به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، رهبر معظم انقلاب عصر چهارشنبه اول فروردین ماه در سخنرانی نوروزی خود در حرم مطهری رضوی، گریزی به موضوع «عدالت» زدند و پیرامون بیانات خود در اواخر بهمن ماه و در دیدار با مردم تبریز، توضیحاتی را مطرح کردند. ایشان در جمع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی فرمودند «مسئلهی عدالت. بنده در چند هفتهی قبل گفتم در بحث عدالت عقبیم؛ عقیدهی من همین است، منتها دیگران -بدخواهان- جور دیگری استفاده کردند؛ معنای این حرف را این قرار دادند که کشور در باب عدالت، هیچ حرکتی انجام نداده است؛ این خلاف واقع است. در باب عدالت کارهای بسیار زیادی انجام گرفته، کارهای بسیار خوبی انجام گرفته است، منتها این، آن عدالتی که ما دنبالش هستیم و آرزوی ملّت مسلمان است نیست، با آن فاصله دارد؛ وَالّا اگر شما مقایسه کنید کشور ما را با دوران قبل از انقلاب یا با بسیاری از کشورهای دیگر، میبینید در اینجا فاصلهی طبقاتی کمتر است، تواناییهای قشر ضعیف بیشتر است، عمومیّت آموزشوپرورش و بهداشت و دیگر چیزها حتماً از بسیاری کشورهای دیگر بیشتر است.»
به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران چندی پیش نیز حسن رحیمپور ازغدی در رونمایی از کتاب عدالت(اندیشههای مقام معظم رهبری در باب عدالتخواهی) که اسفند 96 در فتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری در مشهد برگزار شد، ابعاد تازهای از منظومه فکری رهبر انقلاب درباره عدالت را تشریح کرد که در ادامه متن این سخنرانی آمده است:
عرض سلام میکنم خدمت برادران و خواهران عزیز، عرضم را با یک فرمایش و تعبیر از حضرت فاطمه س در خصوص عدالت آغاز میکنم، سر فصل بحث ما همین جمله کوتاه و بسیار بلند، کوتاه به لحاظ لفظی و بلند به لحاظ معنوی ایشان، این فرمایش حضرت زهرا س در باب تبیین حکمت نگوییم علت، دست کم حکمت بخشی از احکام خداوند، که خداوند چه مقوله ای را با چه هدفی و برای تامین چه هدفی واجب فرمود، راجع به ابعاد مختلف مسائل هست که نماز آمد برای جبران بیماری خودمرکز بینی و خود بزرگ بینی، ایمان هدیه شد به بشر امکان ایمان داده شد. برای تطهیر شدن انسان ها از شرک و اندازه و اقسام آن که همگی گریبانش هستیم.
احترام به پدر و مادر و... از جمله یک تعبیر درباره عدالت است که فوق العاده تعبیر عجیبی است یعنی صد ها پایان نامه دکتری باید نوشت. نسبتی که ایشان در همین جمله بیان کردند در حوزه جامعه شناسی و فلسفه و حقوق و در حوزه فلسفه اخلاق در حوزه فقه و کلام و در بخش مهمی از علوم انسانی و اقتصاد و نسبت آن با معنویت یک جامعه و اون جمله این است که اختصارا خداوند عدالت را قرار داد و واجب کرد تَنْسیقاً لِلْقُلُوب که ترکیب پر معنا و پر شکوهی است.
خداوند عدالت را واجب کرد تا مردم و بشریت بتوانند با هم برادر و خواهر باشند، قلب هایشان بهم پیوند بخورد، یعنی اولا جامعه دینی ایده آل از دید حضرت زهرا س جامعه ای است که همه قلب هایشان با هم باشد و همه هم را دوست داشته باشند نگران هم باشند، در بازار نخوان کلاه هم را برداند، در خوانده همسران قصد استثمار هم را نداده باشند. در عالم سیاست دنبال سواری گرفتن از هم و از مردم نباشند مردم سالاری تبدیل به مردم سواری نشود و در همه عرصه ها، پس اولا که حضرت زهرا س میفرماید تنسیقا للقلوب یعنی قلب ها بهم نزدیک و یکی باشند این هدف است این یک شاخص است. جامعه چقدر دینی است ؟به همان اندازه مردم یکدیگر را دوست دارند و هر چه قدر هر کسی به فکر خودش است همان قدر غیر دینی است این اولین فرمایش حضرت زهرا س است.
سالی پنج شش تا دهه فاطمیه میگیرند ایام محسنیه میگیرند یک کلام از حضرت فاطمه س راجع به سبک زندگی، قضاوت و مدیریت سبک قانون گذاری و ... گفته نمیشود، حضرت فاطمه س در جامعه ما بین در و دیوار گیر کرده اند حرف های ایشان شنیده نمیشود.
