به گزارش پایگاه 598 به نقل از نوداد (سکوی اجتماعی خبر)، نظر مراجع و علمای محترم درباره اجرای حدود در عصر غیبت چیست؟ آیا در
مسائل کلامی و اصولی چنین چیزی هست که اگر حکمی مثلا مجازات حد، اجرایش
فایده ای نداشت باید اجرای آن را متوقف کرد یا باید مطلقا اجرا شود ولو هیچ
فایده ای بر آن مترتب نباشد؟
اولا: در
بینش الهی اجرای حدود الهی یکی از ضروری ترین و حیاتی ترین مسائل اجتماعی و
از وظایف مهم حکومت اسلامی است. بدون اجرای حدود، دوام و بقای جامعه
اسلامی تضمین نخواهد شد و هر نوع تأخیر، تعدیل و تخفیف در آن به مثابه
تعطیل قانون الهی و در حقیقت یک نوع نافرمانی در مقابل احکام الهی و اسلامی
است. امام صادق (ع) در اهمیت اجرای حدود می فرماید: «حد یقام فی الارض
ازکی فی ها من مطر اربعین لیله و ایامها»؛ حدی که در روی زمین اجرا شود از
باران چهل شبانه روز پاکیزه تر است.»، (وسائل الشیعه، ج. ۱۸، ص. ۳۰۸ و فروع
کافی، ج. ۷، ص. ۱۷۴)با این همه، دین مبین اسلام علیرغم اهتمام شدید به
اجرای حدود الهی در جامعه اسلامی، به موضوعات مهم دیگری نیز اهمیت داده؛ از
قبیل: رعایت کرامت و شخصیت انسانی و توجه به اجرای دقیق عدالت حتی در مورد
متهمین، میزان رعایت اولویت ها و مصالح اهم جامعه اسلامی در تزاحم میان
احکام و...بر این اساس در فقه اسلامی و قوانین کیفری اسلام وقتی فرد، مستحق
مجازات و اجرای حدود است که ارتکاب جرم توسط وی بر اساس معیار ها و شرایط
مشخص شده، به اثبات رسیده باشد.
ثانیا: اجراى
حدود مثل قطع دست دزد داراى شرایط بسیار متعددی است (حدود بیست شرط) که تا
آن شرایط جمع نشود، نمىتوان آن حد را جارى کرد؛ به عنوان نمونه برخی از
این شرایط عبارتند از:۱- بالغ باشد، ۲- عاقل باشد، ۳- با اختیار دزدى کرده
واو را مجبور نکرده باشند، ۴- مضطر نباشد، مثل کسى که در زمان قحطى براى
سدّ جوع و نجات از مرگ مجبور شده است از انبار غذا سرقت کند، ۵- چیزى را که
دزدیده، در انبار یا صندوق و جاى دربسته بوده و قفل را شکسته باشد. اگر کس
دیگرى قفل و در را شکسته باشد و فرد از آنجا چیزى دزدیده، دست او قطع
نمىشود، ۶- خود دزد آن چیز را از محلى که مال در آن جا بوده، خارج کند، پس
اگر به وسیله طناب آن شىء را ببندد و خودش بیرون باشد و آن راببرد، حدّ
بر او جارى نمىشود، ۷- دزد، پدر مال باخته نباشد، یعنى اگر پدر از مال
پسرش دزدى کرد، دست پدر را قطع نمىکنند، ۸- مخفیانه قفل و در را بشکند و
مال را بدزدد، پس اگر آشکارا و در جلوى چشم افراد باشد، حکم قطع ید بر او
جارى نمىشود. ۹ -حد سرقت، در صورتی ثابت می شود که دزد دو مرتبه اقرار کند
و یا اینکه دو نفر شاهد عادل به جرم او گواهی دهند؛ و حتی اگر قبل از
اقرار و یا گواهی شهود، توبه کند، حد از او ساقط می شود، ۱۰- اگر موضوع
سرقت با تمامی شرایط از طریق اقرار دزد یا شهود، نزد حاکم ثابت شود، تا
زمانی که کسی که از او دزدی شده، دزد را نزد حاکم نبرد، دست دزد قطع نمی
شود و اگر قبل از بردن نزد حاکم، او را عفو نماید، حد ساقط می شود و... (ر.
ک.: ترجمه تحریرالوسیله، حضرت امام خمینی (ره)، دفتر انتشارات اسلامی، ج.
۴، ص. ۲۳۳). وقتى همه شرایط جمع شد و دزدى با اقرار دزد و یا شهادت دو نفر
عادل ثابت شد حدّ جارى مىشود.خواهیدگفت چرا اسلام این اندازه شرط و شروط
کرده است، جوابش این است که اسلام نسبت به آبروى افراد اهمیت مىدهد. در هر
صورت محروم کردن یک انسان براى همیشه کار سادهاى نیست و از طرفى عطوفت و
مهربانى خداوندنسبت به بندگانش باعث شده است تا این اندازه رعایت افراد
بشود. البته هر کجا هم با مجموع شرایط ثابت شد، حد جارىمىشود. اما در برخی
موارد به دلیل عدم تحقق یکی از شرایط سرقت، مجازات حدی به مجازات تعزیری
تبدیل می شود. (مواد ۱۹۸، ۲۰۰ و ۲۰۲ قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۷۰)