سؤالی که مطرح است این است که چرا امامان ما بعد از امام حسین همدوره
با حکام ظالم دیگری بودند علیه آنها قیام نکردند؟ چرا قیام دیگری و عاشورای
دیگری امامان ما بعد از امام حسین را نینداختند؟ چرا علیه حکام ظلم و جور
قیام نکردند؟ شاید برخی جواب دهند که امامان ما بعد از امام حسین شرایط
لازم برای قیام نداشتند، حتی خود حضرت اباعبدالله هم در زمان معاویه شرایط
لازم برای قیام را نداشت.
ده سال از زمان امامت امام حسین همزمان با حکومت معاویه بود و در این ده
سال امام موقعیت قیام نداشت؛ یکی به دلیل صلح امام حسن، امام حسین به
احترام آن پیمان با اینکه معاویه آن را زیر پا گذاشته بود، قیام نکرد، دلیل
دیگر هم این بود که معاویه بر خلاف یزید حفظ ظاهر میکرد هرچند منافقانه.
لذا امام حسین در زمان معاویه شرایط را برای قیام فراهم نمیدید. از این
جهت شاید دیگر امامان ما بعد از امام حسین شرایط را برای قیام مناسب
نمیدیدند.
شاید دلیل دیگر این بوده که هیچکدام از آنها یارانی مانند یاران امام حسین
نداشتند، فرمانده سپاه امام حسن با وجود اینکه فرزندانش بهدست معاویه کشته
شده بودند با صد هزار درهم معاویه تطمیع شد و لشکر امام حسن را رها کرده و
با هشت هزار نفر فرار کرد، ائمۀ ما یار نداشتند اما امام حسین ۷۲ یار
آنچنینی داشت. دلیل سوم میتواند این باشد که شاید امامان دیگر ما به این
دلیل عاشورای دیگری را تکرار نکردند چون نمیخواستند یکبار دیگر مسلمانان
را شرمنده کنند.
زمانی که امام حسین می خواست از مدینه حرکت کند خیلیها از امام خواستند که
نرود ،از جمله عمه بزرگوارشان ام هانی، ام هانی که بسیار مورد احترام امام
حسین بود درخواست می کند که امام نرود و میگوید: خواب دیدهام این کاروان
میرود و مرگ هم این کاروان را دنبال میکند و با کشته شدن تو قریش شرمنده
میشود. امام حسین فرمود: عمه جان با کشته شدن من نه فقط قریش بلکه مسلمین
شرمنده میشوند. همین اتفاق هم افتاد، غیر از افرادی که با امام حسین
بودند سایر مسلمین شرمنده شدند که چرا به کمک پسر پیامبر نرفتند.
اما احتمال چهارمی هم وجود دارد و آن اینکه امامان ما بعد از امام حسین به
این دلیل قیام دیگری نکردند و عاشورا را تکرار نکردند چون نیازی به تکرار
عاشورا نیست و تا قیامت همان یک عاشورا برای کسانی که هدایتپذیر هستند
کافی است. فقط باید فرهنگ آن را حفظ کرد لذا امامان ما بعد از امام حسین
تلاش کردند تا عاشورا را حفظ کنند و دچار تحریف و انحراف نشود. همین یک
عاشورا مکتبی است که میتواند تا قیامت انسان ساز باشد.
شب قدر دوم اهل ولایت عاشورا است، همه به خوبی از شب قدر اول که در ماه
مبارک رمضان است آگاهی داریم و از رحمت و برکات عظیم آن با خبریم، شب قدر
به این با عظمت را معصوم درست کردهاست یعنی کسانی که در محیط ولایت معصوم
هستند شب قدر دارند.
در روایات آمده است که سورۀ قدر را در نمازهای واجب و مستحبی زیاد بخوانید،
سورۀ قدر ما اهل بیت و سورۀ ولایت است. وقتی هم میخواهید با مخالفین ما
بحث کنید با سورۀ قدر با آنها بحث کنید. در حالی که در هیچکدام از آیات آن
اسمی از ولایت نیامده است، کجای سورۀ قدر مربوط به ولایت است؟ در آیه ای که
می گوید: تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم
مِّن کُلِّ أَمْرٍ، تمام ملائکه شب قدر پایین میآیند، ملائکه موجودات مادی
نیستند که مانند پرندهای پر بزنند و به زمین بیایند. ملائکه موجودات
مجردند و محلی که پایین میآیند هم باید مجرد باشد پس روی زمین فرود
نمیآیند بلکه در قلب و روح فرود میآیند. هر روحی لیاقت اینکه ملائکه بر
آن وارد شود را ندارد، این نشان میدهد معصوم و ولّیِ خدایی در عالم است
لذا اهل بیت فرمودند با این سوره با مخالفین ما بحث کنید.
