلف از شبکههای تلویزیونی گرفته تا سازمانها و نهادها برای
اجرا از آنها دعوت میکنند. طاهری میگوید: «این گروه سرود حکم کارآفرینی و
درآمدزایی را برای ناشنوایان دارد. هزینه زندگی ناشنوایان بالاست و بیشتر
آنها شغل مناسبی ندارند. هزینه یک سمعک چند میلیون تومان است و عمر مفید
آن هم بین 3 تا 4 سال است. تصور کنید یک خانواده ناشنوا چطور میتوانند از
پس تأمین این هزینهها بر بیایند؟ سعی کردم برای ناشنوایان به واسطه این
گروه درآمدزایی کنم. برای اجراهای مختلف بسته به مناسبتی که در پیش است
لباسها هم متفاوت میشود. من خیاطی بلد هستم و هر بار سعی میکنم لباسها
را خودم بدوزم که درآمد حاصل از اجرا صرف سروسامان دادن به مشکلات مالی
ناشنوایان شود. آدمهای دست بهخیر را در قالب گروهی جمعآوری کردم و سعی
کردم با کمکهای مالی باری از دوش ناشنوایان بردارم.» طاهری ادامه میدهد:
«ای کاش از کنار روزی که به نام ناشنوایان در تقویمها ثبت شده به راحتی
نگذریم و مشکلات این گروه از معلولان را بیشتر درک کنیم.»