امام خمینی(ره) نه تنها در جهان اسلام بلکه در سراسر عالَم به عنوان رهبری برجسته که بزرگترین انقلاب قرن را رهبری کرده است، شناخته می شود. انقلاب خمینی(ره)، مناسبات مادی حاکم بر عصر مدرن را شکافته و خدا را وارد عرصه حیات اجتماعی انسان امروزی نمود لذا غلو نیست اگر این زمانه، «عصر امام خمینی» نامیده شود. در عین حال، تحریف امام خمینی(ره) در زمان حیات و پس از وفات ایشان وجود داشته و برخی می کوشند تا آمال و امیال خود را از زبان امام و به نام ایشان بیان کنند. با توجه به اینکه خط امام، صراط مستقیمِ ملت ایران است، تحریف ایشان در واقع گمراه کردن ملت است. به تعبیر رهبر انقلاب، «اگر راه امام(ره) گم یا فراموش و یا خدائی نکرده عمدا به کنار گذاشته شود، ملت ایران سیلی خواهد خورد»
در «عصر امام خمینی(ره) »، شناساندن صحیح و بدون تحریف امام به جهانیان بسیار مهم است ودر این زمینه هزاران عنوان کتاب و مقاله نوشته شده است. در این میان، شیوه معرفی امام در برخی دایره المعارف های منتشر شده در داخل کشور، مایه تاسف و حیرت هر محققی است. دایره المعارف بزرگ اسلامی و دایره المعارف تشیع، هر یک دارای مدخل هایی پیرامون حیات فردی و سیاسی امام خمینی(ره) هستند؛ که اولی بیش از 70 اشکال محتوایی و ساختاری و دومی حدود 50 اشکال محتوایی و ساختاری داشته و ملغمه ای از انواع تحریف های لفظی و معنوی را به نمایش گذاشته اند.
دایره المعارف تشیع توسط آقایان مرحوم سیداحمد صدر حاج سید جوادی، کامران فانی و بهاء الدین خرمشاهی سرپرستی شده است. در جلد هفتم این مجموعه، مدخلی تحت عنوان«خمینی، آیت الله، حاج سیدروح الله» نگاشته شده که سهراب مقدمی شهیدانی اشکالات فراوانی بر آن وارد ساخته اند. آقای مقدمی در کتاب «نقدی بر مدخل «امام خمینی» در دایره المعارف تشیع» می کوشد تا «تحریف امام» در مدخل مذکور را آشکار کرده و اغلاط تاریخی و تناقض گویی های گسترده نویسنده را نیز مشخص کند. آقای مقدمی، پیش از
این نیز کتاب «نقدی بر مدخل«خمینی، روح الله» در دایره المعارف بزرگ اسلامی» را به همراه آقای میثم عبداللهی نگاشته بود که از سوی جریان مدعی گردش آزاد اطلاعات، رسما بایکوت شد اگرچه در محافل نخبگانی مورد استقبال گسترده ای واقع شد.
کتاب «نقدی برمدخل «امام خمینی» در دایره المعارف تشیع» دارای هفت فصل و سه ضمیمه است. فصل اول به آشنایی اجمالی با دایره المعارف تشیع و مدخل امام خمینی(ره) اختصاص یافته و چهار فصل دیگر، به نقد مدخل در محورهای زندگانی شخصی امام خمینی(ره)، مطالب مربوط به نهضت امام و اندیشه سیاسی امام می پردازد. فصل ششم نقدی است بر مدخل آیت الله سیدمصطفی خمینی و فصل پایانی کتاب با عنوان «اشکالات ساختاری مدخل»، کنکاشی است در تحریف های لفظی و معنوی، غلط های املایی و سوگیری های خاص عمادالدین باقی که هر محققی را نسبت به صداقت نویسنده مدخل مزبور به شک می اندازد. در انتهای کتاب سه ضمیمه منتشر شده است که به نقدهای استاد رسول جعفریان و نقدهای آقای حسن عسکری به دایره المعارف تشیع اختصاص یافته است.
