به گزارش پایگاه 598 به نقل از شبکه علمی ثریا؛ مرداد روز افشا شدن جاسوسی منافقین در تاریخ انقلاب اسلامی است. روزی که منافقین از پوست خود در آمدند و با ارتجاع در هم آمیخته شد. هفت مرداد سالروز فرار بنی صدر با مسعود رجوی از ایران در قالب زن به فرانسه است. همراه بنی صدر خلبان مخصوص شاه نیز از گشور گریخت تا نشان دهد پوچی شعار این گروه در مبارزه با طاغوت و رژیم منحوس پهلوی چیزی در حد لاف در غربت زدن بود و اسناد بعدی نشان داد مسعود رجوی خود عامل ساواک و نهاد اطلاعاتی پهلوی بود و در فروختن اعضای دیگر سازمان کوتاهی نکرد .
آنچه بعد از فرار بیش از همه مورد توجه قرار گرفت، تاسیس شورای به اصطلاح ملی مقاومت برای آلترناتیو جمهوری اسلامی ایران و یا همان دولت در تبعید بود. این شورا بعدها بنی صدر را هم کنار گذاشت و همسر رجوی را به عنوان رئیس جمهور منتخب خود معرفی کرد. فارغ از اینکه مردم در انتخاب این شورا چه نقشی داشتند و مریم رجوی در کدام پازل از جمهوریت ایران قرار می گیرد، شورای ملی مقاومت را می تواند در چند تحلیل بیان کرد:
الف) شورایی که در یک نماد ماند: شورای ملی مقاومت که توسط سازمان مدیریت می شود با انشقاق های فروان همراه شد تا جایی که چیزی از آن به جز یک اسم نماد و اعضای پیر آن نتوانستند تغییر کنند و با مرگ از این شورا خارج شدند. شورا ففقط یک اسم ماند و نتوانست کشورهای دنیا را به عنوان دولت در تبعید همراه خود کند. مهمترین دلیلی که در حد یک اسم باقی ماند، نبود پایگاه مردمی برای فعالیت این شورا در داخل و طرد این شورا و اعضای آن از سوی مردم به ویژه پس از اعلام جنگ نظامی و همکاری با ارتش صدام در تجاوز به ایران است. سازمان فهمید این شورا فایده ای برای او ندارد و با تمام تبلیغاتش نیز نتوانست جز اروپا گردی و شرکت در پارلمان های دولت غربی چیزی برای خود بدست بیاورد. این شورا متشکل از گروه های برانداز قومیتی و گروه های کمونیستی و الحادی همچون چریک های فدایی است. این شورا در سال ۱۹۹۳ رسما مریم قجر عضدانلو را به عنوان رئیس جمهور دوران انتقال معرفی نمود. جالب تر از همه اینکه رفتار این شورا دقیقا با حرکت گروه های تکفیری در سوریه مشابه است و می توان به راحتی تحلیل داد، سازمان به عنوان یک گروه تروریستی همانند دیگر گروه های تروریستی جهان می اندیشد و برایش کشتار مردم و نگاه مردم در مورد جایگاه انسانیت و حق مردم اهمیت ندارد.
ب) همگرایی معارضان و جدایی آنان : شورا فرازو نشیب مختلفی داشته است که مهمترین ان می توان به پیر شدن و یک دست شدن این شورا در ذیل موضوع سازمان منافقین است. سازمان سعی می کرد با استفاده از واژه مقاومت و ملی گروه های دیگر تروریستی و معارض جمهوری اسلامی ایران را جمع و ان را رهبری کند. اما فرقه ای بودن سازمان موجب شد تا بسیاری از گروه های قومیتی از این موضوع حمایت نکند و جریانات سلطنت طلب نیز به حمایت از سازمان در شورا به اختلاف بخورند. در واقع مسعود ماند و حوضش! و شورا نتوانست ماحصلی برای ملی و مقاومت داشته باشد. نکته دیگری که در این موضوع مورد بحث قرار می گیرد، علاوه بر بی خاصیتی شورا، فرقه گرایی و یک دست بودن شورا است. در واقع شورا چیزی جز سازمان منافقین نیست و این سازمان عادت کرده است از کلمات بزرگ برای شعارهای بزرگتر استفاده کند و در واقعیت هیچ چیزی نباشد. همانطور که واژه فروغ جاویدان را برای عملیات فتح تهران برگزید و سرانجام در چهارزبر نابود شد.
به نظر می رسد باید برای جنایت هایی که شورای ملی مقاومت انجام داد و ذیل ان در فرانسه فعالیت میکنند ، پرونده ای تشکیل داد و اسناد جنایت این شورا تابع سازمان در جهان افشا شود. وقتی به راحتی شورا دستور جنایت و ترور می دهد چگونه می توان فراموش کرد و از کنار آن گذشت.