سرویس سیاسی پایگاه 598-سیدمحمد حسینی؛ برای توصیف اوضاع کنونی اقتصاد ایران و آنچه در
حوزههایی نظیر سکه و ارز، خودرو، مسکن و اقلام مورد نیاز خانوارها
میگذرد، شاید بهترین توصیف، بحران «اعتبار دولت» باشد که خود را به
شکلهای مختلفی بویژه کاهش اعتماد عمومی به دولتمردان نشان میدهد.
بحران
اعتبار دولت به این معنا که دیگر مواضع و حتی قولهای اقتصادی رئیسجمهور و
وزرا برای عامه مردم اطمینان بخش نیست و بهاصطلاح نمیشود روی آنها حساب
کرد.
قول محکم چند ماه قبل روحانی در تلویزیون مبنی بر اینکه خیال مردم
بابت دلار راحت باشد یا تاکید یک ماه گذشته او درباره اینکه قیمت ارز حتما
پایینتر میآید، در حالی که در هر دو مقطع پس از سخنان
رئیسجمهور، دلار نرخ تصاعدی خود را پیش گرفت، مصادیق روشنی از همین بحران
اعتبار است.
در این فضا دیگر وعده و وعیدهای دولتمردان برای مردم و فعالان
اقتصادی حجیتی نداشته و احتمال نقض این مواضع بیشتر از تحقق آن میرود. هر
چند در ریشهیابی این اوضاع، میتوان دلایل متعددی را برشمرد اما به نظر
میرسد رفتار و سابقه مواضع معاون اول دولت در این حوزه، ضربهای کلیدی به
اعتبار دولت روحانی در جامعه زده و اعتماد عمومی را نسبت به دولتمردان
خدشهدار کرده است. نگاهی به شعارهای رویایی اسحاق جهانگیری در ایام
انتخابات و مقایسه آنها با عملکرد دولت در این فاصله، گزاره فوق را تایید
خواهد کرد.
به این تناقضات البته باید مواضع اخیر جهانگیری را هم افزود؛ آنجایی که معاون اول دولت در نشست روسای دانشگاههای سراسر کشور پس از شکست قطعی سیاستهای اقتصادی بویژه عرضه دلار تکنرخی 4200 تومانی که زمینهساز فسادهای گسترده شد، راهکار سیاسی و نه اقتصادی را برای حل مشکلات پیشنهاد میدهد. این ادعا در عمل یعنی در سالهای پیشرو نیز همچون 5 سال گذشته نباید انتظار ایده و برنامهای مشخص و مدون از سوی دولت برای مدیریت بحران فعلی و حل مشکلات ساختاری اقتصاد ایران داشته باشیم. به تعبیر دیگر موضعگیری اخیر جهانگیری «بحران بیاعتباری» دولت را همچنان ادامه داده و تعمیق خواهد کرد.
در همین راستا بازخوانی برخی مواضع و وعدههای اسحاق جهانگیری در 2 برنامه انتخاباتی سال 96 خالی از لطف نخواهد بود.
در مناظره دوم انتخابات ریاستجمهوری سال 96: ...ماشین اقتصاد و فرهنگ کشور از ته دره بیرون آمده و در مسیر توسعه قرار گرفته... تجربهای مثل برجام نشاندهنده قدرت قوی فرهنگی ما است... ناپختگی، بیتجربگی و تخصص ناکافی موجب شده تا این مسأله آنگونه که باید پیش نرود... باید جلوی ماجراجویی و خامی دوباره را گرفت. جایگاه ریاستجمهوری محل کارآموزی نیست. اقتصاد این مملکت تحمل و حوصله تنش و کارآموزی سیاستمداران تازهکار را ندارد... مردم عزیز ایران! هوشیار باشید! میخواهید فردای شما و فرزندان شما چگونه باشد؟ توسعه میخواهید یا آشفتگی؟ عزت بینالمللی میخواهید یا انزوای بینالمللی؟ تنش میخواهید یا آرامش؟ یک لحظه رأی میدهید آینده کشورتان رقم میخورد. مردم عزیز! یادتان میآید وضع اقتصادی ما چه بود؟ دارو پیدا نمیشد؟ بیماران خاص و سرطانی چه عذابی میکشیدند از بیدارویی؟ کره، شیر و شیرخشک پیدا نمیشد؟ سیلوهای گندم خالی بود؟ یادتان میآید؟ مردم عزیز! یادتان میآید مردم شبها در صف بانکها میخوابیدند که صبح بتوانند چند سکه خرید کنند؟ تهدیدهای بزرگ علیه کشور بود... من این روزها دوباره احساس خطر میکنم. من میدانم دوقطبی کردن این مردم چه بلایی در آینده بر سر کشور میآورد... وعدههای توخالی سبب میشود مردم به کارآمدی نظام بدبین شوند... مردم عزیز! امروز 2 نگاه و روش کشورداری در برابر هم قرار گرفتهاند؛ در یک طرف جریانی که سعی داشت با ماجرایی و جنجالآفرینی، بگمبگمهای دروغین، خطکشیهای واهی و خیالبافی، ناپختگی و بیتجربگی خود را در صحنه داخلی و سیاست خارجی پنهان کند. امروز ممکن است با رویکرد دیگری این جریان به صحنه بیاید. فرار به جلو کفایت نمیکند. به عقب بازگردیم سوابق را ببینیم، عملکردها را ببینیم... امروز توهینکنندگان به ظریف با برجام عکس یادگاری میگیرند... من مطمئنم ما میتوانیم بزرگترین چالشهای سیاسی و اقتصادی پیش روی کشور را حل کنیم. من به عنوان یک مدیر جهادی این حرفها را میزنم. من جهادگرم!... روش من برای حل بحرانها اعتمادسازی بین بزرگان نظام و استفاده از همه ظرفیتهاست... .
