اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و الضحی و اللیل اذی سجی ما ودعک ربک و ما قلی و لا الاخره خیر لک من الاولی و لسوف یعطیک ربک فترضی...
خدای
متعال این دو قسم را یاد می کند، یکی قسم به ضحی و یکی قسم به لیل، آن
موقعی که روز کاملا روشن می شود و شب کاملا تاریک می شود . می فرماید: «ما ودعک ربک و ما قلی»، پیغمبر! پروردگار تو را رها نکرده، اینطوری نیست که تو را در میدان یک کار بزرگ رها کرده «و ما قلی»، و نه نسبت به تو خشم و غضب گرفته، بعد دو وعده به حضرت می دهد «و لا الاخره خیر لک من الاولی»، یک عالم آخرتی برای شما در نظر گرفتیم که از این اولی خیلی بهتر است.
کلید فهم این آیات یک مسئله است. مگر توهم می شده که خدای متعال نسبت به
پیغمبرش غضب کرده؟! یا پیامبرش را فرستاده وسط میدان و ایشان رها کرده
است؟! یا این توهم می شده که خدای متعال نسبت به این پیامبر غضب کرده، خدای
متعال اینطوری است؟!
- سختی های مادی، مسیر تاریخی جامعه مومنین
شاید
تلقی این بوده که پیامبر تشریف می آورند و همه در دنیا با خوشی زندگی می
کنند. حالا حضرت آمدند با آمدن ایشان اولِ درگیری هاست. تا در مکه بودند آن
سختی ها و سه سال شعب ابی طالب که غذایی برای خوردن نداشتند در محاصره
قرار گرفته بودند، در شعب، قریش حضرت را محاصره کرده بودند، غذای خوردن
نداشتند. بعد هم که آمدند مدینه آن جنگ های پیاپی؛ گاهی در یک روز، دانه
خرمایی غذای دو نفر از مجاهدانی بود که در حال جنگ بودند. در آن محاصره سخت
طبیعتا یک عده ای به ذهنشان آمد که آقا نکند خدای متعال این پیامبر را رها
کرده، به خصوص سختی هایی که در دوران جنگ ها پیش می آمد در جنگ احد، خب
مسلمان ها به حسب ظاهر شکست سختی خوردند، حضرت حمزه به شهادت رسید؛ خب خیلی
ها تلقی شان این بود که شاید ما به حق نیستیم که این همه راهمان سخت است.
قرآن نقل می کند از آنها حرفشان این بود. «لو کان لنا من امر شیء لقتلناها هنا»،
اگر ما بر حق بودیم که نباید اینطور کشته بشویم. این سختی ها علامت این
است که ما بر حق نیستیم. به خصوص شیاطین و اهل نفاق این شبهات را پراکنده
می کردند که آقا اگر پیغمبر حق بود راه شما حق بود، چرا قریش پیروز شدند.
چرا شما گرسنه اید و به اندازه اداره زندگی خودتان امکانات ندارید ولی قریش
و کفار دستشان پر از سرمایه هاست پس شاید آنها حق اند. این توهم می شده
همه از انبیاء دیگر هم گاهی نقل میکند از امتشان که انبیاء می آمدند کار
سخت می شد آنها به همین شبهه مواجه می شدند که شاید ما اصلا مسیر را اشتباه
داریم می رویم والا کفار این همه در رفاه و خوشی، سختی هایش برای ماست.
این مسیر تاریخی جامعه مومنین بوده است.
- دوران ظهور، ثمره دنیایی مجاهدت تاریخی مومنین
قرآن به پیامبر می فرماید، نگران نباشید، این شب می گذرد، به روز ختم می شود. دورانی می رسد که دوران ظهور دعوت شماست، همه عالم روشن می شود، جریان هدایتی که شما پرچمداری می کنید یک جریان فاتح است، لیظهره علی الدین کله، قطعا غلبه می کند، ولو
کره المشرکون، شما نگران نباشید این حرفهایی که ما زدیم حق است پیغمبر ما،
به دنبال این دوران سختی ضحایی است.