مدخل امام خمینی در دایره المعارف تشیع به قلم عمادالدین باقی(نویسنده و سیاستمدار نزدیک به نهضت آزادی، از فعالان رسانه ای رادیکال اصلاح طلب و عضو ارشد بیت آیت الله منتظری) تالیف شده است. واسپاری تالیف متنی تخصصی درباره امام خمینی(ره)، به نویسنده ای که طبیعتا مخالف اندیشه سیاسی امام بوده و سابقه سوگیری های مشخص سیاسی دارد، خطایی بزرگ بوده و سیاسی کاری حاکم بر دایره المعارف تشیع را نشان می دهد. عمادالدین باقی که با اعتماد بنفس بالایی، خود را شایسته دکترای امام شناسی می داند، علاوه بر رویکرد گزینشی به اندیشه امام، اشتباهات فاحش علمی و تاریخی درباره اندیشه و سیره امام انجام داده که بعضا از دایره سهو و نسیان خارج شده و تعمد در تحریف امام را به ذهن متبادر می سازد.
مدخل مذکور در برگیرنده اشکالات تاریخی و علمی فراوانی است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: اغلاط گسترده تاریخی، معرفی ناقص شخصیت و آثار علمی امام، استفاده از ادبیات جریان تاریخ نگاری ضد انقلاب، تقطیع سخنان امام برای تحریف ایشان، تشکیک در برخی مشهورات تاریخی از جمله شهادت پدر
امام خمینی(ره) و شهادت سید مصطفی خمینی در عین مسلّم فرض کردن برخی شایعات تاریخی مثل شهادت دکتر شریعتی، ترجیح تحلیل های آیت الله منتظری در مسائل اختلافی امام با ایشان، تحمیل قالب های لیبرالیستی بر اندیشه سیاسی امام، پذیرش روایت دربار شاهنشاهی و ساواک درباره فاجعه فیضیه در سال 1342، بزرگنمایی و تطهیر طیفی از جریان سیاسی همسو یا مورد علاقه نویسنده مثل بازرگان، بنی صدر، علی شریعتی و.، انتساب نظریه وکالت فقیه به امام، تحریف آشکار سخنان امام برای بزرگنمایی آیت الله منتظری، عدم بازتاب مقاطع مهمی از تاریخ انقلاب مثل دستورات امام مبنی بر تاسیس نهادهای انقلابی ای همچون جهادسازندگی، کمیته های انقلاب و دادگاه انقلاب، کمیته امداد، بنیاد مستضعفان و..، ادعای عدم انعکاس مباحث ولایت فقیه امام خمینی درمیان مبارزین، تطهیر بنی صدر با انتساب جمله«زمین بدهیم زمان بگیریم»به تیمسار فلاحی و فکوری و همچنین جانبداری شدید از آیت الله منتظری درماجرای محاکمه مهدی هاشمی که متهم به قتل و همکاری با ساواک بود.
در ادامه، مواردی از تحریف ها و اغلاط تاریخی نویسنده مورد نقد قرار می گیرد.
سوگیری سیاسی مشخصعمادالدین باقی نه تنها درباره منتظری بلکه درباره هرکسی که مورد علاقه جریان مخالف امام است، دست به بزرگنمایی و غلو می زند. وی مرگ دکتر شریعتی را شهادت می نامد اما از شهادت آقامصطفی خمینی تعبیر به مرگ مشکوک می کند و در عین حال از شهادت آیت الله سعیدی و واکنش امام سخنی به میان نمی آورد. آقای باقی درباره چگونگی وفات آقا مصطفی به جعل ادعایی بی سابقه، دست زده و ادعا می کند که مصطفی خمینی به علت سکته مغزی فوت کرد!
تتبع اندک برای پژوهشی بزرگآقای باقی برای نوشتن یک مدخل درباره شخصیت کم نظیری همچون امام خمینی(ره)، آنهم در یک دایره المعارف مشهور که قرار است به چندین زبان دنیا ترجمه شود، به کمترین حد از ارجاعات قناعت کرده است. در این مدخل 17صفحه ای، تنها 17 کتاب و 9روزنامه و مجله مورد استفاده قرار گرفته اند که بیشتر این منابع نیز دست اول نیستند. مشخص نیست در دورانی که هزاران عنوان کتاب و مقاله در ایران و جهان درباره امام خمینی(ره) نگاشته شده است چرا مولف به 17 کتاب بسنده کرده است جالب تر آنکه ایشان درمدخل سیدمصطفی خمینی شرح تفصیلی 9 منبع را ذکر کرده اما درمتن مدخل به 5مورد از آنها هیچ ارجاعی نداده است!
خودگویی های یک پژوهشگردایره المعارف ها دارای ویژگی های خاصی در پژوهش هستند که یکی از آنها ارجاعات به منابع اصلی و قوت پژوهش است. آقای باقی در صفحات متعدد این مدخل(صفحات265،268و270)هیچ ارجاعی به هیچ منبعی نداده و تمام مطالب تاریخی درارتباط با امام خمینی(ره) را از ذهن خود پرداخت می کند. در مواردی نویسنده یک مطلب را به منبعی ارجاع داده اما از ذکر جزئیات آن امتناع کرده است.