ساحت مظلومیت حضرت فاطمه یک بعد قضیه است ایشان یک انقلابی بزرگ است، در شرایطی که هیج کس نمیتوانست حرف بزند حتی حضرت علی ع نمیبایست فریاد بزند فاطمه امد به میدان همه جیز را گفت دختری که به روایت مشهور بیست سال هم زندگی نکرد اما همه انچیزی که باید میگفت گفت، همه آن جیزی که باید میکرد، کرد از جمله همین تعبیر و حمله سه چهار کلمه ای ایشان که مبنای یک فلسفه حقوق و فلسفه قضاوت و اخلاق و سیاست... پس یک شاخص مهم این است که حضرت فاطمه میفرماید مردم چه قدر با هم دعوا میکنند چه قدر با هم لبخند میزند. چه قدر با هم دوست هستند چه قدر با هم دشمن این یک شاخص از نظر فاطمه که دشمنی ها بیشتر است یا دشمنی ها.
نکته دوم که به بحث ما مربوط میشه و این را کمتر کسی بحث میکنه نسبت عدالت است با این محبت اجتماعی، حضرت زهرا س میفرمایند که اگر میخواهید جامعه و مردم با هم روابط گرم و مناسبات انسانی داشته باشند و همه هم رو دوست داشته باشند باید تلاش کنیم همه به حقوق شان برسند و همه به حقوق هم احترام بگذراند جامعه ای که به حقوق هم احترام نمیذارند آن جامعه مشکل دارد. خریدار و فروشنده، مالک و مستاجر و زن و شوهر و معلم و شاگرد و ... حضرت زهرا میفرمایند جامعه ای که به حقوق هم احترام نگذارند، اینها نمیتوانند هم را دوست داشته باشند همه دل ها چرکین هست از هم و این مردم متدین نیستند نه اینکه مطلقا نیستند اما هر جه روابط چرک الود و تیره و ... به همان اندازه جامعه از روح دین و تعالیم تولید و حصرت فاطمه دور است.
اما نکته شروع بحث این هست که ارتباط عدالت اجتماعی با تنسیق للقوب یعنی گره خوردن قلب ها با هم یعنی اگر میخواهید مردم هم را دوست داشته باشند، یک امت واحده باشیم برادر و خواهر باشیم یک باید همه به حقوق خود قانع باشیم دو به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم، آن وقت نقس حکومت این وسط خیلی مهم است.
حاکمانی حق دارند در حکومت دینی بیایند که یک خودشان عادل باشند دزد و دروغگو نباشند اهل رشوه و اختلاس نباشند تجمل پرست نباشند از بیت المال سواستفاده نکنند که همه اینها در تعابیر رهبری امده است و این شفاف تر و دوم غیر از اینکه در زندگی شخصی باید عادل باشند در مدیرت باید عادلانه مدیریت کنند یعنی امر مقدس حقوق مردم است نه حقوق شهروندی.
عذرخواهی از مردم در حوزه عدالت خیلی مهم بود و خیلی اسف انگیز، وقتی نگاه میکنیم ایشان بعنوان رهبری همه چیز هایی که باید مطرح کنند را بیان میکنند و به همه دولت ها و مجلس ها از ساده زیستی مسئولین و رعایت حقوق مردم و مستضعفین و ... در عین حال ایشان عذرخواهی میکنند چرا که مسئول اصلی در جمهوری اسلامی هستند ایشان در راس سه قوه هستند و ایشان مراقب سه قوه باید باشند و این مراقب رو انجام دادم و ایشون با همه واضح و صریح صبحت کردند و گاهی برخی از صبحت های رهبری رو شما اگر ببینید الان تشخیص نمیدهید این صحبت ها الان مطرح شده یا پیش از انقلاب در مسجد کرامت و امام حسن ع یعنی همان قدر انقلابی همان قدر از موضع دفاع از مردم صحبت میکنند بعد از 40 سال، ما بین کسانی که در رده های یک و دو و سه جمهوری اسلامی باشن از دهه 60 تا الان سر کار باشند و مشغول فعالیت باشند من نمیشناسم کسی را به اندازه که همان روح انقلابی و همان سبک زندگی و همچنان حفظ کرده باشند.
بسیاری از مسئولین ما عوض شدهاند، برخی از آنها فاسد شدهاند، برخی از ابتدا فاسد بودهاند و در این زمینه گارانتی وجود ندارد که فردی تا آخر عمر خود خوب و یا فرد دیگری تا آخر عمر خود فاسد باشد. در همین صدر اسلام اتفاقاتی رخ داد و برخی که در زمان پیامبر اکرم(ص)، شهید زنده لقب گرفته بودند، با گدشت سالها تبدیل به انسانهای دنیاپرست شده و علیرغم سابقه درخشان با امیرالمونین(ع) درگیر شدند.