نبی اکرم نگران امتشان هم بودند
خود حضرت که مومن بالله است این سختی ها که حضرت را از پا در نمی آورد مرد
این سختی هاست. از این سختی ها استقبال می کند. قول تحمل این سختی ها را به
خدای متعال داده است، حضرت نگران امت شان اند. بنا نبود حضرت همه سختی های
راه را اول بگویند والا هیچ کس همراه نمی شود. نگران بودند که سختی ها
آنها را از پا بیاندازد، خدای متعال می فرمودند نگران نباشید انقدر به شما
اجازه می دهیم از این ها دستگیری کنید که راضی بشوید در قبال این سختی ها
یک پاداش های عظیمی در عالم هست.
- بازگویی نعمت ها، عامل امید بخشی به مومنین
در وسط سوره هم خدای متعال از گذشته حضرت می گوید، ببینید چطور از شما در
گذشته دستگیری کردیم، چه کسی باور می کرد یتیمی که پدر و طبق نظر مشهور،
مادر خودش را در طفولیت از دست داده جد خودش را و نیز در هفت، هشت سالگی
حامیش را، از دست داده است، چگونه خدای متعال این گونه بلندش کند که همه
عالم در زیر چتر او زندگی کنند. آن خدایی که این کار را کرد بقیه راه را هم
همان خدا جلو می برد.
- کمک به مستضعفان، شرط استمرار مبارزه
«اما الیتیم فلا تقهر و اما السائل فلا تنهر»،
این امت شما یک عده ای شان واقعا سائل و یتیم اند. با آنها برخورد مناسب
داشته باشید و اما بنعمه ربک فحدث، از نعمت هایی هم که خدای متعال به شما و
امت تان داده برای مومنین بگویید تا بتوانند در راه خدا صبر کنند. و الا
اگر از نعمت هایی که خدا به جبهه مومنین عطا کرده غافل شدید خب تحمل مان
تمام می شود دیگر، ولی اگر در کنار سختی های راه آن نعمت های بزرگی فتوحات
بزرگی که خدای متعال کرده ببینیم.
درست است مردم کنار حضرت، گرسنگی می
کشیدند ولی یک مشت آدم بت پرست یک مشت آدمی که سر مسائل قبیله ای جنگ های
سخت با هم می کردند، تبدیل شدند به انسان هایی موحد و خدا پرست. اگر شما
این نعمت ها را برایشان بگویید مردمی که دولت ایران و روم آنجا را به حدی
تحقیر کرده بودند که اصلا به حساب نمی آوردنشان، در طول تقریبا دو سه دهه
هم ایران فتح شد هم روم.
کارهای بزرگ زمان خودش را می برد، ولی ثمراتش
هم ثمرات بزرگی است، می ارزد. شما یک بوته خربزه که می کارید چند ماه بعد
ثمر می دهد، ولی چند ماه هم بیشتر عمرش نیست، ولی گاهی یک درخت تنومند
گردو، یک قرن بیش از دو قرن محصول می دهد، می آیند ازش استفاده می کنند،
البته زمان به ثمر رسیدنش هم متفاوت است. زحمتش هم متفاوت است. کارهای بزرگ
اینطوری است.
- انقلاب اسلامی تنها ندای حق طلبی در دنیا
مروری سریع داشته باشیم به وضعیتی که ما الان در انقلاب اسلامی در آن
هستیم. ببینید مکرر عرض کردم انقلاب اسلامی، نقطه مقابل جریان روشنگری غرب
است، رنسانسی که در غرب اتفاق افتاده و سرآغاز شکل گیری این امپراطوری مادی
بزرگ در جهان بود ، آخرین مرحله اش غلبه لیبرال دموکراسی و نظام سرمایه
داری بر کل رقبای خودش و حاکمیت این نظام بر جهان هست؛ در دوران غلبه این
حاکمیت، انقلاب اسلامی، تنها ندای خودآگاهی و معنویت خواهی و دعوت به حق و
انبیاست.
مقیاس درگیری هم درگیری با این تمدن بزرگ مادی است، درست
است این انقلاب ما دنبال نجات ملی بود، دنبال این بودیم که کشور را از
استبداد نجات بدهیم، از استعمار نجات بدهیم، همه اینها درست، ولی حقیقت این
است که این حرکت عظیم یک حرکت بزرگ، یک پاسخ بزرگی از جبهه حق و ادیان
الهی به این تمدن مادی و تمدنی که مدعی همه عالم و مدعی نفی دین است. حالا
مقداری لحن خودشان را تعدیل کرده اند، این هم از برکات انقلاب اسلامی است.