تلاش برای پیشگیری از کشف تحریفدر مواردی از مدخل مذکور، تحریف اصل کلام رخ داده و این گمانه را ایجاد می کند که استنکاف از درج جزئیات ماخذ، برای پیشگیری از کشف تحریف بوده است. به عنوان نمونه در صفحه 273 آمده است: (صحیفه نور، صفحات مختلف)! یادر همان صفحه در مقام طرحِ یک بحث مهم پیرامون آیت الله منتظری اینچنین ارجاع داده است«نهضت امام خمینی، 2» که معلوم نیست جلد دوم از این مجموعه یا صفحه دوم از جلد اول منظور بوده است. باقی در نمونه ای دیگر، درصفحه 279، این گونه رفرنس می دهد«زن در اندیشه امام خمینی»! که مشخص نیست این عنوان کتاب یامقاله است و مولف و ناشر آن کیست و..؛ نیمی از ارجاعات نویسنده به کتاب صحیفه نور است که موسسه تنظیم و نشرآثار امام صراحتا کاستی های صحیفه نور را پذیرفته و صحیفه امام را جایگزین آن اعلام کرد.
تناقض گویی های تاریخیتاریخ نگاری یک علم است و
کسی که در این عرصه وارد میشود باید به الزامات علمی آن پایبند باشد. کسانی همچون
آقای باقی که سوابق آشکاری درتذبذب درآراء و وابستگی به جریان سیاسی خاص و مخالفت
با اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) دارد، صلاحیت تالیف اثری تخصصی درباره امام را
ندارد زیرا گذشته از تحریف های سهوی و عمدی، دچارتناقض گویی هایی می شود که به کل،
حیثیت علمی خود را از دست می دهد.
به عنوان نمونه، آقای باقی در این مدخل، ارتحال پدرامام را در سال 1279شمسی و سال تولد امام را بهمن 1381شمسی ذکر میکند. اهل تدبر، یکبار دیگر این دو تاریخ را باهم مقایسه کنند تا به عمق فاجعه نهفته در مهمل نویسی های نویسنده پی ببرند. جالب تر آنکه نویسنده در ادامه، می نویسد: «روح الله...هنگامِ درگذشت پدر، 4ماه داشت» چگونه ممکن است پدر امام، دو سال پیش از تولد ایشان مرحوم شده باشد و امام در هنگام وفات پدرش چهارماهه باشد؟! باقی که تاریخ تولد پدر امام را در بهمن1241 ش ذکر کرده است در ادامه تصریح می کند که او در سال 1279 و در41سالگی کشته شد؛ حال آنکه از41 تا 79، تنها 38سال فاصله است نه 41 سال!
تحریف امام با دستکاری در جملات ایشانیکی از انواع تحریف، حذف بخشی از کلام گوینده برای انتساب ادعای خود به گوینده است. عمادالدین باقی بشکل مکرر از این نوع تحریف استفاده کرده است. وی درباره رای مردم در اندیشه سیاسی امام نوشته است: «امام خمینی در مصاحبه با روزنامه انگلیسی فاینشنال تایمز در تاریخ 18/8/57 می گوید: از حقوق اولیه هرملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد.» وی ادامه جمله امام را که می فرماید «طبیعی است که چون ملت ایران بیش از نود درصد مسلمانند، باید این حکومت برپایه های موازین و قواعد اسلامی بناشود» حذف کرده تا انتساب نظریه وکالت فقیه به امام آسان شود. وی چنین تحریفی را در موارد دیگر هم تکرار می کند.
ضعف اطلاعات تاریخی نویسندهنویسنده درباره جایگاه امام پیش از سال 1340، می نویسد: «حاج آقاروح الله تا آن زمان[سال1340] هنوز چهره سیاسی برجسته ای درقم شناخته نشده بود. ادعای ناشناخته بودن امام با سخن پیشین همین مولف درباره دیدار امام با محمدرضاشاه، به نمایندگی از طرف آیت الله بروجردی تناقض دارد زیرا چگونه ممکن است
شخصی که چهره سیاسی برجسته ای نباشد از طرف زعیم حوزه علمیه و مرجع بزرگ شیعیان، به ملاقات شخص اول کشور برود. اعلامیه های امام در سال1323، 1327 و کتاب کشف اسرار در سال1332 که جوابیه رسمی حوزه علمیه به جریان تجدید نظر طلب دینی وابسته به دربار تلقی می شد، همگی نشان دهنده شخصیت سیاسی برجسته امام دردوران زعامت آیت الله بروجردی است همچنان که درس خارج امام با حضور 500شاگرد، پس ازآیت الله بروجردی، شلوغ ترین درس بوده است.
