الجزیره در ادامه می نویسد: سعودیها خود را با کابوسی به نام ایران محاصره کرده و از آن بیمناکند، آتش کینه و انتقام از ایران در دلهایشان شعله می کشد و بدنهاشان را به لرزه در می آورد، در این مسیر حتی با صهیونیستها برای عهده دار شدن رهبری تروریستها رقابت می کنند! اما به هیچ روی قادر به مقابله با ایران نیستند، به همین دلیل مانند کسی رفتار می کنند که سختی زندگی برایش غیر قابل تحمل شده و خودکشی را برگزیده است!
سعودیها با تحریک آمریکا جنگی هولناک را بین عراق و ایران شعله ور کرده و توان مالی عربی و بویژه دولتهای عربی حامی عراق را به فرسایش کشاندند. در نهایت، جنگ با شکست همه طرفها به استثنای امریکا و اسرائیل تمام شد.
آمریکا و صهیونیستها به دنبال براندازی انقلاب ایران از ابتدای آن بودند، بدین ترتیب ایران که چشم به فردایی بهتر و بهبود شرایط معیشتی مردم داشت، با اقدامات سعودیها و همسایگان عربش مجبور شد اموال زیادی را صرف جنگی تحمیلی کند.
عراق در این جنگ شکست خورد، زیرا ایران پا برجا و استوار ماند و نظام سیاسی اش فرو نپاشید. کشورهای عربی و در راس آنها، عربستان نیز شکست خوردند به این دلیل که ذخایر مالی آنها هدر رفت. در این بین آمریکا و اسرائیل از جاری شدن سیل خونهای اعراب و ایرانیها و از بین رفتن ثروتهای نفتی آنها لذت بردند.
سعودیها به فتنه افکنی بین سنی و شیعه ادامه دادند و به فکر تشکیل گروههای تروریستی افتادند، اقدامی که بدترین ضربه را به اسلام وارد کرد.
سعودیها ایران را به فتنه انگیزی دینی و طایفه ای در منطقه متهم می کنند، اما من بعنوان نویسنده اولین کتاب در مورد انقلاب ایران در جهان، سعودیها را در این ادعا صادق نمی یابم. بلکه این سعودیها بودند که از همان ابتدا تلاش می کردند با طرح فتنه سنی و شیعه افکار عمومی اعراب را علیه ایران تحریک کنند.
ایران پیش از انقلاب هم شیعه بود، اما عداوتی بین آن و عربستان نبود؛ چرا که در آن زمان حاکم ایران یکی از ابزارهای سیاست آمریکا در خلیج و منطقه بود. این عربها هستند که فتنه سنی و شیعه را به صورت رسمی و بعنوان یکی از گرایشهای حاکمان عرب مطرح می کنند.
برخی اعراب علت دشمنی خود با ایران را تلاش این کشور برای سیطره بر وطن عربی و تغییر آن طبق سیاست های خود می دانند! اما این توجیهی به دور از عقل و منطق است. آمریکا از سال 1945 بر اغلب کشورهای عربی سیطره دارد و تا کنون نشنیده ایم که رهبران عرب تحت اراده آمریکا حکومت می کنند، سخنی از استقلال اعراب به میان آورده باشند. مشخص است که مساله مربوط به استقلال اعراب یا سیادت آنها نیست، بلکه مساله اصلی آن است که چه کسی بر حاکمان عرب سروری می کند.
عربستان و بسیاری از نظام های عربی به این بهانه با ایران مقابله می کنند، اما هیچگاه نامی از هیمنه غربی ها بر کشورهای عربی به میان نیاورده اند. عربها ادعا می کنند که در حال حاضر ایران در 4 پایتخت عربی (بیروت، دمشق، بغداد و صنعاء) حکومت می کند؛ ادعای که به دور از ادله و برهان است و نیاز به اثبات دارد، نه تهییج افکار عربی علیه ایران.
وقتی تهران به بیروت پیشنهاد تسلیحات مجانی می دهد و بیروت نمی پذیرد یا می پذیرد و خبر آن را اعلام نمی کند، چطور می توان گفت ایران به دنبال سیطره بر لبنان است؟ زمانی که صنعاء از مدتها پیش در حال مقابله با تهاجم عربستان است و هیچ مدرکی دال بر ورود سلاح ایرانی به یمن وجود ندارد، چطور سعودی ها ادعا می کنند ایران بر یمن سیطره دارد؟!