در دوران قبل از انقلاب اسلامی با صدای بلند می گفتند دوران دین تمام شده
است. هم مارکسیست ها می گفتند هم غرب سرمایه داری هر دو می گفتند هر کدام
با یک ادبیات، این می گفت افیون ملت هاست، آنها دیگری، بعضی تعبیرهایشان
خجالت می کشم بگویم، فیلسوفان اجتماعی شان گفته اند که در غرب خدا مرده
است. علت این که ما پیشرفت کرده ایم، البته پیشرفت هم می کنند ، این ترقی و
پیشرفت به خاطر این است که ما دین را رها کرده ایم، مفاهیم قدسی را رها
کرده ایم، با اهواء خودمان جهان را ساختیم.
در چنین دورانی، در مقابل
چنین مکتب بزرگی که مدعی جهان است، یک انقلاب معنوی اتفاق افتاده برای
مقاومت، بنابراین کار خیلی سخت است. آن کسانی که از اول افق کار را می
بینند می فهمند این کار یک روز دو روز به نتیجه نمی رسد. قرن ها مبارزه
است. می فهمند که این حرکت در خلاء نیست که امروز مثلاً
ما کشور دستمان است فردا همه چیز روی روال باشد، اینطوری نیست. شما کار
بزرگ می کنید، دشمن های بزرگ جهانی دارید، ظاهر هم شد، جنگ هایی که با ما
کردند، در داخل، در منطقه، در بین الملل، این را همه می دانید از کارهایی
که در داخل بر علیه ما شد که همه جهان هم دست به دست داده بودند، جنگ های
قومی، کودتا و بقیه اش، جنگ هشت ساله و محاصره اقتصادی چهل ساله، فشاری که
الان بر ما می آورند در جهان بی سابقه است.
بنابراین از اول پیداست
این مسیر مسیر پر فراز و نشیبی است خدا رحمت کند، آقای عسگراولادی نقل می
کند که ما در آغاز راه مبارزه، برای حضرت امام پیام بردیم و اینها مضطرب
بودم، وقتی رفتم، ایشان نگرانی را در چهره من دیدند، گفتند اگر مرد راه
نیستید، از همین جا مسیر خودتان را سوا کنید. ما می خواهیم در کشور یک
حکومت دینی بر پا کنیم، در دنیای اسلام تحول ایجاد کنیم، جهان را آماده
کنیم برای ظهور و من نقل به معنا می کنم کار خودمان را انجام بدهیم، کار
بزرگی است. این کار بزرگ هزینه خودش را هم دارد. به فضل الهی، خدا این منت
را بر این ملت بزرگوار گذاشته این ملت تاریخی که بیش از هزار سال پای
عاشورا ایستادند و چندین قرنش که واضح است.
خدای متعال به وسیله ما می
خواهد کار بزرگی در عالم انجام بدهد. یک اتفاق عظیم می خواهد بیافتد در
عالم، می خواهد آن پرچم مادی را زمین گیر کند، مقدمات ظهور است. ما از غرب
سوسیالیستی و کمونیستی عبور کردیم دیگر مارکسیست ها شکست خوردند، اینها
مجموعه مقتدری بودند، نیمی از قدرت نظامی جهان در اختیار ائتلاف ورشو بود.
شوروی و هم پیمانانش و قدرت اقتصادی شان ده ها میلیون کشته داده بودند تمام
شد. این از برکات انقلاب اسلامی و مقاومت و شهادت و اینهاست.
غرب
سرمایه داری هم رو به پایان است. این هم به خاطر چالش با انقلاب اسلامی
است. درست هم نقطه ای که آنها احساس می کردند به غلبه مطلق رسیدند و دیگر
پیروز جهان اند، متفکرین شان متوجه این نکته شدند که اصلا اینطوری نیست.
دوران برخورد تمدن هاست و رقیب شما تمدن اسلامی است.
همه قوای خودشان
را متمرکز کردند، جنگ منطقه ای را علیه ما شروع کردند و زمان هم معین کردند
که 2005 شما همه خاطرتان هست بوش وقتی حمله کرد، تاریخ معین کرد و ما هم
تا آن موقع انقلاب خودمان را از نظر فرهنگی از مرزهایمان بیرون برده بودیم،
ولی حضور مستقیم تقریبا نداشتیم بعد از آن ما هم ناچار شدیم در مقابل آنها
حضور مستقیم پیدا کردیم و جبهه مقاومت در منطقه شکل گرفت و به فضل الهی هر
روز ما پیروز تر شدیم و رقیب ما ضعیف تر، اینها نعمت های خداست.
