فضایی که قبل از انتخابات در اردوگاه اصولگرایان وجود داشت، اعم از رقابت گفتمانی یا اختلاف سلیقه، گذشت و به فردای انتخابات رسیدیم، برای «ارزیابی برنامهها و اولویتهایی»که باید در دستور کار مجلس اصولگرا باشد با «مهدی فضائلی»، کارشناس مسایل سیاسی، به گفتوگو نشستهایم.
در حال حاضر تحلیل شما از فردای روز انتخابات در این اردوگاه چیست؟ لطفاً در ادامه، ارزیابی خود را از برنامهها و اولویتهایی و نوع عمل سیاسی که باید به صورت شیوهای ثابت پیشه شود، بفرمایید.
البته هنوز نتیجهی انتخابات کامل نشده؛ چرا که انتخابات در تهران و برخی از شهرها به دور دوم کشیده شده است. اما به هر ترتیب به روز فردای انتخابات خواهیم رسید. در هر صورت نکتهای که به اعتقاد بنده تا حد زیادی حایز اهمیت است این که به هر حال مسؤولیت سنگینی بر دوش کاندیداهایی که به خانهی ملت راه پیدا کردند یا میکنند، نهاده شده و از این رو باید پاسخ این حضور و مشارکت آگاهانهی مردم را به درستی در عملکرد خود نشان دهند. در واقع اگر این بزرگواران قدر این نعمت و فرصتی که به واسطهی رأی مردم برایشان فراهم شده ندانند، اطمینان داشته باشند که همین مردم روزی رأی خود را از آنها نیز باز پس خواهند گرفت.
علاوه بر آن به هر ترتیب به واسطهی این رأی، فرصتی برای خدمت به مردم و کشور در اختیار این نمایندگان قرار گرفته که بسیار روشن و بدیهی است که چنانچه این فرصت، با منازعات و درگیری و ایجاد و التهاب و تنش بر سر موضوعاتی که جزو اولویتهای جامعه نیست به هدر رود، طبیعتاً هزینههایی را برای نظام به همراه خواهد داشت.تصور بنده بر آن است که مهمترین مطالبه و انتظار مردم از کاندیداهایی که به مجلس راه یافتهاند از این قرار است که در یک فضای منطقی و بدون تنش و التهاب، حل مشکلات کشور و توجه به اولویتهای اساسی را در دستور کار خود قرار دهند.
در این فرصتها باید به این مطلب توجه داشت که همدلی و تفاهم هیچ منافاتی با داشتن رقابت و اختلاف سلیقه ندارد. البته توجه به این نکته ضروری است که معنای این مسأله آن نیست که همهی کسانی که به مجلس راه یافتند دست و روبوسی کرده و از فردا سلایق و نظرهای خود را کنار بگذارند. چرا که این موضوع خواستهای غیر واقعی است و چیزی نیست که در عمل به این راحتی اتفاق بیفتد.
اما میتوان در عین حالی که دیدگاهها و نظرها با هم زاویه دارند، نوع پیگیری خواستهها و سلایق به گونهای دنبال شود که همراه با تنش و التهاب نباشد. در بسیاری از موارد اساساً نوع رفتار بیشتر التهاب ایجاد میکند تا خود آن نظر و فکری که دنبال میشود. بعضاً افرادی نظر درست و قابل دفاعی را دنبال میکنند اما نحوهی پیگیری آن دیدگاه غیر قابل دفاع است.
به طور مشخص ارزیابی شما از اولویتهای کاری اصولگرایان در مجلس نهم در حوزههای مختلف اعم از اقتصادی، رفاه، فرهنگی، سیاسی و... چیست؟ به اعتقاد شما کدام مورد در صدر قرار دارد و باید به حال آن چارهای اندیشید؟
نظرسنجیهایی که در همین روزها انجام شده است، مشکلات و مطالبات اصلی مردم را به خوبی منعکس میکند. در همین نظرسنجیها به خوبی مشخص شده که یکی از مهمترین توقعهای مردم در شرایط کنونی، مسألهی کنترل قیمتهاست. همچنین در این راستا میتوان به موارد دیگری چون ایجاد ثبات در فضای اقتصادی، اشتغال، ازدواج جوانان و ... اشاره کرد.
البته بعضی از موضوعات نیز نظیر مسایل فرهنگی ممکن است نسبت به سایر موارد یاد شده در این نظرسنجیها جزو اولویتهای اول به نظر نرسد اما نزد اهالی فکر، نظر و اندیشه روشن است که این موضوعات نیز از جایگاه ویژهای برخوردارند. بر این اساس طبیعی است که انتظار میرود نخبگان و برگزیدگان جامعه که به مجلس راه یافتند این موارد را نیز در اولویت مسایل کشور بدانند. به هر روی متأسفانه این حوزه در دورههای مختلف، تحت شعاع مسایل دیگری از جمله مسایل فرهنگی و یا اقتصادی قرار گرفت.