اما سوریه حکایتی دیگر دارد؛ عربستان که نظام سیاسی آن منتسب به عصرهای تاریک جاهلی است، برخلاف ادعای خود به دنبال برقراری دموکراسی در سوریه نیست، که اگر قادر به این کار بود، این کار را از خود شروع می کرد. سعودیها حتی معنای دموکراسی را نمی دانند یا نمی خواهند بدانند. آمریکایی هایی که بر حیات سعودیها مسلطند، تلاشی برای برقراری دموکراسی در جوامع عربی نمی کنند، از این رو، دلیل آنها در دفاع از آزادی ملت سوریه مورد قبول نبوده و جز تبلیغات سیاسی چیز دیگری نیست.
آیا عربستان به دنبال آزادی ملت سوریه است در حالی که به آزادی ملت عربی اعتنایی ندارد؟! آیا سعودیها برای دفاع از آزادی اعراب جنگهای دیگری را شعله ور خواهند کرد؟ و آیا ظرفیتهای نظامی خود را برای آزادی ملت فلسطین به کار می گیرند؟!
سعودیها بشار اسد را سرزنش می کنند به این اعتبار که او را مسئول اول ویرانی سوریه می دانند، اما آیا این دلیلی می شود برای اینکه ثروتهای خود را صرف مسلح سازی گروههای مخالف نظام سوریه کنند و جنگی را به راه اندازند که هیچ گاه عربستان پیروز آن نخواهد بود؟!
در یمن، عربستان فساد و ویرانی را به بار آورد و جنگی سخت را علیه ملتی فقیر و بیچاره آغاز کرد، تا میدانی برای آزمایش سلاح های میلیاردی خود داشته باشد. این در حالی است که جهان(بویژه جهان عرب)در برابر این جنایت سکوتی خوفناک اختیار کرده است.
عربستان برای کاهش قیمتهای نفت ایران و روسیه توطئه ای را آغاز کرد، تا بدین شکل از دو کشوری را که در برابر آمریکا سر فرود نمی آورند انتقام گرفته و آنها را فقیر کند.
عربستان گاهی وارد بورس های جهانی می شود و بخش زیادی از ثروت خود را از دست می دهد، به جای اینکه این ثروت را صرف آبادانی کشورهای عربی و آفریقایی کند، آن را به دولتهای غربی تقدیم می کنند. در صورتی که اگر این ثروتها را برای بهبود تکنولوژی در کشورهای عربی هزینه می کرد، اعراب می توانستند از خرید سلاح از غرب بی نیاز شوند.
سعودیها در حق امت عرب جنایت می کنند و پیوسته در حال دشمن تراشی هستند، در شرایطی که خود با عربها و مسلمانان دشمنی می کنند و تنها به رضایت آمریکا و اسرائیل اهمیت می دهند. سعودیها گمان می کنند این دو دولت دوستان آل سعود هستند، در صورتی که آنها در واقع بنده مال و ثروت عربستان هستند و به دنبال پر کردن جیب های خود هستند.
به این شکل، سعودیها در حال خودکشی هستند. شاید تصور می کنند که پیروز می شوند و منتقدان خود را ساکت می کنند! اما در واقع در میدانهای مختلفی شکست خورده اند، در افغانستان، در عراق و سوریه و در برابر حزب الله و حماس.
اینها در یمن شکست خوردند، همانطور که در معرکه هسته ای نیز از ایران شکست خوردند. سعودیها موفق به شعله ور کردن فتنه طایفه ای در لبنان و عراق نشدند؛ چرا که خداوند هیچگاه همراه متجاوزان نیست.
از سال 1979 آل سعود مبتلا به هیستری شده و همه تلاش خود را برای براندازی نظام ایران انجام دادند با این تصور که نظام ایران قدرت و اراده ای ندارد! ایشان ایران را با ابزارهای اندازه گیری سیاسی خود ارزیابی کردند و نتوانستند به هدف بزنند.