کشورهایی که به تعبیر امام رضوان الله علیه کشتی حرکت می دادند دولت ساقط
می کردند، الان در وضعیتی هستند که در مسائل منطقه ای زمین گیر شده اند،
همه قوای خودشان را می آورند، نمی توانند کاری کنند. نسبت به جریان های
داخلی و دنیای اسلام هم ما از دو جریان تقریبا عبور کردیم. یکی غرب گراها،
یکی جریان سلفی ها و عربستان، عبور کردیم. اینها نعمت های خداست. هر کدام
از این پیروزی ها واقعا نیاز به سرمایه گذاری های فراوانی داشت. ما خیلی کم
سرمایه گذاری کردیم، ولی فتوحات به دست آمد. من معتقدم ملت بزرگوار ما این
فتوحات را می فهمند هم دوست دارند.
- لزوم وارد نشدن در جنگ روانی دشمن
در آسیب شناسی انقلاب سه نکته را من اشاره می کنم. نکته اول این است که ما
نباید در زمین دشمن بازی کنیم. آنها جنگ روانی راه می اندازند می خواهند
ما را منفعل کنند. بگوییم آقا خیلی بد شد، اشتباه کردیم. ای کاش همان نظام
شاهنشاهی بود، توبه کنیم؛ این جنگ روانی است. اکثریت و قاطبه مردم بزرگوار
ایران با انقلاب هستند. اینها استقلالشان را می خواهند، عزتشان را می
خواهند، آزادی شان را می خواهند، نمی خواهند اسیر قدرت ها و کشورها بشوند و
دیگران برایشان تصمیم بگیرند. دینشان را می خواهند اسلام را می خواهند، شک
نکنید. منتها در کنار آن، مطالبات حقی هم دارند، مطالباتشان هم باید مورد
توجه قرار بگیرد. من یادم هست اصلاحات وقتی شکست خورد در انتخابات بعضی از
متفکرینشان میگفتند نشریات آن روزشان هم نوشت که آقا ما اشتباه کردیم مردم
نان می خواستند خیال می کردیم مردم آزادی می خواهند. ما سرمایه گذاری کردیم
روی آزادی، مردم نان می خواستند، یعنی مردم را تحقیر می کردند.
اینطوری نیست، مردم نان می خواهند، آزادی هم می خواهند، عدالت هم می
خواهند؛ همه هم زیر سایه اسلام است. بنابراین من معتقدم نعمت هایی که خدا
در طول این چهل سال به ما داده با نعمت هایی که خیلی از امت ها در طول قرن
ها در تاریخ داده قابل مقایسه نیست. منتها چون در همین دوران ما زندگی می کنیم نمی توانیم افتخاراتی که در این دوران خدای متعال به دست این ملت به
دست جوانان رشیدش خلق کرده ببینیم. نمی توانیم آن قله های معنوی ای که
اینها فتح کرده اند که سابقه تاریخی نداشته این را ببینیم. از دور نگاه می
کنیم تاریخ صدر اسلام را می بینیم چه دوران افتخار آمیزی بوده، واقعا جزء
افتخارآمیزترین دورانی تاریخ است، خیلی فوق العاده است.
- ضربه های مهلک انقلاب اسلامی به دولت های مستکبر
ضعف داریم ، هم مسئولین ما ضعف دارند، هم مردم ما گاهی ضعف دارند؛ ولی
مجموعاً این امت یک امتی فوق العاده است، حالا بعدا نگاه ماهواره ای از
بالای تاریخ بیاندازد معلوم می شود چه اتفاقات عظیمی در حال وقوع است. این
نعمت های خداست. از این نباید غافل شویم. نباید بگذاریم جنگ روانی دشمن در
ما اثر کند. می گویند، مردم از روحانیت برگشته اند، من این را قبول ندارم.
بله یک عده ای هیچ وقت همراه دین نبوده اند، هیچ وقت همراه روحانیت نبوده
اند، یک عده ای هم گلایه هایی دارند، در این شکی نیست گلایه دارند به تعبیر
مقام معظم رهبر، حقشان است که از این گلایه ها داشته باشند.
