سرویس سیاسی پایگاه 598/مصطفی اسلامی؛ اخیرا یک رسانه آمریکایی در گزارشی نوشته «مایک پامپئو»، وزیر خارجه این کشور در سخنرانی خود درباره ایران خواستار مذاکراتی گستردهتر با این کشور با حضور شمار بیشتری از کشورها شده است. پیشتر وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای اعلام کرده بود پامپئو در سخنرانی خود در اندیشکده هریتیج، راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران بعد از خروج از توافق هستهای برجام را اعلام خواهد کرد. نیویورکتایمز نوشت: «انتظار میرود پامپئو خواستار گسترش شمار کشورهای درگیر در گفتوگوها شود و احتمالاً امیدوار به جلب حمایت کشورهای دیگر نظیر ژاپن و کشورهای عربی است که در مذاکره بر سر توافق هستهای سال 2015 مشارکت نداشتند.»
موضوع «مذاکره ایران با حضور کشورهای گستردهتر»، از جمله «کشورهای عربی» و ژاپن از این حیث که در خواست مداوم کشورهای عربی در طول سالیان گذشته بوده است و اینک توسط وزیر خارجه کشوری مطرح می شود که خود هیچ پایبندی به مذاکرات و توافق منتهی از آن مذاکرت ندارد، بیانگر چند نکته است. این موضوع را بایستی در کنار نقش تعریف شده این کشور در یک سال و 6 ماه گذشته قرار داد. کشوری که به صورت مستمر در حال دوشیدن عربستان سعودی و در حال عادت کردن به پمپاژ پول از ناحیه کشورهای عربی است. این نشان می دهد که ماجرای «کشورهای دیگر نظیر کشورهای عربی» درخواستی کاملا غیر آمریکایی است.
ماجرا به کجا بر می گردد؟
یکی از مسائلی که چند سالی است به صورت جسته و گریخته در رسانه های بین المللی و توسط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به نمایندگی از عربستان سعودی و امارات مخابره می شود، تقاضای کشورهای حاشیه خلیج فارس برای حضور در گفت و گوهای 5+1 با ایران بر سر موضوع هسته ای بوده است. استدلال کلی آن ها این است که چون ایران در منطقه غرب آسیا و در حوزه خلیج فارس حضور دارد، یکی از اعضای سازمان همکاری خلیج فارس یا نماینده سازمان همکاری خلیج فارس که به طور خاص دو کشور عربستان و امارات را در بر می گیرد، بایستی در مذاکرات با ایران حضور داشته باشند تا دغدغه های امنیتی خود را بتوانند مورد بحث و گفت و گو با ایران قرار دهند. اما اینکه در پس ذهنیت بیان چنین درخواستی چه عناصری تعیین کننده است، باید مورد بررسی قرار گیرد.
بزرگترین نگرانی کشورهای خلیج فارس چیست؟
برای فهم بهتر علل مطرح شدن چنین درخواستی ابتدا بایستی به سازوکار ذهنی و برداشت های کشورهای حاشیه خلیج فارس از ایران اشاره کنیم. برداشت ذهنی عربستان سعودی و امارات به عنوان دو عضو برجسته سازمان همکاری خلیج فارس به همراه بحرین به عنوان عضو کمتر تاثیرگذار و بیشتر پیرو این سازمان، نسبت به ایران در این منطقه چیست؟ عربستان سعودی و امارات ، ایران را به عنوان مانع بزرگی برای تداوم سیاست ها و حکمرانی های تمامیت خواهانه خود بر مردمشان بر می شمرند و هم از این رو در تلاش هستند تا مانع از تسری الگوی جمهوری اسلامی و مکانیسم حکمرانی مردمی و مذهبی در کشورهای خود شوند. محمد بن سلمان در مصاحبه جنجالی خود با مجله آتلانتیک گفته بود که «ما با ایدئولوژی رژیم ایران (ولایت فقیه) مشکل داریم و مشکل ما این است که ما باور داریم آنها حق دخالت در امور ما را ندارند و در هر حال این اجازه را به آنها نمیدهیم.» در بخشی دیگر، وی بیان می کند «در ابتدا رژیم ایران را داریم که میخواهد اندیشه افراطی خود، اندیشه شیعی بنیادگرای ولایت فقیه را نشر دهد. آنها باور دارند اگر این اندیشه را ترویج کنند، امام غایب ظهور خواهد کرد و حکومت جهان به دست ایران خواهد افتاد و اسلام حتی در آمریکا نیز منتشر خواهد شد. آنها از زمان انقلاب ایران در سال 1979 هر روز این موضوع را میگویند. این چیز در قوانین آنها واضح است و کارهایشان آن را ثابت میکند.»