شب قدر را ولی خدا و در زمان ما حجت ابن الحسن درست میکند، آن بزرگوار در
یک اوج روحی است و تمام ملائکه را به پایین میکشاند و وقتی این همه موجود
پاک و بیگناه به پایین میآیند به همراه خود رحمت و عنایت خدا را
میآورند. لذا شب قدر باران رحمت خدا به پایین میآید. پس کسانی که در محیط
ولایت معصومین قرار داشته باشند میتوانند از رحمت الهی بهرهمند شوند.
اما عاشورا شب قدر دوم اهل ولایت است که این شب قدر دوم هم ولی خدا درست
میکند به این دلیل که بدون شک کانون عزا و عزادار اصلی در این ایام ولی
خدا است. ما فقط حوادث عاشورا را میشنویم اما ولی خدا تمام آن صحنهها را
میبیند بنابراین ولی خدا عزادار اصلی عاشورا است و خداوند به کسی که
عزادار است سه چیز عطا میکند؛ کسانی که وقتی مصیبتی بر آنها وارد میشود و
به خدا واگذار کنند و صبورانه تحمل میکنند خدا سه چیز به آنها می دهد:
اول خدا بر آنها صلوات میفرستد، وقتی خدا بر کسی صلوات بفرستد او را تطهیر
میکند، دوم رحمت وسیعی به او میدهد و سوم هدایت است که دائم دست چنین
شخصی را می گیرد.
این سه چیز اول از همه به عزادار اصلی میرسد، بعد به هرکس که در ایام محرم
و عاشورا شبیهتر به عزادار اصلی است، یعنی هرکس که غم و سوز بیشتری دارد و
به امام زمان که کانون عزا است خود را نزدیکتر کند میرسد. لذا هر سال امام
زمان چون یک غم تازهای دارد، آن سه چیز را از خدا میگیرد و به کسانی که
به شبیهتر باشند، میدهد. هرسال امام زمان رحمت و هدایت تازهای دارد.
اشک برای امام حسین کیمیا است هیچ پیامبری نیود که اشک برای امام حسین
نریزد و بتواند بالا برود. وقتی داستان عاشورا را برای حضرت زکریا گفتند سه
روز نتوانست غذا بخورد، بعد از سه روز از خداوند درخواست کرد که به او
فرزندی بدهد که شبیه به امام حسین بشود تا مقداری در سوگ فرزند خود بشیند و
به پیامبر مکرم اسلام شبیه شود که در سوگ فرزندش حسین نشست. خدا به او
یحیی را داد که مانند امام حسین مظلومانه سرش را بریدند.
در روایات آمده است زمانی که حضرت ابراهیم فرزند خود را برای قربانی برد،
هنگامی تکلیف از او برداشته شد آن حضرت به خدا فرمود که خدایا چرا اجازه
ندادی این مصیبت بر من وارد شود تا ثواب اعظم آن را ببرم؟ خدا پاسخ داد که
خود را بیشتر دوست داری یا پیغمبر آخر الزمان را؟ که حضرت فرمود پیغمبر آخر
الزمان را بیش تر از خودم دوست دارم چون تو او را بیشتر دوست داری. خدا به
ابراهیم فرمود که ابراهیم اینکه تو به فرمان ما سر فرزند خود را ببری اعظم
مصیبتها است یا عدهای به ظلم سر فرزند پیامبر آخرالزمان را ببرند؟ حضرت
پاسخ داد مصیبت وارد شده بر پیامبر آخرالزمان سخت تر است.
پس خدا فرمود تو ظرف اعظم مصیبتها نیستی، اعظم مصیبتها برای پیغمبر
آخرالزمان است که به سوگ حسین می نشیند و تو اگر میخواهی به ثواب برسی
بنشین بر او گریه کن. گریه بر امام حسین راه سلوک انبیاء است.
ما اگر دیندار هستیم به این خاطر این است که سر مبارک امام حسین به بالای
نیزه رفت پس بر ما واجب است که هرروز امام حسین را با خواندن زیارت عاشورا و
یا یک سلام زیارت کنیم. همه این عالم به اذن خداوند در اختیار امام حسین
است و چه خوب است که این سلام ها و زیارت ها را داشته باشیم.