البته
دشمن ضربه زده، در جنگ اگر بنا باشد دست یک طرف را ببندند به این طرف
بگویند بجنگ که چیزی اتفاق نمی افتد. دست و بال طرف هم باز است، دست و بال
شما هم باز است ، شما ببینید آنها چقدر لطمه دیدند. به قول خودشان یکی از
متفکرین شان گفته بود گفته بود بوش افغانستان و عراق را تقدیم ایران کرد
دولت بعدی هم که سوریه و یمن را تقدیم کرد، حالا شما هم می خواهید عربستان
را تقدیم ایران کنید. به ترامپ گفته بود. آنها تمام تلاششان را کردند
ناموفق بود.
باید آسیب شناسی کنیم، داریم به 40 سالگی انقلاب می رسیم،
نقطه قوت و ضعف هایمان را بشناسیم اشکالاتمان را بفهمیم. ولی اول شرط این
است که ما دچار جنگ روانی دشمن نشویم. ما فتوحات بزرگی داشتیم. چطور مردم
از دین برگشتند؟! این همه تلاش می کنید برای گسترش توریسم، سالی بیست
میلیون می روند مشهد زیارت امام رضا، سالی 5 میلیون می روند زیارت امام
حسین، چطور مردم، این چه بی دینی ای است ؟! این همه تلاش می کنید برای
گسترش سفرهای مادی ما اقلا 15 میلیون سفر به جمکران داریم. معیار دین داری
چیست. قبول دارم در برخی حوزه های اخلاق پیشرفت نکردیم، ضعف داریم، اینها
همه سرجای خودش؛ مردم را به بی دینی متهم نکنید. فشار دشمن زیاد است برای
بی دین کردن جوان ها، ولی جوان های ما خیلی خوب مقاومت می کنند.
- لزوم تعیین سهم تاثیر عوامل بروز مشکلات داخلی در آسیب شناسی
انقلاب اما نکته آن این است که واقعا اشکالات کارمان را هم بفهمیم. دچار
خودشیفتگی و تعریف از خود نشویم آسیب هایمان را هم بفهمیم اما در این آسیب
شناسی سهم ها را معین کنیم. یک سهم هایی مال ساختارهاست. سهم هایی مال
نهادهاست. یک سهم هایی هم مال احزاب است . سهم هایی هم مال اشخاص است. همه
جرم را روی دوش اشخاص نگذاریم.
- نظام ربوی بانکداری، مصداق بارز یکی از نقطه ضعف های بعد از انقلاب
فرضا ببینید نظام ربوی در عالم هست که اصل چرخشش براساس سود بر سرمایه در
طول زمان است، معادله آن نظام هم جهانی است، اختصاص به ما هم ندارد.
ارکانش هم با هم درست کردند از بانک مرکزیش تا بانک های پیرامونی بانک
مرکزی، که بانک مرکزی گردش اعتبارات را مدیریت می کند، بعد تا بیایید شبکه
شرکت ها و یک مجموعه ای درست کردند متناسب بازار بورس یک مجموعه ای است این
مجموعه اقتدار و اقتضائاتی دارد. شما اگر ربا را در نظام بانک داری به
رسمیت شناختید، لوازمی دارد، بحران اقتصادی پیدا می شود شک نکنید. این
مربوط به آن مدیر شعبه بانک نیست، البته سهم تاثیرش صفر نیست ، چرا او هم
می تواند یک جاهایی سوء استفاده کند می تواند سوء استفاده نکند در جای
خودش، ولی اصل فسادی که مال بانک ربوی است ربطی به آدم ها ندارد. در
کارخانه ای که در یک فرآیند انگور را تخمیر کرده و تبدیل به شراب می کند ،
بهترین آدم ها را بالای سر این کارخانه بگذارید این انگور، سرکه نمی شود.
این اشکال ما نیست، اشکال ساختار است.
- سهم تاثیر ساختارها بالاتر از افراد
یک سری اشکال هایی که ما داریم اشکال های ساختارهاست. اشکال مال نهادهاست.
مال برنامه هاست مال آدم ها نیست. الگوی توسعه غربی یک تناسباتی دارد یکیش
این است می گوید آقا، برنامه ریزی توسعه درش نرخ جمعیت باید متناسب باشد.
همین اصل را می گیرند می آیند می گویند آقا کنترل کنید نرخ جمعیت را بعد
رویش برنامه ریزی می کنند. در طول دو سه دهه تقریبا از سال 70 شروع شده
است، اولین پیشنهاد موثر این است که خانم ها مشغول به تحصیلات عالیه بشوند.