جانبداری از آیت الله منتظریعمادالدین باقی، محاکمه مهدی هاشمی به جرم قتل و همکاری با ساواک را، «تصفیه اطرافیان منتظری» نام گذاشته و ویژگی های اغراق آمیز متعددی برای آقای منتظری جعل می کند و در عین حال با ارجاع به منابع مبهم، سعی میکند تا محققین از کشف جعلیات او عاجز بمانند. باقی از زبان امام خمینی(ره) نقل می کند که فقه آقای منتظری از همه علمای موجود ثقیل تر است! و این ادعا را به (صحیفه نور، صفحات مختلف)! مستند می نماید. طبق مدعای نویسنده، دانش فقهی آقای منتظری از همه مراجع حوزه قم و نجف همچون آیات عظام خویی، مرعشی نجفی، اراکی، گلپایگانی و حتی از امام خمینی بیشتر خواهد بود. با مراجعه به صحیفه نور و صحیفه امام، مشخص می شود که تنها در یک مورد و نه صفحات مختلف، آنهم جمله دیگری از امام صادر شده است. امام در10آبان 1356 می فرماید: «فقه اش از اکثر علمایی که هستند ثقیل تر است» بنابراین هرگز امام آقای منتظری را از«همه» علمای موجود فقیه تر ندانسته است اما با دستکاری در عبارات امام می توان چنین نسبت ناروایی را به حضرتش وارد ساخت.
عمادالدین باقی در ادامه روند بزرگنمایی از آیت الله منتظری، ادعای بزرگ و بی سند دیگری کرده و می نویسد«به نوشته همه مورخین انقلاب، پس از امام خمینی، رهبری مبارزه بر دوش او[آیت الله منتظری] بود.» این گزاره قطعا مورد تایید اغلب مورخین نیست زیرا به شهادت تاریخ، بزرگانی چون آیت الله ربانی شیرازی، شهید بهشتی، استاد شهید مطهری و حتی آقای هاشمی رفسنجانی نقش برجسته تری نسبت به آقای منتظری در مبارزات انقلابی داشتند. چطور ممکن است آقای منتظری نفر دوم نهضت باشد ولی امام خمینی شهید بهشتی را در شورای انقلاب بر او ترجیح دهد و مسولیت خطیر دوره انتقالی را به شهید بهشتی بسپارد.
نکته تاسف بار آنست که مدخل امام خمینی به قلم عمادالدین باقی، در سال 1378(19سال پیش) منتشر شده است و تاکنون هیچ نویسنده و پژوهشگری نسبت به فجایع نهفته در این مدخل نقدی ننوشته است اما تاسف بارتر آنکه موسسه تنظیم و نشر آثار امام با برخورداری از بودجه دهها میلیاردی، نیز در مقابل تحریف های این متن مشهور سکوت اختیار کرده است. کم کاری موسسه تنظیم و نشر آثار امام در انتشار مجزای کتاب رنجنامه (نامه سید احمد به آقای منتظری) نیز مشهود است. این موسسه درباره سایر مهمل گویی های عمادالدین باقی نیز رویه سکوت در پیش می گیرد. باقی سال گذشته گفته بود:«یکی از ویژگیهای امام این است که یک آخوند اشرافی است. بالاخره پدرش جزو روحانیون متمول در خمین است. خانه ایشان را در خمین هم که میبینید، نسبت به آن دوران نشانه متمول بودن است.»
کتاب حاضر توسط بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در تابستان سال 1397، با 1000شمارگان منتشر شده است. یکی از ویژگی های این اثر، نقد همزمان برخی منابع تاریخی مرتبط با زندگانی امام خمینی است که به مناسبت موضوعات، مورد نقد قرار گرفته است. «دایره المعارف بزرگ اسلامی»(زیرنظر سید کاظم بجنوردی) و «دایره المعارف مصوّر زندگی امام خمینی» (تحقیق و نگارش جعفر شیرعلی نیا)، بیش از سایر منابع مورد تمرکز و توجه نویسنده بوده است.