مرسوم است که در جشنهای تولد هر کدام از مهمانان هدیهای میآورند. بستهها باز میشوند و حضار کف میزنند و خوشحالی میکنند. گاهی اوقات برخی بستهای بسیار بزرگ میآورند که چشمها را خیره میکند و حس کنجکاوی همه را برمیانگیزد. بسته باز میشود اما بهجای هدیه بستهای دیگر میبینید. بسته دوم هم باز میشود و باز بستهای دیگر و همینطور بسته پشت بسته، باز و کوچک و کوچکتر میشود. در بسته آخر که بهاندازه کف دست و بلکه کوچکتر است، اغلب هدیهای خندهدار مانند یک شکلات است. این شوخی برای جشن تولد بد نیست و میتواند باعث گذر زمان و تفریح و خنده حضار شود اما استفاده از این روش برای مذاکرات و مناسبات دیپلماتیک شوخی جالبی نیست!
دیروز نشست کمیسیون مشترک برجام با حضور وزرای خارجه
ایران و 5 کشور حاضر در توافق وین برگزار شد. در پایان این نشست اتحادیه
اروپا بیانیهای 10 بندی را صادر کرد که 9 مورد آن کلیاتی است که در
خوشبینانهترین حالت برای رعایت عرف دیپلماتیک در این بیانیه گنجانده شده
است و بود و نبود آنها هیچ تفاوتی نمیکند. تنها بند هشتم بیانیه به اصل
ماجرا پرداخته و وارد فاز اقتصادی شده است. در این بند نکاتی کلی و مبهم
درخصوص تعامل و رابطه اقتصادی با ایران در قبال حفظ برجام و عمل به تعهدات
خود آمده است. چیزی شبیه همان شکلات در بستهای بسیار بزرگ.
1- هدف از مذاکرات و رایزنیهای اخیر ایران و طرف مقابل، گرفتن تضمین از
اروپا برای تامین منافع اقتصادی ایران در قبال عمل به برجام بود. در بیانیه
این اتحادیه خبری از تضمین نیست و کلیاتی تکراری بیان شده که به قول آقای
روحانی مایوسکننده است. آقای روحانی یک روز پیش از این نشست، طی تماس
تلفنی با آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه،
بسته پیشنهادی اروپا را مایوسکننده خواند و گفت: انتظار ما از اروپا ارائه
یک برنامه عملیاتی روشن و دارای زمانبندی است تا بتواند نقشی جبرانکننده
در قبال خروج آمریکا داشته باشد.
2- ماشینی را تصور کنید که قرار بوده باری را جابجا کند و از عهده آن
برنیامده است. حالا بر وزن بار افزوده شده و مسیر هم سربالایی است. توقع
رسیدن بار به مقصد، چقدر منطقی است؟! اروپاییها پیش از خروج آمریکا از
برجام نیز تعهداتی بر اساس توافق داشتند که به آن پایبند نبودند. این در
حالی بود که آن زمان هنوز آمریکا از برجام به طور رسمی خارج نشده بود. وقتی
اروپاییها در شرایط عادی به تعهدات خود عمل نکردند، منطقی و معقول نیست
که انتظار داشته باشیم در شرایط فعلی و با وجود فشارهای واشنگتن، به تعهدات
خود عمل کنند و حتی تعهدات جدید هم بدهند. رویکرد و عملکرد اروپا نشان
میدهد نه تنها در پی جبران خسارت نیست بلکه خود نیز سر تقابل دارد. بلوکه
شدن بخشی از داراییهای ارزی ایران و دستگیری یک دیپلمات کشورمان در آلمان
(علیرغم برخورداری از مصونیت دیپلماتیک) و برگزاری میتینگ منافقین تروریست
در پایتخت فرانسه فقط چند مورد از نشانههای این رویکرد خصمانه است.
3- با موضعگیری مناسب و منطقی آقای روحانی در برابر بسته پیشنهادی اروپا و
مایوسکننده توصیف کردن آن، انتظار میرفت آقای ظریف نیز موضعی در همین
راستا اتخاذ و اعلام کند. اما متاسفانه موضع ایشان مانند بسته اروپا
مایوسکننده است. آقای ظریف پس از پایان نشست در جمع خبرنگاران حاضر شد و
از سویی گفت نتیجه مذاکرات را برای تصمیمگیری به مقامات عالی کشور ارائه
میکند و بلافاصله افزود؛ «براساس پیشبینیهایی که صورت گرفته، در مرحله
اول ما این فرصت را خواهیم داد که (اروپایی ها) این تعهدات را عملیاتی
کنند.» در حالی که دولت تصمیم خود را گرفته است تا با همین بسته
مایوسکننده پیش برود، چرا توپ را در زمین دیگران میاندازد و ارائه نتیجه
مذاکرات را به مقامات عالی میگوید؟ پذیرش مسئولیت تصمیمگیریها، مسئلهای
مهم و غیرقابل اغماض در عالم سیاست است که گویا عدم پایبندی به آن در دولت
نهادینه شده است. وقتی برجام را امضا کردند گفتند فتحالفتوح و آفتاب
تابان و توافق قرن را بدست آوردیم و وقتی کشتی توافق که از ابتدا هم هزار و
یک سوراخ داشت به گل نشست، گفتند کل مذاکرات و جزئیاتش تحت نظر و با تایید
مقام معظم رهبری بوده است!
