محمد مهدي تهراني: 1- انتخابات مجلس نهم شبیهترین انتخابات به ریاست جمهوری نهم بود. سوم تیر، جریانی مردمی به مصاف احزاب شتافت تا گفتمان انقلاب را به پیروزی برساند؛ در مجلس نهم نیز همینگونه شد و این همه در حالی رخ داد که بسیاری از چهرههای خوشنام چون لنکرانی، الهام، نادر طالبزاده، سعید قاسمی، پناهیان، وحید یامینپور، ماندگاری و... از کاندیداتوری عذر خواسته بودند. در واقع جبهه پایداری شايد از نيمي از ظرفیت خود استفاده کرد و نتیجه چنین شد.
انتخابات مجلس نهم پیروزی تمام عیار گفتمانی بود که اینبار جبهه پایداری آن را نمایندگی میکرد و به واسطه این نمایندگی حتی گمنامترین چهرههای جبهه پایداری هم توانستند رقبای مشهور خود را عقب بزنند. علی اصغر خانی به عنوان مشاور قالیباف با آن تبلیغات عظیمش رقیب اسماعيل کفایتی بود و چهرههایی چون غفوریفرد، بادامچیان و حبیبی از چهرههایی چون طلا، سقای بیریا، روانبخش و نبویان عقب ماندند. چهرههایی چون عباسپور و کاتوزیان نيز با کاهش محبوبیت بیش از 200 درصدی مواجه شدند. در واقع برخی اصولگرایان به جای آنکه با جبهه پایداری رقابت کنند با خودشان بر سر کاهش میزان محبوبیت رقابت میکردند! که البته به خاطر این رقابت سنگین، باید به آنان تبریک گفت!
2- انتخابات مجلس نهم دعوای ساختگی "صالح مقبول" و "اصلح نامقبول" را به موزههای عبرت تاریخ فرستاد. نشان داد كه اگر به جای حزبسالاری، سهمسالاری و کاندیداهای حزبی، دلسوزان انقلاب به کاندیدای اصلح فکر کنند و برای معرفی اصلح، خالصانه تلاش کنند، موفق خواهند شد. انتخابات مجلس نهم نشان داد تئوری "تنازل و تسامح" که چهرههایی مانند آقاي علیرضا زاکانی مدافع جدي آن بودند، وجهي ندارد.
به راستی اگر برخی اصولگرایان از همان روز نخست به جای آنکه خود را هزینه حضور چهرههای مسئلهدار در 8+7 کنند و روز و شبشان را وقف تخریب جبهه پایداری نمایند، مطابق توصيهي آیت الله مصباح یزدی برای ارائه لیستی انقلابی و ولایتمدار، همراه و همگام پایداری میشدند، چه میشد؟ آیا تخریب شبانهروزی جبهه پایداری به خاطر ایستادن پای گفتمان امام و رهبری به نفع انقلاب بود؟
3- انتخابات مجلس نهم نشان داد كه میتوان رقابت درون گفتمانی کرد و فضاي داغي براي مشارکت بالای مردم هم ايجاد كرد. برخی از همان روز نخست میگفتند كه مردم دوقطبی متحد و پایداری را ساختگی خواهند دانست و مشارکت به حداقل خواهد رسید. میگفتند اساسا رقابت درون گفتمانی به صلاح نیست. نتیجه انتخابات نشان داد میتوان با رقابت درون گفتمانی، دعوایی را که پیشتر بین خارج نظام و داخل نظام تعریف میشد، به درون نظام و بر سر انتخاب خوب و خوبتر کشاند. سلایق میان اصولگرایان آنقدر متنوع هست که بتوان رقابتی از نوعی دیگر در میان مؤمنین ارائه کرد.
4- نتیجه انتخابات مجلس نهم نشان داد خبری از "لولو" نيست يا حداقل اينكه ديگر "لولو" آن "لولو"ي غدار گذشته نيست! میگفتند ممکن است یک روز مانده به انتخابات در فیسبوک و... اصلاحطلبان همه را دعوت به رأی دادن به کاندیداهای نه چندان مشهورشان کنند و آنها هم از خداخواسته همگی به یکباره به صحنه بیایند! میگفتند برای همین باید از ماهها قبل بهخاطر این احتمال عجیب و غریب بر سر لیست مشترک حزبی وحدت کرد!
انتخابات مجلس نهم نشان داد با این احتمالها و تئوریبافیها نمیتوان از انتخاب اصلح عدول کرد و از گفتمان انقلاب عقب نشست. انتخابات مجلس نهم نشان داد كه اساسا برخی تحلیلها از جایگاه اصلاحطلبان نادرست بود و حتی طیف خاکستری هم باز به نفع اصولگرایان فعال شد.
انتخابات مجلس نهم نشان داد آنچه برخی با خبرهای شبانهروزی و پیدرپی میخواستند در باب برنامهریزی سنگین جریان نفوذي و هزینههای میلیاردی آنان در سراسر کشور به خواص بقبولانند، چندان واقعی نبود. لولو ساختن از تلاش جریان نفوذي برای تصرف اکثریت کرسیهای مجلس چه ميزان با واقعيت انطباق داشت؟ نتیجه انتخابات مجلس نهم نشان داد برخی اصولگرایان میخواستند با ترساندن خواص از غول فتنه و انحراف، جبهه پایداری را حذف كنند.
5- بطلان آنچه درخصوص مقبولیتها گفته میشد و مثلا در باب پایگاه رأی قالیباف و بدنه اجتماعی و یاران پرتلاش او به میان میآمد نیز در انتخابات مجلس نهم ظاهر شد. رأی یاران قالیباف در تهران و رقابت سنگین آنان با چهرههای گمنام و جوان جبهه پايداري مانند خطیبی و کفایتی را بايد در این خصوص مدنظر داشت! به این ترتیب میتوان بار دیگر بر تحلیلی که به اضافه شدن قالیباف در ترکیب 8+7 حجیت میبخشید، نگریست و در خصوص آن قضاوت کرد.
6- انتخابات مجلس نهم نشان داد نه تنها مردم دیگر جایی برای فتنهگران در میان خود نمیبینند، بلکه مثل همان روزهایی که صف نهضت آزادی از صف ملت جدا شد و این جریان به معیار حق و باطل تبديل شد، مردم هم امروز به فتنه به مثابه یک خطکش و معیاری برای شناختن افراد نگاه میکنند. کسانی که در مواجه با فتنه انقلابیترند، محبوبتر هستند و کسانی که برای فتنهگران دلسوزی میکنند، یا در مقابل آنان صراحت لازم را ندارند، بین مردم از جایگاه کمتری برخوردار هستند. این پیام روشنی است برای اصلاحطلبان و نئواصلاحطلبانی که میخواهند از بطن اصولگرایی به پیشواز اصلاحطلبی جدید بروند.
7- انتخابات مجلس نهم نشان داد تاریخ مصرف حزبسالاری و محافظهکاری تمام شده است. انتخابات مجلس نهم نشان داد كه اکنون عصر انقلابیگری است. در شرایطی که کشورهای عربی مملو از شور انقلابی هستند، مردم ایران نیز نگاهشان به سوی انقلابیترهاست. مردم دنبال گفتمان سوم تیرند؛ دنبال گفتمان خدمت هستند نه گفتمان قدرت. انتخابات مجلس نهم پایانی بر حاکمیت احزابی بود که در گفتمانشان خبری از خدمت نیست.
8- انتخابات مجلس نهم نشان داد پایداری همیشه جواب میدهد.