به گزارش پایگاه 598 به نقل از شبکه علمی ثریا؛ از ابتدای انقلاب سازمان منافقین برای جاسوسی و جمع آوری اطلاعات و انتشار آن به سرویس های خارجی فعال بود و در همین راستا اسناد مختلفی هم از نهادهای سیاسی و امنیتی کشور به خارجی ها فروختند. سازمان بعد از اعلام جنگ نظامی و پناهنده شدن به صدام شبکه خود را برای فعالیت جاسوسی راه انداخت و سعی نمود با شناسایی، انتقال اطلاعات عمق به نهادهای اطلاعاتی ارتش بعث، شرکت در بازجویی از اسرای ایرانی و تخلیه اطلاعاتی کمک متجاوزین باشد. با پایان جنگ و خارج شدن بعد تهدید نظامی منافقین با انسدادی که این سازمان از مرصاد خارج شد قادر نبود انسجام درونی و تشکیلاتی خود را پس از مرصاد حفظ نماید. در واقع منافقین بایستی چاره ای می اندیشیدن تا این انسجم از هم نپاشند و نتیجه باخت تمام عیار تحلیلی در مرصاد توجیه پذیر باشد. منافقین و شخص مسعود رجوی در تحلیل های خود معتقد بودند در پشت خط نبرد اولیه مردم از آنها استقبال میکنند و تا تهران روی دست می روند. اما فراخوان اجتماعی و بسیج مردمی و ایستادگی در چهار زبر سبب شد تا منافقین شکست خورده و مجبور به عقب نشینی شوند. در چنین شرایطی است که سازمان اعضا را مجبور میکند تا در جلسات توجیهی پس از ناکامی فروغ جاویدان شرکت کند واز صحبت های مسعود رجوی استفاده کند. جلساتی که بیش از آنکه به ابعاد شکست بپردازد توجهیات غیر عقلانی مسعود رجوی و درنهایت شستشویی مغزی سازمان بود تا اندوه سیستماتیک ایجاد شده در نیروهای این سازمان از بین برود.
دستور کار پس از مرصاد شناسایی و ترور های کور در داخل کشور بود. سازمان شروع به جمع اوری اطلاعات و انتقال ان به سرویس های خارجی و در نهایت جذب منابع مالی بود. شناسایی مکاتن های حساس، تخلیه اطلاعاتی نهادهای اداری با تماس های مختلف، استفاده از شبکه اطلاعاتی در داخل برای شناسایی مسئولان و در نهایت ترور آنها عمده فعالیت سازمان در پس از جنگ بود. شهادت شهیدان لاجوردی و صیاد شیرازی دو نمونه از این عملیات های اطلاعاتی سازمان در دهه هفتاد است. از سوی دیگر نهادهای اطلاعاتی ایران با ایجاد تور اطلاعاتی بخش قابل توجهی از طرح های اطلاعاتی سازمان را شناسایی و منهدم نمود. در مورد تخلیه اطلاعاتی نیز نهادهای اطلاعاتی طرح آگاه سازی را دستور کار خود قرار دادند و کارکنان نهادها را نسبت به تهدید تخلیه اطلاعاتی توجیه نمودند. این مسائل موجب شد تا در این بخش ماموریتی سازمان با شکست مواجه شود و نهادهای اطلاعاتی غربی از ناکارآمدی سازمان گزارش بنویسند.
در سال ۲۰۰۴ گزارشی از سوی اف بی آی در موردس ازمان منتشر شد که به نکات مهمی اشاره دارد. در این گزارش آمده است: « سازمان مجاهدین خلق به انتشار اطلاعات غلط در اروپا وآمریکا ادامه می دهد. اعضای این سازمان به طور مرتب با برپایی کنفرانس های خبری به انتشار اطلاعات نادرست در باره حکومت ایران می پردازند که هدف آنها تاثیر گذاری بر رسانه ها و دولت های غربی است.» نهادهای اطلاعاتی غرب به این جمع بندی رسیدند که سازمان فاقد اطلاعات ارزشمند است و فقط می تواند به عنوان یک عروسک رسانه ای مورد استفاده قرار گیرد. قائله هسته ای کشورمان که ایران را در سال های اخیر که با تحریم های مختلفی مواجه بود و عملا هم نشان داد بهانه ای برای فشار به مردم ایران جهت تغییر سیاسی از درون پایه گذاری شد با تحلیل اشتباه سازمان از گسست اجتماعی ایران بود و به وسیله هیاهوی رسانه ای منافقین راه افتاد. سازمان این بار نیز دوباره تحلیل اجتماعی اشتباهی داد و تصور میکرد همانند مرصاد فرصت مناسبی است مردم از آنها استقبال کنند. در شرایطی که با وضع سخت ترین تحریم ها هم نتوانست رویکرد مردم نسبت به نظام را به سمت بی اعتمادی هدایت کنند.
حال نیز سازمان به وسیله عربستان فعال شد تا در رسانه هااز آنها استفاده کنند. هرچند این احتمال وجود دارد پس از کلاه برداری اطلاعاتی سازمان از غرب این بار اطلاعات عربستان دچار توهم قدرت سازمان شده باشد و این بار فرقه رجوی می خواهد از عربستانی ها کلاه برداری کند. انزجار اجتماعی، نبود تحلیلی درست از بدنه جامعه، همراهی و مقبولیت نظام توسط مردم و فراموش نکردن جنایت منافقین از سوی همه مردم سبب شده تا این سازمان نتواند به هیچ کدام از اهداف خود برسدو در نهایت به نابودی خود نزدیک شود.