به گزارش پایگاه 598، محصولات فرهنگی به ویژه فیلمهای سینمایی از جنبهها و زوایای نظری مختلف قابل نقد و بررسی هستند. شاید رایجترین نوع تحلیل فیلم، تحلیل از زاویه استانداردهای تخصصی هنری باشد؛ اما واضح است که چنین تحلیلی همه واقعیت موجود در دنیای فیلم را بازنمایی نمیکند.
تحلیل فیلم کار متخصصین حوزه هنر هست؛ اما تنها، کار این قشر نیست. هر مخاطبی میتواند و شاید باید بتواند محصول فرهنگی ارائه شده به خود را به تحلیل بنشیند.
سینما به مثابه پدیدهای فرهنگی لایههای مختلف کلان و خُرد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تا معرفتی، هنجاری، ارزشی و نمادین جامعه را درمینوردد و بسته به پیشفرضها، تجربه زیسته، تعلقات و باورهای مخاطب، پیامهای مختلفی را عرضه میدارد.
مؤسسه «آفاق فرهنگ» ضمن مشاهده دقیق فیلمهای بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، گزارشی از هر فیلم ارائه کرده است. در تهیه این گزارش، برخی از شاخصهای مطرح در حوزههای معارف اسلامی، جامعهشناسی فرهنگی و فلسفه مورد توجه قرار گرفته است؛ به این ترتیب که فیلمها توسط کارشناسان مشاهده و سپس دیالوگها نیز به صورت نسبتاً دقیق بازشنیده شده است. در مرحله بعد، نکات قابل توجه هریک از آثار، جمعآوری و در قالب تحلیل فرهنگی اجتماعی به نگارش نهایی درآمدهاند.
در ادامه و طی سلسله مطالبی، تحلیل فیلمهای حاضر در جشنواره سی و ششم فجر منتشر میشود که بخش سوم به فیلم سینمایی «لاتاری» ساخته محمدحسین مهدویان پرداخته است. این فیلم تاکنون بیش از 14 میلیارد تومان در گیشه فروخته است.
درباره فیلم:
لاتاری اگرچه در دریافت سیمرغ ناکام بود، اما بهعنوان یکی از پرحاشیهترین فیلمهای جشنواره سیوششم، مورد توجه مردم و منتقدین قرار گرفت. قصۀ اصلی «لاتاری» بهصورت خلاصه اینچنین است: امیرعلی و نوشین قصد دارند با هم ازدواج کنند، اما پدر نوشین مخالف است. آنها در انتظار بردن در لاتاری و شروع زندگی تازه در آمریکا هستند. خانواده نوشین دچار یک ورشکستگی سنگین شدهاند و برادر بزرگش به خاطر قرض در زندان است. فردی به نام سامی، نوشین را برای کار در یک شرکت حسابداری (بعداً فاش میشود که کار دیگری بوده) در دبی انتخاب میکند. چند روز پس از رفتن نوشین به دبی خبر خودکشی او میرسد. امیرعلی که فهمیده سام، آدم سالمی نیست، با همراهی حاج موسیـمربی فوتبالش (رزمنده سالهای دفاع مقدس) ـ به دنبال حقیقت میرود. آنها متوجه میشوند در قضیه نوشین پای یکی از خلیفهزادگان دبی وسط است. این فیلم نوعی آسیبشناسی فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی محسوب میشود که میتوان از جنبههای مختلف به آن پرداخت. در ادامه به نکاتی پیرامون فیلم اشاره شده است:
هویت ملی، مهاجرت و دیپلماسی محافظهکار:
یکی از سوژههای مهم و اتفاقاً پرکاربرد در سینمای ژانر اجتماعی ایران، مهاجرت از ایران و مسأله اقامت در کشورهایی مثل آمریکا و کاناداست. «لاتاری» با رویکردی آسیبشناختی، این موضوع اجتماعی ـ فرهنگی را سوژه خود قرار داده است تا از این رهگذر ریشهها و مسائل مربوط به آن و برخی از موضوعات دیگر همچون تقویت هویت و عزت ملی را مورد اشاره قرار دهد. در واقع این فیلم را میتوان اثری ملی و در راستای ارتقاء سطح هویت ملت ایران دانست؛ اثری که مخاطبان از دیدن آن در سینما بارها و بارها، کارگردان آن را تحسین کرده و با شور و هیجانی برآمده از حس ملی و انقلابی دست به تشویق زده و عملاً سیاستهای محافظهکارانه دولتی را مورد انتقاد قرار میدهند. کارگردان البته به ریشهشناسی مسئله مهاجرت از منظر اقتصادی و... نیز میپردازد. بهطور مثال انتقادهای نسل جوان به فشارهای اجتماعی جامعه و مسئله آزادی در قالب دیالوگ امیرعلی با نوشین پیرامون مهاجرت و شرکت در لاتاری اینچنین نمایش داده میشود: «نوشین: اگه انتخاب با خودت باشِ میخوایم بریم جایی که همه میتونن ببیننت. امیرعلی: اتفاقاً من دوست دارم بریم جایی که کسی کاری به کارمون نداشته باشه. راحت زندگی کنیم. با آرامش».
