به گزارش پایگاه 598 به نقل از مشرق، پروانه سلحشوری، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس
روز سهشنبه گذشته نطقی را در مجلس خواند که در ادامه، بخشهایی از آن به
نقل از سایت جماران بازنشر میشود:
امروز در شرایطی به سر میبریم که از نظر اقتصاد ملی پول ایران بیارزشترین
واحدهای پول دنیا است. گرانی، رانت، احتکار و فساد بیداد میکند. از نظر
اجتماعی بیکاری، فقر، فحشا و نبود آزادیهای اجتماعی از جمله بازداشت
فعالان مدنی و صنفی به طور روزمره مشاهده میشود.
دانشجویان، وکلا، معلمان، کارگران، فعالان حوزه زنان و زیست محیطی در حبس،
حصر و ستاره دار شدن قرار دارند. بیاحترامی به قانون و عدم اعتماد
اجتماعی، خشونت گسترده، بحرانها و آلودگیهای زیست محیطی را شاهد هستیم.
ورود نیروهای نظامی به عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ و تداخل فعالیتهای
نهادهای فرهنگی و نظامی را شاهد هستیم. حال رئیس جمهور بگوید بحران نداریم،
جناب رئیس جمهور فعلا با ابر چالش ها درگیر هستیم و همه میدانند.
میخواستم به قوهقضائیه که پایه عدالت، جمهوریت و آزادی جامعه است انتقاد
کنم و ناکارآمدی و ناتوانی آن را گوشزد کنم، اما دریغ از گوش شنوا
میخواستم از نهادهای نظامی و شبه نظامی و حضور همه جانبه آنها در امور
کشور انتقاد کنم، ولی مگر میشود به گروهی که سهگانه قدرت، ثروت و نیروی
نظامی را با هم دارند، اعتراض کرد. میخواستم از فقر، گرانی، بیکاری و درد
مردم بگویم، اما دیدم چه بگویم که آنقدر دولت آشکار و پنهان وجود دارد که
نمیدانیم چه کسی مسئول اقتصاد است.
به خدا پناه می برم و خطابم را مقام رهبری قرار می دهم، زیرا اعتقاد دارم
تنها راه برونرفت از ابرچالش های فعلی ورود رهبری برای نجات کشور است.
همان گونه که ۱۰سال پس از انقلاب در زمان امامخمینی(ره) نیاز به بازنگری
قانون اساسی دیده شد و چنین نیز شد، اکنون از مقام رهبری تقاضا دارم در
مواردی که به نظر میرسد جمهوریت و اسلامی بودن نظام آنطور که باید در
جامعه شکل بگیرد، صورت نگرفته به تغییرات در این حوزهها کمک کنند.
نهادهای نظامی به پادگان ها برگشته و به وظایف ذاتی خود بپردازند تا اقتصاد و فرهنگ سامان بگیرد.
*خطاب قرار دادن رهبری از تریبون مجلس،
سیاهنمایی ویژه از اوضاع کشور، بحراننمایی، فرار از مسئولیت در معرفی
روحانی، مقصر جلوهدادن نهادهای امین نظام و... تماماً رفتارهایی است که
«بهزاد نبوی» بعنوان یک چهره تندروی اصلاحطلب، در مجلس ششم، در فتنه سال
88 و طی سالهای اخیر انجام داده است.
این تشبیه و مشّبهبه به روشنی نشان میدهد که تصلّب فکری و اصرار بر ادامه
اغلاط همیشگی تفکر چپ، چرا راه را بر پویایی اصلاحطلبان بسته است، چرا
جوانان راهی در ستاد این جریان خاص سیاسی ندارند و اساساً چرا چپها و دولت
مطلوب آنها یعنی آقای روحانی، چنین کارنامهای را در دامن مردم
گذاشتهاند؟!