در این زمینه جام جم آنلاین، گفتوگویی با دکتر عطاء الله رفیعی، اقتصاددان داشته که در ادامه میخوانیم:
• آیا واقعا دولت افزایش درآمدی را طی چند ماه اخیر تجربه کرده است؟
براساس آنچه اطلاعات اولیه میدانیم بله، ولی اگر واقعا بخواهیم به این
پرسش پاسخ دهیم باید از خود مقامات مسئول سئوال کنیم و نمیتوانیم با
گمانهزنی در این زمینه سخن بگوییم.
• اگر از موضوع درآمدی دولت بگذریم، نظر شما درباره عدم پرداخت بودجه برخی نهادها و پرداخت مطالبات پیمانکاران چیست؟
ببنید؛ این موضوع را میتوان جزو یکی از سیاستهای کنترل نقدینگی دولت
ارزیابی کرد. به این معنی که مسئولان کاملا دانسته در راستا اقدام میکنند.
اگر بخواهم واضح بگویم این است که اگر دولت مطالبات را پرداخت کند یا
اینکه دوباره به اقتصاد کشور پول تزریق کند قطعا مشکلات دیگری از جمله رشد
بالای نقدینگی و تبعات بعدی آن تجربه میشود که در شرایط فعلی شاید منطقی
نباشد.
• امروز که اقتصاد ایران تجربه افزایش نرخ تورمی را دارد؛ چطور شما معتقد هستید دولت درحال کنترل نقدینگی است؟
اجازه دهید اینگونه توضیح دهم سیاستهای گذشته باعث ایجاد نقدینگی قابل
توجهی در اقتصاد ایران شده که طی ماههای اخیر این نقدینگی بلای جان اقتصاد
ایران شده و تا زمانی که جایگاه خود را پیدا نکند شاهد نوسانهای غیرمنطقی
در بخشهای مختلف هستیم. مثلا روزی سکه، روز دیگر موبایل و بعد از آن
خودرو یا حتی مسکن و طلا هم درگیر خواهد شد. پس بهترین گزینه این است که
اجازه دهیم تورم مدیریت شده بگونهای سیل ویران کننده نقدینگی را در
بخشهای مختلف آرام کرده و در نهایت از بین ببرد، پس درست این است که
بگوییم افزایش قیمتها امروز در حال خنثی کردن حجم نقدینگی است.
• در این زمینه مثال روشنتری دارید؟
فرض کنید فردی 200 میلیون قبلا داشته و تصمیم به خرید یک واحد آپارتمان
گرفته است، اکنون همان آپارتمان قیمتی معادل 400 میلیون فروخته میشود
بنابراین متقاضی لازم است دو برابر هزینه کند و به نوعی بخش بیشتری از
نقدینگی در اختیارش را پرداخته است. پس پول موجود در حساب افراد به نوعی در
چرخه معاملات مردم افتاده و افزایش قیمتها درحال حذف نقدینگی بازار است.
• اصولا چطور این نقدینگی در اقتصاد کشورمان ایجاد شده است؟
بعضا در دوران رکود اقتصادی، دولتها با توجه به اینکه تعداد معاملات مختلف
میآید، دولت با چاپ پول قصد تحریک تقاضا و ایجاد رونق داشته و از آنجا که
اصولا در این دوره سرعت گردش پول پایین بوده مشکلات با سرعت کمتری بر
اقتصاد تحمیل شده و اثر تورمی هم ایجاد نشده است. اما این نقدینگی تزریق
شده به بازار در گام بعدی وارد حسابهای سپرده بانکی شده و نهایتا بانکها
نتوانستند سود این نقدینگی را بپردازند و بعضا در پرداخت اصل پول هم با
چالش روبرو شدند. پس کاملا طبیعی بود که صاحبان حسابهای سپرده به دلیل عدم
اعتماد یکباره دارایی نقدی خودشان را از بانک خارج کردند و به دنبال راهی
برای حفظ ارز آن در سایر بازارها رفتند که اتفاقات اخیر رقم خورد. روزی
دلار، روزی طلا، روزی خودرو و مسکن همه و همه گرفتار این سرگردانی نقدینگی
شدند.
• پس در واقع دولت مالیات تورمی از مردم گرفته است؟
دقیقا؛ البته فراموش نکنیم که اصولا نباید نقدینگی افزایش مییافت؛ بلکه
لازم بود با استفاده از ابزار منطقی به نوعی برنامهریزی میشد که اقتصاد
فعالیت کرده و دولت مالیاتش را میگرفت و درآمد به دست میآورد. اما
دولتها معمولا سادهترین راه را انتخاب میکنند که همان دریافت مالیات
تورمی است. مسئله اینجاست که این پول – نقدینگی سرگردان - تا زمانی که جای
خود را پیدا نکند؛ دیوانهوار اینطرف و آن طرف خواهد رفت. به نظر میآید
دولت تن به افزایش قیمتها داده تا این پول جای خود را پیدا کند.
• با این شیوه دوباره اقتصاد ایران راکد خواهد شد؟
اگر تحلیلهای بنده درست باشد؛ رشد نقدینگی به رشد قیمتها تبدیل میشود و
قیمتها به اندازه نقدینگی رشد خواهد کرد و وقتی اتفاق افتاد در آینده
زمانی که سطح عمومی قیمتها بالاست؛ اقتصاد در مرحله بعد وارد رکود میشود.
یعنی دقیقا هنگام سطح عمومی بالاتر قیمتها در اقتصاد یکبار دیگر همه چیز
تعدیل میشود. این اتفاق رخ میدهد چون سیاستهای دولت نمیتواند تولید را
تحریک کند و فقط درحال بازی کردن با قیمتها است، یعنی فقط با طرف تقاضا
بازی میکند.
• این شیوه تعدیل آیا آسیبی هم برای مردم خواهد داشت؟
بله؛ آسیبها این سیاست عملا توزیع ناعادلانه درآمد. چون برخورداران جامعه
وضعشان بهبود پیدا میکند. البته منظور وضعیت نسبی آنهاست و نیازمندان
وضعشان بسیار خراب خواهد شد. به خصوص افرادی که درآمد ثابت دارند قدرت
کمتری خواهند داشت. مثلا حقوقبگیران یک سوم سال قبل دریافت میکنند؛ درست
زمانی که افرادی با داراییهای بادوام روز به روز قدرتمندتر از قبل
شدهاند. بنابراین قیمتهای بالاتر و توزیع ناعادلانه تر درآمد روبرو
خواهیم شد.
عماد عزتی / جام جم آنلاین