در آن سوی میدان رقابت، جریان اصلاحطلب از یک سال پیش تا کنون انواع استراتژیها را اعم از مشارکت مشروط و غیر مشروط، تحریم و عدم مشارکت فعال و... را تست کرد تا این که به روز انتخابات رسید. در نهایت حضور عناصر برجستهی این جریان نظیر سید محمد خاتمی پای صندوقهای رأی – با وجود فضاسازی گستردهی رسانههای این جریان مبنی بر لزوم تحریم انتخابات- و نیز رأی نیاوردن کاندیداهای سرشناس آن حتی در شهرستانها، دو اتفاق مهمی بود که بدنهی این جریان را شوکه کرد. با این تفاسیر ارزیابی شما از فضای حاکم بر این اردوگاه و پیغامی که این انتخابات برای آنها داشت، چیست؟
به اعتقاد بنده، میان آن بخش از جریان اصلاحطلب که وارد انتخاب شدند و طیف افراطی که موضوع تحریم را پیش کشیدند، به طور حتم باید تفکیک قائل شد. کسانی که وارد فضای رقابت و جریان انتخابات شدند و صلاحیتشان توسط شورای نگهبان و مراجع قانونی تأیید شد، کاملاً در چارچوب نظام عمل کردند و نظام نیز مجدد فرصتی را برای حضور آنها فراهم کرد. در این شرایط تعدادی از آنها موفق به کسب رأی مردم شده و تعدادی نیز از راهیابی به بهارستان باز ماندند که این مقوله نیز در فرصتی دیگر قابل تحلیل است. اما به هر ترتیب مرزی شفاف و روشن میان آنها و بخشی که همراهی و همسویی کامل با ضدانقلاب خارج کشور و دشمنان انقلاب داشتند، وجود دارد.
در ارتباط با آن بخش همراه دشمن و همسوی با بیگانگان نیز باید گفت این جریان در مقطعی یک پاسخ بسیار روشن و شفاف در خصوص نوع نگاه خود از سوی مردم دریافت کرد. تصور آنها از این قرار بود که اگر این جریان وارد رقابت نشده و انتخابات را تحریم کند و از مردم دعوت نماید تا به پای صندوقهای رأی نیایند، همراهی گستردهای را از ناحیهی مردم شاهد خواهد بود. اما ثابت شد که آنها حقیقتاً پایگاه مردمی ندارد و دعوت آنها به چنین رفتارهایی حتماً با پاسخ منفی جامعه مواجه میشود. آنها در خصوص رفتار و کنش سیاسی مردم دقیقاً دچار همان خطای تحلیلی شدند که گریبانگیر دشمن خارجی نیز است. چرا که با وجود آن که درون کشور مشغول به فعالیت هستند با متن جامعه قطع ارتباط نمودهاند.
نگاهی کوتاه به تاریخ رقابتهای سیاسی در انتخابات ایران و الگوی مشارکت در این سالها، به خوبی مشخص میکند که مشارکت مردم صرفاً در گرو حضور جریانهای سیاسی مختلف و متنوع نیست و حضور جریانهای سیاسی و رقابت بین دیدگاههای متفاوت نظیر اصولگرا و اصلاحطلب، تنها بخشی از دلایل افزایش مشارکت است.
در این راستا میتوان به انتخابات دورهی دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا اشاره نمود که همهی افراد تند و رادیکال جریان دوم خرداد در میدان رقابت حضور داشتند. این مسأله درست در اوج دورانی بود که بحث مشارکت سیاسی جزو محورهای اساسی گفتمان حاکم بر فضای کشور بود و هیچ جریان نظارتی نظیر شورای نگهبان که موجب رد صلاحیت آنها شود، اعمال نظارت نمیکرد؛
اما به گواه تاریخ، پایینترین مشارکت بعد از انقلاب در همین دوره که در ظاهر، رقابت و فضای مشارکت خیلی پر رنگ بود، تجربه شد. البته از این مسأله نیز نباید غفلت نمود که همواره لطف و عنایت خدای متعال نیز بسیاری از این تحلیلها را در هم میریزد. یعنی به هر حال باید بپذیریم که دگرگون کنندهی قلبها و مقلب القلوب خداوند است و آن افرادی که از این مفاهیم فاصله میگیرند به طور حتم از تحلیل درست فضای افکار عمومی ایرانیان عاجز خواهند بود.
به هر حال بنده معتقدم این جریان دست به یک خودکشی سیاسی زده و در ادامهی طرد خود از جامعه به واسطهی رفتارهایش در فتنهی 88 یک بار دیگر، ضربهای سنگین به خود و پایگاه اجتماعی خود وارد آورد به گونهای که بعید به نظر میرسد این ضربه تا سالهای سال جبران پذیر باشد. در این بین حضور فردی مانند آقای «خاتمی» پای صندوق رأی نیز حاشیههای فراوانی را به همراه داشت و این جریان را دچار سردرگمی عجیبی نمود. چرا که از یک طرف مردم را به عدم مشارکت و تحریم انتخابات دعوت کردند و از سویی دیگر اصلیترین چهرهی این جریان بر سر صندوق رأی حاضر شد. به هر حال باید گفت آقای خاتمی تا حد زیادی نسبت به نیروهای افراطی اطراف خود عاقلانهتر عمل نموده و یک آب باریکهای برای بازگشت خود به نظام و جبران خطاهای گذشته باقی گذاشته است.
منبع : پایگاه تحلیلی تبیینی برهان