مسأله ازدواج و بحران اقتصادی:
از دیگر اضلاع انتقادی «لاتاری» اشاره به تعویق افتادن ازدواج جوانان به سبب مشکلات اقتصادی و عدم حمایت نسل قدیم از نسل جدید است. در فیلم، عدم امکان اقتصادی، عدم وجود برخی شایستگیها و وجود نوعی کاهلی و تجملگرایی در نسل جدید بهعنوان عواملی برای آسیب مزبور مورد تأکید قرار میگیرند. بهطور مثال دختر و پسری که در فیلم با هم دوستند، همهجا میروند و هیچ نسبت شرعیای با هم ندارند، مگر تعلیق ازدواج به مهاجرت به آمریکا.
تقویت هویت جوان ایرانی و القاء امید و اعتماد به نفس:
از وجوه مهم «لاتاری» ارائه تصویری فعال و پیگیر از جوان ایرانی است. در حقیقت در مقابل تمام روایتهای تاریک و همراه یأس از جوانان که غالباً در آثار روشنفکری وجود دارد، وضعیت جوان ایرانی در «لاتاری» روشن است و برای او آیندهای روشنتر و همراه با ایدههای بزرگ و مهم تصویر میشود. همچنین حمایت داستان از نسل جوان ـ بهخصوص ـ با نشان دادن غیرت، حمیت و ناموسپرستی به کمال میرسد؛ نکتهای که در مقابل همه اَنگها و اتهامات به نسل جوان در این زمینه قرار میگیرد.
«موسی» در مقابل فرعون زمان؛ بازآفرینی غیرت الهی و ملی
یکی از مهمترین وجوه جذاب و ارزشمند «لاتاری» پرداختن به موضوع عزت نفس ایرانی و غیرت دینی و ملی است. موسی بهعنوان نماینده گفتمان انقلاب اسلامی، شخصیتی مؤمن و وطنپرست است. او ساده میپوشد، تخمه نمیخورد، با خودکار بیتالمال حتی یک امضای شخصی نزده، هنوز با حرارت، مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس میگوید و امروز از وضع پیش آمده برای انقلاب احساس گناه میکند و حاضر به جانفشانی برای اصلاح امور است. موسی به امیرعلی که نماینده نسلِ جوان دهه هفتادی و انقلاب و جنگندیده میگوید: «امیرعلی! قرار نبود اینجوری بشه! به امام هشتم قرار نبود اینجوری بشه». ناموس دیگران، ناموس اوست و بعد از گذشت سالها از زمان دفاع مقدس، جانبرکف است تا هویت دینی و ملی ایرانی خدشهدار نشود. او طی داستان و اتفاقاتی که میافتد به همه جهان اعلام میکند: «این عاقبت اوناییه که میخوان دخترای ما رو بازیچه کنند... دخترای ما بازیچه شما نیستند». مرتضی (همرزم سابق موسی و نماینده دولت در فیلم) نیز در بخشی از فیلم، پاسخی به قرائت عربی از خلیج فارس (خلیج) میدهد که مخاطبین را به وجد میآورد. بهطورکلی کارگردان خواسته است نشان دهد جناحهای مختلف سیاسی هر یک با منطق خود میخواهند درخت انقلاب اسلامی را آبیاری کنند؛ اما مسئله اینجاست که مطابق با دیالوگهای فیلم «این درختُ کرم خورده و باید آفتزدایی شود».