من با تحصیل مخالف نیستم ولی با الگوی غربی تحصیلات خانم ها مخالفیم ،
بعد هم بروند دنبال کار، عملا سن ازدواج بالا می رود، نتیجه اش می شود بعد
از دو سه دهه با یک تعریف های خاص دیگر و کارهای دیگر نتیجه اش می شود اینکه می گویند با دوست یابی حلش کنید. می شود همینی که شده، یک
مجموعه برنامه ریزی است. سن ازدواج خانم ها می رسد به سی، سن ازدواج آقایان
می رسد به 35 یعنی دورانی که اصلا دوران فرزندآوری رو به اتمام است. خب
این جرم چه کسی است؟ جرم تصمیم گیران است یا تصمیم سازان؟ هردو، قسمت عمده
اش جرم تصمیم سازان است.
توصیه کردند به سمت اقتصاد متمرکز سرمایه
داری بروید اقتصاد متمرکز سرمایه داری خاصیتش این است که اختلاف طبقاتی،
ضریب جینی افزایش پیدا می کند. وقتی بنا شد سرمایه های متمرکز بیاید و
کارخانه متمرکز درست بشود کارخانه های کوچک تعطیل می شوند. کسانی که خویش
فرما بودند برای خودشان کارگاه داشتند مغازه داشتند باید بروند کارگر آنها
بشوند. مثال ساده اش را بزنم. در قم، مغازه هایی که مستقل لبنیات تولید می
کردند، تعطیل کردند، مجبور شدند بروند سهام فلان کارخانه را بخرند یا کارگر
یک کارخانه بشوند. شبکه تولید متمرکز و توزیع متمرکز، فروشگاه های کوچک
مجبورند منحل در فروشگاه های زنجیره ای و الان مال ها بشوند، مال ها، شبکه
توزیع را دنبال می کنند. خب این نظام سرمایه داری خاصیتش این است اختلاف
طبقاتی زیاد می شود. فقیر و غنی درست می شوند. و بعد هم می خواهیم این
فاصله را با خدمات اجتماعی و تأمین اجتماعی پر کنیم، پر شدنی نیست. بدترین
نوع تحقیر است. اسمش را می گذاریم کرامت ولی بدترین نوع تحقیر است.
چرا دولت مرتب آمار می دهد می گوید وضعیت اقتصادی خوب است، رشد هشت درصدی
رشد شش درصدی بگوییم آنها دروغ می گویند! نخیر معلوم نیست. ممکن است یک
جاهایی هم آمارسازی بشود ولی چرا در سبد زندگی مردم خودش را نشان نمی دهد،
علتش این است، رشده در نظام سرمایه داری واقع می شود دارد؛ یعنی سرمایه های
متمرکز رشد می کنند، عده ای پولدار، پولدارتر می شوند ولی طبقه پایین،
ضعیف تر می شوند.
اخیرا یکی از تصمیم سازان اقتصادی کشور که من اسمش
را نمی برم در رده های بالای تصمیم سازی ، این آقا گفته بود لازمه عبور از
رکود و رسیدن به توسعه، یک اختلاف طبقاتی پایدار است. باید اختلاف طبقاتی
رشد کند، پایدار هم باشد، ببینید این در دوره سازندگی بوده، همین بحرانی که
الان شما دارید می بینید عده ای ناراحتند دائم از جیبشان کم می شود ، چرا
جیبشان دارد خالی می شود چون نظام سرمایه داری به طور طبیعی وقتی اختلاف
طبقاتی ایجاد می کند جیب یک عده ای را به نفع یک عده دیگری خالی می کند.
اسمش را هم می گذارد عدالت اقتصادی! بعد برای این که مثلاً در کشورهای
اروپایی در آمریکا که اینطوری نیست در کشورهای اروپایی برای این که این
اختلاف کم بشود می آیند از طریق مالیات و تأمین اجتماعی درستش می کنند. ولی
به طور طبیعی یک عده ای فقیر می شوند به نفع یک عده ای که غنی تر می شوند.
همه اش را سیاسی معنا نکنید. البته پیداست اهل نفاق و دشمن و جریان های
فاسد هم سوار بر موج ها می شوند موج سواری می کنند.
