سرویس فرهنگی پایگاه 598-هاتف خالدی؛ ما دیگر به این تصاویر عادت کرده ایم. لیلای دنیای واقعی در برابر ریحانه سریال پدر که دیگر حتی ما را متحیر هم نمی کند.
تصویری تکراری از سینمای ریاکار و ریاپرور ایران که دیگر ما را شکفت زده نمی کند. آن سوی دوربین، بازیگری محجبه، زنی عفیف و چادری، مادری خانواده دوست و همسری وفادار و یا زنی که گویی تجلی تمام و کمال اررش های انقلاب و اسلام و جمهوری اسلامی است و این سو دخترکی بی تفاوت به همان ارزش هایی که در برابر دوربین آنها را تبلیغ می کند.
این دهن کجی سینمای ماست که سالهاست ما را به سخره گرفته و مایه ریشخند ضدارزشی ها شده است.
ریحانه سریال پدر اولین نفری نیست که مزورانه برای شهرت و پول، عاشق پسری مسلمان می شود، به یکباره متحول می شود و چادر به سرش می کند و بعد از گذشتن خرش از پل، آن سوی دوربین های جمهوری اسلامی، حجاب از سر باز می کند و در نقش یک مدل ظاهر می شود...
چرخهمعیوبتلویزیون
معرفی چهرههای جدید و نهایتاً ستارهسازی یکی از اقدامات تلویزیون است که
محکوم به آن است. اما چرا در سالهای گذشته (خصوصاً با گسترش فضای مجازی)
بسیاری از چهرههای معرفی شده در سیما پس از مدتی برخلاف جریان رسانه ملی
حرکت کردهاند؟ افراد غیرحرفهای هستند یا چرخه ستارهسازی سیما عقیم است؟
وقتی شخصی به واسطه حضور در تلویزیون مشهور میشود و احتمالاً تا سالها از
آن ارتزاق میکند، نباید لااقل تا مدتی مدیریت شود؟
آیا وظیفه رسانه ملی
صرفاً محدود به قاب تلویزیون است و مابقی به خود شخص مربوط است؟ این که شما
جوانی را (آن هم با ظاهری سوپرحزباللهی) مشهور کنید که مثلاً اعتقادات
مذهبی مخاطب را تقویت کنید و سپس او عکسهای آنچنانی از خودش منتشر کند،
مقصرش کیست؟
سنمای دروغ گو و متقلب ایران به راستی به فیلم بازی کردن و ادا در آوردن عادت کرده است!