آسیبشناسی انقلاب اسلامی؛ تهدیدها:
«لاتاری» را باید اثری در راستای احیای آرمانهای انقلاب اسلامی و نیز آسیبشناسی آن دانست. این آسیبشناسی، سعی دارد نقاط تهدید و فرصت پیرامون انقلاب اسلامی را تبیین کند. «لاتاری» به نبرد با مصلحتاندیشی رفته و مسئله ناکارآمدی دولت را مورد پرسش قرار میدهد. در مرحلهای بالاتر موضوع عدم موفقیت و حصول همه اهداف انقلاب اسلامی را مطرح میکند. این موضوع بهوضوح در دیالوگ میان موسی و همرزمش (مرتضی) در جریان پیگیری خودکشی نوشین هویداست؛ وقتی موسی از دوستش که حالا از مدیران امنیتی و سیاسی است در خصوص حل پرونده کمک میخواهد: «مرتضی: ما کاری نمیتونیم بکنیم. موسی: این میز برای چیه پس؟ مرتضی: آقا موسی! شما یه ایرادی داری! دیر اومدی زود میخای بری. به درخت کرم افتاده! باید درختو قطع کنیم؟!!! آره؟!! موسی: به والله! به والله! خسته شدم از بس ماله کشیدم. دعوا سر اینه که ما سر یه مشت خاک جنگیدیم هشت سال؛ الان ناموسمونو دارن میبرند! انگار نه انگار! عین خیالمون نیست! توی همه این سالا هر وقت یه بار گندی بالا آوردیم گفتید مصلحت نیست... مرتضی: مصلحتاندیشی کار آدم عاقله. من یاد گرفتم بدون جنگ ببرم! آقا! کجای این حرف ایراد داره؟!» همچنین در جای دیگری موسی به امیرعلی میگوید: «کسی به دادت نمیرسه! خودت باید یه کاری بکنی!» و خواهر نامزدش به او میگوید: «اگه کسی به فکر نوشین باشه شمایید. بقیه ماها که داریم زندگیمونو میکنیم».
در «لاتاری»، نسل جدید، نسل قدیم را به حفظ ظاهر دینی در عین بیتفاوتی نسبت به متن دین متهم کرده و مورد شماتت قرار میدهد. در فیلم میبینیم که امیرعلی در مواجهه با مرتضی (نماینده دولت) که مانع انتقام گرفتن او از واسطه قاچاق دختران میشود، بیاعتمادیاش به مدیران انقلابی و منفعتطلبی شخصی را همچنان نشان میدهد: «من یکی، شما رو خوب شناختم! همیشه کار مهمتری داشتین. مملکت خودتونو ول کردین اومدین دنیا رو نجات بدین. ولی دنیای من نوشین بود که خراب شد رفت». این انتقادها در عین حال با تحولاتی که در امیرعلی رخ میدهد، با آرمانهای موسی ارتباط برقرار کرده و نهایتاً سیر کمالی مییابد.
آسیبشناسی انقلاب اسلامی؛ فرصتها:
«لاتاری» بر خلاف کلیشههای رایج سینما، نسل جدید را بهعنوان مهمترین فرصت و میراثدار شایسته انقلاب میداند. در این فیلم نسل جدید شامل بنمایهها و آرمانهای مشترکِ قابل توجهی با نسل قبل معرفی میشود که البته با کاستیهایی چون کمتجربگی، عدم اعتماد به نسل قدیم، عدم همزبانی نسلها با یکدیگر، تردید و تساهل دینی و منفعت طلبی شخصی همراه است. «لاتاری» مدعی است در صورت رفع این عیوب، این دو نسل قابلیت کنار زدن گسست پیشآمده و بازآفرینی اتحاد و یگانگی لازم را پیدا خواهند کرد. در فیلم، گفتمان دو نسل دهه اول و سوم انقلاب که غالباً در مقابل هم توصیف میشوند ـ یعنی گفتمان ارزشمدار دفاع مقدس با دال مرکزی ایثار و گفتمان هویتطلب نسل جدید با دال مرکزی منفعتجویی- ذیل هدفی واحد (حفظ ناموس ایرانی) به اتحاد میرسند. امیرعلی در سیر تکاملی درمییابد که باید پا را فراتر از منفعت شخصی گذاشت و تلاش برای آرمانهایی بزرگتر را پیجویی کرد.