یک بیانی رهبر
عزیز و بزرگوار داشتند به اینها که کار دستشان بوده، می گفتند شما دیگر
اپوزیسیون نشوید؛ یک موقع تصمیم گیران اپوزیسیون می شوند، وزیر می آید
اپوزسیون می شود، یک موقع کارشناس هایی که سی سال انها تصمیم سازی کرده اند
آنها در سازمان برنامه بوده اند، آنها در پشت بانک مرکزی بوده اند، اینها
اپوزیسیون می شوند، یعنی اسلام را می خواهند محاکمه کنند. مدل های خودشان
جواب نداده، اسلام را محاکمه کنند!! چرا اسلام را محاکمه می کنید. چرا سهم
جرم خودتان را قبول نمی کنید. چرا حاضر نیستید بپذیرید که الگوهای شما جواب
نمی دهد. من عرضم این است ملت بزرگوار ما باید به یک نقطه ای برسند که
آسیب شناسی شان عمیق شود. لذا برای رسیدن به عدالت که حقشان است برای عبور
از آسیب ها که حقشان هست. نباید پشت یک شخصیت های سیاسی ای که هیچ مدل
جدیدی برای اداره ندارن فقط می خواهند با مسائل سیاسی حلش کنند، قرار
بگیرند.
این انرژی متراکم عدالت خواهی در حزب اللهی، این انرژی متراکم
حق طلبی در بسیاری از قشرهای آسیب پذیر، که حق هم هست. این نباید پشت سرش
سیاسیون قرار بگیرد. آنها راه حلی ندارند با سیاسی بازی می خواهند حلش
کنند. چه مدلی دارید برای عبور از بحران، من انکار نمی کنم که یک جاهایی
مدیران ما رده های پایین تر بالاتر بدنه ما به سمت بی اخلاقی حرکت کردند.
آن سرجای خودش و نمی گویم سهم تهذیب اخلاقی در اصلاح آسیب های اجتماعی کم
است، نه، هم بدنه مردم هم مسئولین اگر اهل اخلاق باشند آسیب ها به شدت کم
می شود. ولی کافی نیست. نظام سرمایه داری، طبقات ایجاد می کند. بخشی از
اشکالاتی که ما روی دوش دولت ها می گذاریم از ساختارهاست، بواسطه ی
نهادهاست بخشی مربوط به مفاهیم است.
مقام معظم رهبری، با درایت، یک
دوره ای گفتند دوره جنگ فرهنگی است؛ این را جدی بگیرید حالا چه اتفاقی
افتاد؟ این همان جایی است که می خواهم
بگویم ما تقصیر خودمان را بپذیریم. یک جایی گفتند دوران جنگ اقتصادی است؛
پیشنهاد اقتصاد مقاومتی دادند. ببینید چه بر سر اقتصاد مقاومتی آوردیم. یکی
از تصمیم سازان و تصمیم گیران فعلی اقتصاد ما که تحصیلکرده غرب هم هستند
من برایشان احترام قائلم ایشان رسما در روزنامه نوشته می گوید اقتصاد
مقاومتی یعنی شما اقتصاد تان متصل به جامعه جهانی بشود هماهنگ بشوید که
نتوانند به شما ضربه بزنند اگر بخواهند به شما ضربه بزنند به خودشان ضربه
بخورد. اصلا صد در صد تحریف است، اقتصاد مقاومتی یعنی الگوی سرمایه داری؟!
الگوی توسعه غربی؟!
اقتصاد مقاومتی را تبدیل می کند به اقتصاد هماهنگ
با اقتصاد جهان، لازمه اش این است که مقاومت تعریفش عوض شود. بنابراین دست
از مقاومت بردارید. می شود همان چیزی که خدا رحمت کند مرحوم هاشمی
رفسنجانی را در کلیپی که از ایشان منتشر شد دیدید، که در دور بعد اگر رأی
بیاوریم، مثل ژاپن و مثل آلمان هزینه های جنگ را خرج اقتصاد می کنیم،
اقتصاد علمی درست می کنیم. یعنی اقتصاد می شود اقتصاد جهانی، مناسبات تان
هم می شود جهانی، مقاومت را هم کنار بگذارید.