در برنامه انتخاباتی با دوربین شبکه یک: امروز دیگر کسی از گرانی و تورم حرفی نمیزند... چون کاری شد کارستان. رئیسجمهور خودش وقت گذاشت. هفتهای 2 جلسه اقتصادی. رونق شروع شده، رشد اقتصادی در سال جاری بالا رفته. فضای بینالمللی مثبت شده. ما به همه اهدافمان در برجام رسیدیم. ما ایرانهراسی را به ایراندوستی تبدیل کردیم. ما ریسکهای مهمی را از ایران دور کردیم. دنیا عاشق کار کردن با ایران شده. هجوم شرکتهای غربی و شرقی به ایران برای کار کردن آغاز شده. آمریکاییها یکی از ژستهایشان این بود که یک هواپیما به ایران داده نشود اما الان شرکت آمریکایی بوئینگ با ایران مذاکره میکند و برای دادن هواپیما به ما توافق میکند. آنها پیگیر کار با ایرانند. آنها میدانند جایگاه ایران چی هست... .
در دوران دولتهای نهم و دهم قیمت ارز بالا میرفت و عدهای فکر میکردند
راهش این است که ظرف 17 ماه 22 میلیارد دلار را در بازار دوبی بفروشند تا
قیمت ارز در تهران پایین بیاید. واقعاً یک آواری بر سر اقتصاد کشور خالی
شد... سال 92 مردم ایران تلاطم سالهای 91 و 92 را دیدند. قیمت ارز لحظهای
بالا میرفت، قیمت سکه به 5/1 میلیون تومان و دلار حدود 4 هزار تومان
رسید. سال 84 کل شاغلان کشور 22 میلیون و 400 هزار نفر بودند و در سال 91 و
پس از گذشت 7 سال این عدد به 22 میلیون و 600 هزار نفر رسید و این یعنی
خالص ایجاد اشتغال صفر بود. ما وقتی دولت یازدهم را شروع کردیم باید
آواربرداری میکردیم.
آقای دلار چهار و دویست!
شامگاه بیستم فروردین ماه امسال، اسحاق جهانگیری در پایان جلسه فوقالعاده
ستاد اقتصادی دولت برای مدیریت بازار ارز که به ریاست حسن روحانی برگزار
شد، ضمن تبیین سیاست ارزی جدید دولت، عرضه دلار به قیمت بالاتر از ۴۲۰۰
تومان را مشمول قاچاق اعلام کرد. این نرخ ارز که به دلار جهانگیری معروف و
حمایت روحانی را هم در پی داشت، از همان ابتدا با مخالفت کارشناسان و
فعالان اقتصادی مواجه شد، با این حال برخی روزنامههای اصلاحطلب، با
هیاهوی رسانهای و با تیترهایی همچون «بازگشت اسحاق»، «بازگشت جهانگیری»
و...به تعریف و تمجید از اسحاق جهانگیری و دستور وی برای تعیین قیمت ۴۲۰۰
تومانی برای دلار پرداختند. در همین رابطه روزنامه سازندگی در تیتر اصلی
خود با عنوان «بازگشت جهانگیری» و با تصویر جهانگیری در لباس سوپرمن! نوشت:
«معاون اول رئیسجمهور دوباره به ستاد فرماندهی اقتصاد کشور بازگشته است».
روزنامه اعتماد نیز در گزارشی با عنوان «بازگشت اسحاق» نوشت: «جهانگیری به
متن دولت برگشت و به نظر میرسد ماندنی هم باشد. اعلام سیاستهای اقتصادی
دولت از زبان او طی روزهای گذشته نمایشی از روشن بودن موتورش و پایان
بخشیدن به همه اتفاقاتی بود که او را به حاشیه راند».