از سهگانه شهید باکری تا حاج کاظم در آژانس:
یکی از وجوه مشخص در فیلم این است که بهخوبی سعی میکند به شکل گفتمانمحور (نه نمادین و نشانهمحور)، مضامین مورد نظر خود را منتقل کند؛ لذا از دیالوگهای سنگین و پر معنی استفاده میکند. افق نگاه کارگردان در زمینه آسیبشناسی انقلاب اسلامی بهویژه آنجا که به خرده گفتمانهای ذیل گفتمان دفاع مقدس اشاره دارد، مشخص میشود. به نظر میرسد فیلم در این بخش الهام گرفته از جمله معروف شهید باکری باشد که بعد از جنگ، اهالی دفاع مقدس یا منزوی میشوند که نماینده آن در فیلم «موسی» است، یا درواقعیتها و بازار زندگی هضم میشوند که نماینده آن راننده مقیم دبی و دوست رزمنده موسی است و یا رویکرد مصلحتاندیشانه، محافظهکار و محاسبهگر را اتخاذ میکنند که نماینده آن در فیلم «مرتضی» است.
همچنین این بخش از دیالوگها و مواجهه شخصیتهای فیلم بهشدت مخاطب را به یاد فیلم معروف حاتمیکیا یعنی آژانس شیشهای میاندازد. گویی موسی، حاج کاظمی دیگر است که دنیای درونی او نهتنها برای مردم زمانه که حتی گاه برای همرزمان قدیمی قابل فهم نیست و در پَس ظاهر خشن و رفتار رادیکالش، قلبی رئوف و دردمند پنهان شده و حالا در موقعیتی جدید به ایفای نقش میپردازد.
تبرئه انحراف و نفی اراده:
از منظری دیگر گفتنی است سبک آسیب شناسیِ فرهنگی و اجتماعی در «لاتاری»، با نوعی تبرئه کنشگر فردی در گرایش به انحرافات اجتماعی و ارتکاب جرائم همراه است؛ تا جایی که با مقصر نشان دادن ساختارهای اقتصادی و دکترینهای سیاسی، نوعی افراطی عمل کرده و برای مثال دختری که مدل شدن در دبی را به خاطر پرداخت بدهیِ برادرش پذیرفته را پاک و معصوم و قربانی نمایش میدهد. گویی او خود اراده و اختیاری در انتخاب این کار نداشته است. همچنین با توجه به روایت داستان درباره شخصیت مثبت برادر او و زندانی بودن آن، میتوان چنین برداشت کرد که لاتاری تأکید زیادی بر استیصال و درماندگی جوانانی اینچنین در برابر ساختارهای اجتماعی ناعادلانه دارد. مسأله این نیست که درواقع این اتفاق میافتد یا خیر؛ مسأله وجود نوعی توجیه ضمنیِ واکنشهای مشابه مردم در مقابل مشکلات است؛ اگرچه «لاتاری» بهطورکلی رویکردی مثبت و سازنده را در روایت انتقادی خود دارد.
درباره داوری و سینما هفت:
یکی از نکات قابل تأمل پیرامون عدم توجه شایسته داوران به «لاتاری»، با وجود مجموعهای غنی از مفاهیم و پیامهای ارزشی و مثبت در قالب گفتمان انقلاب اسلامی، در اعلام نظر یکی از اعضاء داوری خود را نشان میدهد: «لاتاری به ترویج خشونت پرداخته و از این جهت محتوا و خوراک فکری مناسب و قابل قبولی برای جامعه ایرانی نیست!!!». همچنین انصاف در اجرای جناب رشیدپور را در برنامهای که با کارگردان لاتاری به بحث نشسته بود، مشاهده کردیم؛ وقتی مهدویان گفت من این فیلم را با احساسم ساختم و رشیدپور با شیطنت (قریب به مضمون) پاسخ داد که «امیدوارم فیلمهای بعدیت رو با عِلمت بسازی!».
نکات مثبت:
آسیبشناسی فرهنگی و اجتماعی از منظر: