1- محمدجواد ظریف و سید عباس عراقچی علیرغم اینکه در دولت یازدهم همدیگر را پیداکرده و در دولت دوازدهم "رفیق جیک " همدیگر در سیاست خارجی و خصوصاً برجام شدند لیکن به نظر میرسد نتوانند در آینده در یک صف و مرام و منش سیاسی تقسیمبندی شوند زیرا ظریف فردی است از خانواده متوسط به بالا که بیشتر حیات سیاسی خود را در آمریکا گذرانده و بیش از آن فرهنگ غرب در وجودش رسوخ دارد که بتواند از چنبره غربگرایی و علاقهمندی به فرهنگ و تمدن غربی نجات بخشد درحالیکه سید عباس عراقچی از یک خانواده مذهبی سنتی و بعضاً بازاری پای به عرصه سیاست گذارده است و پلههای ترقی را برخلاف ظریف کند و درگذر زمان طی کرده است این در حالی است که ظریف بهیکباره سر از آمریکا درآورد و به سفارش مقامات آمریکایی و توسط علیاکبر ولایتی بهسرعت مدارج ترقی را گذراند و البته باید بزنگاه سیاسی دوران دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه 598 توسط جمهوری اسلامی ایران را هم در این امر دخیل دانست اما عراقچی را باید سیاستمداری دانست که با دولت محمود احمدینژاد مطرح شد و بازی خود را در زمین مخالف سیاسی او ادامه داد و چه بهراحتی و با سهولت توانست رفیق گرمابه و گلستان ظریف در چند سال گذشته باشد.
2- عراقچی را ناظران سیاستمداری میدانند که وظیفه سنگین سپهسالاری سپاه اعتدالیون در مذاکره برجام و نقش "مالهکشی قهار " را در فضای رسانهای به نیابت از رئیسش را بهخوبی به انجام رسانیده است. دقت کاربران محترم را به این نکته جلب میکنیم که هر جا برجام نیازمند دفاع همهجانبه بوده است تنها فرد این میدان نه ظریف که عباس عراقچی با سوابقی در شمایل و فیزیک یک اصولگرای معتدل وارد میدان شده است. اگر امروز ادا کنیم که شاید عراقچی "ذخیره اعتدالیون " برای جذب سبد آرای اصولگرایان در ساختار سیاسی آینده بهصورت خاموش در حال حرکت و بسترسازی است سخنی پر بیراه نگفتهایم.
3- سیاستمداران وزارت خارجه خصوصاً سید عباس عراقچی رشد خود را بیشک مدیون توهمی بنام "برجام "هستند. در دو سال گذشته یکپایشان را در پایتختهای اروپایی و آمریکا نگهداشته بودند و اگر این آفتاب تابان به توهمی بدتر از توهم اصل برجام به نتیجه مورد دلخواه آقایان میرسید دیگر نمیشد ایشان را از آسمان قهرمانان دیپلماسی ایران به زیر کشید اما افسوس این موجود ناقصالخلقه، نارس پای به عرصه سیاست خارجی ایران گذاشت و تمام سرمایههای دولت حسن روحانی را بلعید و به احتضار مرگ افتاد آنگونه که عراقچی بهمرور از: "ناجی و قهرمان " دیپلماسی فروافتاد و اعلام کرد که: برجام در آی سی یو است چراکه مهمترین نقطه تعادل خود را ازدستداده است. نقطه تعادل آن خروج آمریکا از برجام است (1)
4- به نظر این راقم عراقچی در تیم ظریف بیشتر یک قربانی است تا یک مدیر و هدایتگر. اوست که در مذاکرات شرکت فعال داشت، پاسخ خبرنگاران را میداد، در تلویزیون به سؤالات مجریان و برنامهسازان پاسخ میداد، در کمیسیونهای تخصصی مجلس به ابهامات نمایندگان پاسخ میداد، در کمیسیون شکایات و نقض برجام شرکت میکرد و...
امروز هم اعلام میکند "برجام "در حال احتضار است درنتیجه اولین قربانی نیز او خواهد بود. در این سخن عباس عراقچی چند مطلب وجود دارد:
الف: یک توافقنامه نامتوازن نمیتواند سرنوشتی بهغیراز این داشته باشد شما که منتقدان را به بالای 50 عنوان مفتخر کردید باید پاسخ دهید که اگر میدانستید برجام به این مکان میرسد چرا اصرار به امضای آن کردید.
ب: جریان ادعا شما در برجام تا به امروز مانند ادعای بنیصدر بود که میگفت خاک میدهیم و زمان میخریم تا ببینیم چه میشود تلاش کردید با این توافقنامه زمان زیادتر و دست بالا را داشته باشد همانطور که خانم موگرینی اعلام کرد به درخواست شما مادهای در برجام گنجانده شد که در آن راه را برای ادامه برجامهای بعدی باز میکرد و این رازی بود که خانم موگرینی آن را افشا کرد و نشان داد که شما عباس عراقچی و تیم هستهای ایران میدانستند که عاقبت به کجا خواهند رسید لذا کاری کردند که با شکست در یک محور محورهای دیگر و با طرفهای دیگر همچنان باز باشد.
ج: مدت 18 ماه نقض فاحش برجام توسط آمريكا را به خاطر مسائل سياسي داخل توسط آقای عراقچی به عناوین جملات مختلف توجيه نمیشد الآن اگر برجام هم بهکلی میمرد هيچ اتفاقي نمیافتاد و ايران باقدرت به پيشرفت دانش هستهای خود ادامه میداد اما وقتی تمام امور و حیات اجتماعی ایرانیان به برجام گره زده شد این نتیجه طبیعی بود.
د: آقای عراقچی لطیفی میگفت: این وجدان شما و ظریف و روحانی است که توی ای سی یو هست به خاطر تمام ضررهای که به ملت ایران زدید و بعد هم توجیهش کردید.
5- خروج از برجام آنگونه که عراقچی میگوید برابر مفاد برجام به این راحتی هم نیست که ایشان میگویند ممکن است خروج از برجام برای ما نماد مرگ برجام در اتاق icu باشد اما برای غرب قطعاً میتواند نزدیکی بیشتر با آمریکا را در پی داشته و یک موفقیت بزرگ برای آمریکا در ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران در سازمان ملل و شورای امنیت.
درمجموع این بیمار در دست پزشکانی کمتجربه اما آشنا به ساختار سیاسی ایران و قوه قضائیه ایران و نحوه برخورد نظام سیاسی کشور با سهلانگاران با منافع و قدرت ملی – اگر نگوییم خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی- روبروست. برجام مرده است و تیم پزشکی سیاسی دولت روحانی تلاش میکند با پیوند عضوی اهدایی بنام " اروپا " این بیمار به حیات بازگرداند اما همانگونه که خود عراقچی هم اعتراف میکند: نقطه تعادل برجام که آمریکاست دیگر در برجام نیست درنتیجه ادامه و حیات دوباره برجام بسیار بعید به نظر میرسد. پس وارثین برجام که ما ملت ایران هستیم باید این مرده را به خاک بسپاریم، تیم پزشکی آن را برکنار سازیم و طرحی نو برای عملیاتی کردن "اقتصاد مقاومتی " بریزیم که به صلاح و مقرونبهصرفه تر است.
1- جهان نیوز / 1 تیرماه 1397/ کد خبر: 621625