این در حالی است که به تصریح کارشناسان از همان ابتدا مشخص بود این طرح غیرکارشناسی- یا با کارشناسی ضعیف- به شکست میانجامد. چنانکه اعلام شد دولت 2 ماه و 2 هفته بعد از اینکه خرید و فروش ارز را ممنوع کرد، به بازار ثانویه رضایت داد تا رسما شکست طرح ضربتی دولت برای تکنرخی کردن ارز (دلار جهانگیری) اعلام شود. هر چند فروردین ماه امسال دولت برای جلوگیری از بحران ارزی اعلام کرد ارز مسافری در نظر گرفته و واردکنندگان میتوانند با ثبت سفارش ارز 4200 تومانی بگیرند اما حجم ثبت سفارشها آنقدر بالا رفت که دولت تصمیم گرفت کالاها را به 3 بخش تقسیم و عملا دلار را چندنرخی کند. از طرفی بخشنامههای متعدد بانک مرکزی بسیاری از فعالان بازار را گیج کرد و بالا رفتن نرخ دلار قاچاق، به صورت روزانه شد. کارشناسان از همان ابتدا هشدار دادند نبود بازار ثانویه و مجبور کردن صادرکنندگان به فروش ارز آن هم بسیار کمتر از نرخ آزاد، موجب میشود هیجان در بازار ارز بیشتر شود و شکست سیاستهای ارزی، التهاب را افزایش میدهد اما دولتیها به موفق بودن این طرح ضربتی و پلیسی امیدوار بودند تا جایی که روحانی گفت این طرح بازار را آرام کرده و موجب شده جلوی برنامههای دشمن گرفته شود! با این وجود عدم اعتماد به سیاستهای دولت، نرخ ارز را بشدت افزایش داد، چرا که فقط اسماً دلار 4200 تومانی بود اما عملا اتفاق دیگری در حال رخ دادن بود. مثلا قیمت سکه به سرعت روند صعودی گرفت و محاسبه قیمت ریالی سکه با قیمت جهانی نشان میداد قیمت اصلی دلار بیش از 6000 تومان است. از طرفی نرخ برابری ارزها و مقایسه با دلار جهانگیری نشان میداد قیمت واقعی بسیار بیش از نرخ اعلامی است! این اتفاقات باعث شد هیجان در بازار کالاها بویژه کالاهای وارداتی که به طور مستقیم از ارز استفاده میکردند به طرز باورنکردنی افزایش یابد و یک شبه قیمتها در بازار خودرو و لوازم الکترونیکی افزایش چشمگیری داشت. در کنار آن انفجار قیمتی در بازار مسکن و اجارهبها به وجود آمد و این هیجانات دوباره نرخ ارز را به روند افزایشی هل داد تا به این ترتیب یک رسوایی مدیریتی را شاهد باشیم.
نکته جالب توجه در این میان سابقه شکست سیاستهای ارزی معاون اول دولت بود، چرا که جهانگیری در سال ۹۵ نیز با صدور دستورالعمل ارزی نرخ دلار را ۳۶۰۰ تومان تعیین کرد ولی این دستورالعمل پس از مدت کوتاهی به فراموشی سپرده شد و فقط به منبعی برای ایجاد رانت برای عدهای سودجو تبدیل شد.
تمسخر دلار جهانگیری توسط خبرگزاری رسمی دولت!
با بروز تدریجی آثار منفی و مخرب دلار سیاست ارزی جهانگیری، علاوه بر
منتقدان اقتصادی، خبرگزاری رسمی دولت هم تیرماه گذشته وارد میدان شد و به
شکلی کمسابقه پیکان نقد خود را به سمت اسحاق جهانگیری (معاون اول رئیس
جمهور) به دلیل اعلام ارز 4هزار و 200 تومانی گرفت و با تیتر: «چرا دلار
4200 تومانی جهانگیری رانتآفرین است؟» به استقبال او رفت. در گزارش
خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) آمده است: «طی چند ماه گذشته نوسانات بازار ارز
به یکی از چالشهای دولت دوازدهم تبدیل شده است. دولت در نهایت به صورت
دستوری و برای جلوگیری از افزایش بیش از حد نرخ ارز، اقدام به میخکوب هر
دلار در قیمت 4200 تومان کرد؛ اقدامی که بشدت رانتآفرین است». این
خبرگزاری همچنین نوشته است: «بانک مرکزی از این طریق رانتی را در اختیار
صادرکنندگان قرار میدهد که بهرغم اینکه قیمت دلار در بازار رسمی برابر با
4200 تومان است، بتوانند بیشتر از این مقدار و برابر با قیمت ارز در بازار
سیاه دلار خود را به فروش برسانند». با این اقدام خبرگزاری رسمی دولت (که
بعدا نام و عکس جهانگیری را از گزارش خود حذف کرد!) مشخص شد اختلافات میان
مسؤولان دولتی محدود به وزارت صنعت، بانک مرکزی، وزارت ارتباطات و... نیست،
بلکه اسحاق جهانگیری هم به این لیست اضافه شده و خبرگزاری رسمی دولت صریحا
علیه معاون اول مطلبی را درج کرده است. از سوی دیگر مشخص نیست حمله تند
ایرنا به تصمیمات ارزی دولت و تمسخر دلار جهانگیری، با چه نیتی انجام شده
است؛ حملهای که در رسانهها با عنوان «دولت علیه دولت» بازتاب یافت.