به گزارش مشرق، روحانی در پیام خود آورده است:
احتراماً؛ درست در سالروز تحلیف رئیس جمهوری دوره دوازدهم، سؤال تعدادی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی واصل گردید. بی تردید سؤال از رئیس جمهور کشور با مراعات حداقل دو نکته می تواند مبارک باشد؛ اولاً در چارچوب قانون اساسی باشد، ثانیاً در زمان و شرایط مناسب کشور اقدام شده باشد، که متاسفانه هیچکدام از این دو حاصل نشده است. اما برای جلوگیری از هر نوع اختلاف بین قوا و احترام به مجلس شورای اسلامی انشاءالله در فرصت مقرر به مجلس خواهم آمد و به سوالات پاسخ خواهم داد. البته این امر میتواند فرصت خوبی باشد تا برخی از حقایق را برای مردم عزیز کشورم بازگو نمایم که آنها صاحب واقعی کشورند و مشروعیت من و شما نیز از آراء آنها است.
حسن روحانی
رئیس جمهوری اسلامی ایران. [1]
*اما منظور روحانی از «برخی حقایق را برای مردم عزیز کشورم بازگو نمایم» چیست!؟
در باب این کنایه رئیسجمهور روحانی گفتنیهای مهمی وجود دارد:
یکم: مردم و افکار عمومی ایران، پیش از آقای روحانی تجربههای بزرگی از ادعای گفتن حقیقت در پیشگاه ملت، بگم بگم و... را از سر گذراندهاند!
تجربههایی که البته وقوع آنها نشان داد این دیگ موش میزاید و در پس گریههای خاتمی و فیلم مخفیانه احمدینژاد و غیره هیچ حقیقت مهم و تغییر دهندهای وجود ندارد. زیرا در نظام جمهوری اسلامی ایران هیچ رویهای بر خفیّات و مغیّبات ابتنا ندارد و رهبر معظم انقلاب نیز بیان کردهاند که هیچ حرف درگوشی با مردم ندارند.
برخی محافل تحلیلی معتقدند در قبال رئیسجمهور روحانی هم حقیقتی غیر از کمکاری و تعلل دولت در قبال مسائل اقتصادی وجود ندارد و حنای همیشگی کنایه به رهبری نظام و نهادهای مهمی مثل سپاه پاسداران و کلیدواژههایی مثل «نمیگذارند» یا «دولت پنهان» نیز دیگر هیچ رنگی ندارد.
دوم: ماجرای «روحانی حقایق را بگوید» اساساً ساخته و پرداخته آشپزخانه جریان سیاسی خاص است که البته گویا رئیسجمهور روحانی هم آنرا باور کرده است.
چهرههای این جریان از ماهها قبل و بلافاصله پس از روی کار آمدن دوباره رئیسجمهور روحانی، به یکباره مسئلهای به نام «دولت پنهان» را علم کردند و در این باره مرثیهها سرودند. [2]
ماجرا هم روشن بود...
قرار است مقصر اصلی وضع موجود و مشکلات پیشآمده، یعنی اصلاحطلبان استتار شوند و مسببالاسباب کمکاریهای فعلی که با گفتن «تَکرار میکنم» عاملیّت یافت از خطر مؤاخذه بیشتر رهانده شود.
بر همین سیاق بود که چپها طی ماههای گذشته بارها و بارها تأکید کردند که روحانی باید حقیقت را به مردم بگوید! حقیقتی که البته اشاره شد حنایش دیگر رنگی ندارد و اساساً هم اگر وجود میداشت، اصلاحطلبان برای بیان آن، قبراقتر از رئیسجمهور روحانی بودند.
و سوم: دولت دوازدهم خود را در شرایط آچمز قرار داده است.
درست در شرایطی که برخی مشکلات اقتصادی ولو غیر بحرانی بروز کرده است، دولت در همین اثنی نیز به کمکاریهای سهوی یا عمدی خود ادامه میدهد (و فیالمثل هزاران دلار ارز دولتی برای واردات گوشت اختصاص میدهد اما حتی یک بزغاله هم وارد کشور نمیشود) حاضر به قبول اشتباه و عذرخواهی از مردم نیست، در ارگان رسانهای خود دائما از یأس، سرخوردگی و ناامیدی مردم میگوید و این آخری هم همانطور که مشاهده میشود از گفتن حقیقت دم زده است.
پایان این بازی با هر اتفاق سخت و تلخی که در میان آن رخ دهد اما هرگز سعادتمندی مقصّرین وضع موجود و طراحان بازی فرافکنی نخواهد بود.