ما باید عمیق بشویم
بفهمیم گیر کار کجاست؛ البته می گویم نقطه سوم هم این است که نباید جریان
های انقلابی فرافکنی کنند و خود شیفتگی داشته باشند. اشکالات خودشان را
قبول نکنند. این هم آسیب بزرگی است. ما کجاها کم کاری کردیم. آن نقطه های
کم کاری خودمان را باید پیدا کنیم. من به نظرم ان نقطه های کم کاری ما همین
جاهاست. به ما گفتند آقا هجوم فرهنگی است، شبیخون فرهنگی است، همه مان
گرفتیم خوابیدیم. حوزه ها یک جور کم کاری می کنند، دانشگاه ها یک جور کم
کاری می کنند، پژوهشگاه ها یک جور، همین می شود دیگر، الان هم سالهاست به
ما می گویند دشمن تمرکز کرده روی جنگ اقتصادی، گردنه عبور انقلاب اسلامی
الان اقتصادش است. همه اقتصاد مقاومتی را رها کردیم، یک عده که می گوییم
یعنی چی!؟ اقتصاد باید علمی بشود دست از مقاومت برداریم؛ از سیاست به
اقتصاد سوبسید بدهیم. یک عده ای هم می گوییم خب اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد
جهانی است از این حرفها، یک عده هم بحث می کنیم که مقاومت از ماده قاومه
است و... همیشه همین است.
بنابراین تلقی حقیر این است که اصل این
مسیر، مسیر طولانی پر فراز و نشیب ولی با پیروزی قطعی است، ان شاء الله.
الان هم فتوحات ما فتوحات فراوان است، البته دشمن هم با تمام وجود کار می
کند و وضعیت عمومی مردم ما هم هنوز وضعیت خوبی است، با این که در بعضی از
موارد خطا بودن الگوها و مدل ها و اشخاص و احزاب آسیب هایی به اعتماد عمومی
زدند که به راحتی قابل برگشت نیست. فسادها و اختلافاتی شذه کهی دشمن اینها
را بزرگ کرده، این را عرض بکنم ها، این چیزهایی که در کشورما می گویند
بزرگترش در کشورهای غربی هست. منتها ما مطلع نیستیم، جنگ روانی است. آنها
خیلی وضعشان بدتر از اینهاست اگر از دریچه هالیوود و سینما و امپراطوری
رسانه ای به غرب نگاه نکنیم، اگر از منظر توریسم به غرب نگاه نکنیم، غرب
اینطوری هایی که می گویند نیست. هیچ کدام کشورهایشان اینطور که می گویند
نیست. حالا این در جای خودش، بعضی از دوستان ما هم در جاهای مختلف کارهای
خوبی دارند انجام می دهند ، این در جای خودش، ما هم باید تلاش کنیم حتما
عرض کردم در این جنگ روانی نیفتیم. هیچ کدام از کشورهای اروپایی این باغ
بهشتی که می گویند نیست. بله یک مسافری با جیب پر پول می رود دو ما تفریح
می کند می آید خیال می کند، اروپا یعنی همین، مطالعات عمیق اجتماعی نیست.
آمارهای رسمی این حرفها را تأیید نمی کند، کشور ما هم من معتقدم اگر خوب
دقت کنید وضعیت ما در مجموع وضعیت خوبی است، آسیب هم داریم مردم هم بیش از
اینهایی که ما خیال می کنند مومن اند، استوار اند، البته گله مندی هم حقشان
هست.
- تکلیف متفکران انقلابی در آسیب شناسی انقلاب
در کنار شهادت طلبی و مبارزه با استکبار. اساتید ما، دانشگاهی های ما،
حوزویان ما، مکلفیم آسیب شناسی کنیم، بحران را بشناسیم، راه حل برای بحران
پیدا بکنیم. و آن سهمی هم که روی دوش ماست، همین است این هم منکر نیستم
طبیعی است، در عالم امتحان، فساد اخلاقی هم اتفاق می افتد. عده ای هم سوء
استفاده می کنند، چپ و راست و بالا و پایین هم ندارد. من به نظرم می آید ما
آرایش جمعیتی مان هم باید تغییر بدهیم دیگر، چپ و راست و اصول گرا و اصلاح
طلب، اینها دیگر خیلی جواب نمی دهد. باید برویم سراغ انقلابی و غیر
انقلابی، در دایره انقلابی گری هم انقلابی گری را هم خیلی تنگ معنا نکنیم.
اکثریت مردم ما در جبهه انقلاب اند. یک جبهه متحد درست کنیم. ان شاء الله
کار به نتیجه می رسد.