4- فرض کنید فروشندهای جنسی را به چند نفر فروخته است. یکی از خریداران
(در برجام آمریکا به عنوان خریدار عمده) دبه کرده و از معامله خارج شده
است. راه حل ساده و روشن است. یا طرفهای دیگر هزینه دبه کردن او را متقبل
میشوند یا فروشنده بهاندازه کم شدن از مبلغ معامله، از جنس فروخته شده کم
میکند.
همانطور که خود اروپاییها نیز اذعان کردهاند و مقامات دولت نیز میدانند،
اروپا قادر به جبران و ترمیم وضعیت جدید برجام بدون آمریکا نیست. مرکل در
نشست سران اروپا در صوفیه بلغارستان -اواخر اردیبهشت ماه- گفته بود: «همه
کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر حفظ توافق هستهای با ایران تاکید میکنند
اما برای جبران خسارت همه شرکتها، من فکر میکنم نمیتوانیم و نباید توهم
ایجاد کنیم.» تصمیم متناظر و مورد انتظار در قبال خروج آمریکا از برجام،
پایان دادن به تعهدات ایران بر اساس توافق بود. وقتی آمریکا از برجام خارج
شده و اروپا معترف است که قادر به جبران کامل خسارت نیست، چرا ایران باید
به همه تعهدات قبلی پایبند باشد؟!
5- عوامل زیادی در تعیین نتیجه یک جنگ موثر هستند از جنگافزار گرفته تا
تعداد و آمادگی نیروها، شرایط جغرافیایی و...اما آنچه اصل است و حرف اول و
آخر را میزند، استراتژی جنگی است. سخنرانی دو هفته پیش آقای روحانی درباره
جنگ اقتصادی اگرچه با استقبال چهرهها و گروههای مختلف -حتی جدیترین
منتقدان دولت- مواجه شد اما سؤال اصلی و تعیینکننده اینجاست که نقشه و طرح
دولت در این جنگ چیست؟ چگونه میخواهد با تحریمهای تحمیلی آمریکا مقابله
کند؟ نوع برخورد عملی دولت با مذاکرات اروپا این نگرانی جدی را بوجود
میآورد که آیا دولتمردان محترم با تفنگ شکسته برجام -البته از ابتدا هم
گلولهای در خشاب نداشت- میخواهند در میدان جنگ اقتصادی حاضر شوند؟! اگر
چنین باشد، استراتژی جنگی دولت برجام پایه است. تکلیف برجامی که در بزم
کاری از پیش نبرد و آبی از آن گرم نشد، در میدان رزم روشنتر از آن است که
نیازی به توضیح داشته باشد.
6- دو هفته پیش چاک فریلیچ (معاون سابق مشاور امنیت ملی رژیم صهیونیستی و
پژوهشگر فعلی اندیشکده بلفر در دانشگاه هاروارد) تحلیلی را در نسخه عبری
روزنامه صهیونیستی هاآرتص منتشر کرد. وی در این تحلیل مینویسد برای تحمیل
برجام جدید به ایران «تقسیم کار پیچیده بین قدرتهای بزرگ ضروری است.
آمریکا باید فشار بر ایران را حفظ کند و همراه با اسرائیل تهدید به حمله
نظامی کند و اروپاییها باید از نفوذ خود استفاده کنند تا اطمینان حاصل شود
که ایران حداقل در این مدت به برجام پایبند باشد.» شواهد و نشانههای
آشکار نشان میدهد همین بازی در جریان است. اروپاییها به ایران میگویند
در برجام بمانید اما ما نمیتوانیم به شرکتهای خود بگوییم در ایران
بمانید! دولتمردان باید باور کنند که اروپا در این میدان وظیفه و نقشی جز
اتلاف وقت و نگه داشتن ایران در برجام ندارد. نکتهای که آقای عراقچی هم در
مصاحبه اخیر خود با اسپوتنیک به آن اشاره کرده و حرف منتقدان مبنی بر
بازی پلیس خوب و پلیس بد از سوی اروپا و آمریکا را تایید کرد.