برخی دیگر از سران عربستان نیز چنین ادبیاتی را در خصوص ایران در سال های اخیر پیش کشیده اند. آن ها تصور می کنند که اندیشه یا به تعبیر خودشان «ایدئولوژی» ایران تبدیل به مشکل آن ها در سال های آینده خواهد شد. مشکلی هم که آن ها در ذهن دارند، مشکل مطالبات مردم سالارانه است و نه مشکلات امنیتی و نظامی، چون آن ها به لحاظ استراتژیک واقف هستند که ایران دلیلی برای منازعه نظامی با آن ها ندارد و وارد چنین صحنه آرایی نخواهد شد. به همین ترتیب تصور می کنند که در راستای گفت و گو با ایران از طریق کشورهای بزرگ، می توانند این موضوع را حل کنند.
دو قالب فکری که آمریکا برای کشورهای عربی ساخته است
کشورهای عربی در دو قالب فکری که توسط آمریکا برای برداشتشان نسبت به ایران ساخته است، گرفتار آمده اند، از یک سو تصور می کنند که نظام سیاسی و الگوی مردم سالار ایران تهدیدی برای موجودیت آن ها محسوب می شود و هم از این رو باید «مشکل ایدئولوژیک» ناشی از تسری گفتمان ایران در منطقه را از بین برد و هم از طرف دیگر به لحاظ استراتژیک در چنبره سیاست های تنش زا و آشوب آمریکایی ها قرار گرفته اند و نمی توانند راهی برای برون رفت از این فضا پیدا کنند. آمریکایی ها با «تهدید سازی از ایران» برای کشورهای عربی و متعاقبا بزرگنمایی از «تهدید ایران» ابتدا در ذهنیت اعراب این موضوع را نهادینه کرده است که ایران مانعی برای موجودیت شماست، و در اقدامی دیگر به آن ها می گوید برای مقابله با ایران باید حجم خرید تسلیحات خود را از آمریکا بالا ببرند. به همین دلیل است که کشورهای حاشیه خلیج فارس جزو بزرگترین خریداران سلاح از آمریکا و غرب هستند.
درخواست آمریکا برای حضور اعراب در مذاکره با ایران
آمریکایی ها که به خوبی می دانند ایران دور میز مذاکره با ترامپ، حتی در مسئله هسته ای نیز نخواهد نشست، حالا روغن ریخته را نذر امام زاده کرده اند و برای جلب توجه اعراب می گویند باید در مذاکرات با ایران کشورهای عربی نیز حضور یابند. این جملات از یک طرف حس تحقیری که کشورهای عربی خلیج فارس در برابر ایران دارند را بر طرف می کند، چرا که به آن ها به عنوان «یک قدرت مطرح» نگریسته و بهای فراوانی به آن ها می دهد. از طرف دیگر زمینه ای را فراهم می کند که آمریکایی ها بدون هیچ دردسری روند غارت اموال کشورهای عربی را تسریع بخشند. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بعد از انقلاب اسلامی همیشه تصور می کردند در رقابت با ایران، هیچ داشته ای برای عرضه کردن نه برای مردم خود و نه برای افکار عمومی بین المللی ندارند. تلاش برای ایجاد محیط منازعه با ایران در سال های اخیر دقیقا به این موضوع بر می گردد که آن ها به دنبال توازن در قدرت ایدئولوژیک با ایران و بر هم زدن قدرت نرم ایران با تقلیل جایگاه این کشور به کشوری پاسخ گو هستند.