رهبر معظم انقلاب بعد از چهل سال میفرمایند که ما در حوزه پیشرفتهای علمی و مادی به خوبی پیشرفت کردهایم و به عقیده ما نیز این حرف درست است، برای مثال میتوان به پیشرفت علمی، سیاسی و اجتماعی زنان با حفظ حفظ عفت و کرامت اشاره کرد که این موضوع در تمام دنیا بینظیر است. در حوزه علم ما پیشرفتهای زیادی داشتهایم، همچنین در حوزه اقتصاد، صنعت، پزشکی، کشارزی، مدیریت بیش از حد انتظار پیشرفت کردهایم و افرادی که زمان شاه را درک نکردهاند نمیتوانند این تفاوت و پیشرفت را حس کنند. هرچند رهبر انقلاب فرمودند که بنده در حوزه عدالت عذرخواهی میکنم، اما این بدان معنا نبود که عدالت اجرا نشده است، بلکه بسیاری از طبقات اجتماعی که در دهه چهل و پنجاه فقیر بودند امروز ثروتمند هستند، آن زمان شهرستانیها و روستاییها جزو فقرا محسوب میشدند اما امروز اینگونه نیست. جابجایی طبقات، آبادی شهرها و روستاها، از بین رفتن پایین شهر و بالاشهر، امکان تحصیل برای فقرا از جمله اتفاقاتی است که پس از انقلاب رخ داده است. امروز به قولی آنقدر دربِ حکومت باز شده است که هیچکس نمیتواند حدس بزند که چه کسی قرار است رئیس جمهور بشود، اگر مافیای سیاسی، اقتصادی و سرمایهداری بر جمهوری اسلامی حاکم شده بود، همه چیز از قبل قابل پیشبینی و روشن بود.
بخش مهمی از عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی، عدالت علمی و آموزشی، عدالت در عرصه خانواده و غیره اجرا شده و اوضاع بسیار تغییر کرده است، اما وقتی آنها را با شعارهایی که دادهایم، با صحبتهایی که امام(ره) کرده است، با ایدههایی که رهبر انقلاب مطرح کردهاند، با قانون اساسی و از همه مهمتر با سیره پیامبر اکرم(ص) و مولایمان علی(ع) مقایسه میکنیم، میبینیم کارمان بسیار دشوارتر است. شعارهای انقلاب ما با همین عدالت شروع شد، برای مثال وقتی در زمان شاه، مردم مشهد اولین شهید را تقدیم کردند، در آن تظاهرات شعار مردم «برادری، برابری، حکومت عدل علی(ع)» بود. البته همه میدانند که عدل علوی اجرا نخواهد شد و آن عدالت ایدهآل جز با ظهور امام آخرالزمان رخ نخواهد داد چراکه تا حکومتهای جهانی اداره نشوند، امکان اجرای عدالت کامل وجود ندارد، بنابراین اجرای عدالت جهانی به جز با یک انقلاب جهانی امکانپذیر نیست.
معنای عذرخواهی رهبر انقلاب بدین معنا نبود که هیچ گامی برای اجرای عدالت برنداشتهایم، از طرفی معنای این عذرخواهی این نبود که ممکن است عدالت مطلق اجرا شود و ما نباید خود را با حکومت مهدوی مقایسه کنیم بلکه حکومت فعلی مقدمهای بر حکومت امام زمان(عج) است. بنابراین میتوانیم ادعا کنیم که حکومت ایران در مقایسه با سایر حکومتهای جهانی، علیرغم مشکلات آن، تقید بیشتری به اجرای عدالت دارد. در سطح نظام امام و امت، هم امام هم امت وظایفشان رو به خوبی انجام دادند، رهبر انقلاب مسائل مربوط به عدالت را خیلی شفاف بیان میکنند، مبانی و راهکارها و حتی مصادیق آن را نیز میگویند. از طرفی امت هم هزینهاش را داده است و 300 هزار شهید تقدیم کرده است. بنابراین در زمینه اجرای عدالت مشکل اصلی چیست؟ تفکیکی که در صحبتهای رهبر انقلاب وجود داشتند و بین نظام امام و امت و دیوانسالاری اجرایی و مدیران تفاوت قائل شدند بسیار مهم است. مشکل اصلی ما این است که در سه قوه و نهادهایی که مسئول نظارت و تقسیم ثروت و قدرت هستند و باید پاسخگو باشند، آنطور که در قانون اساسی معین شده است، اینها موفق نبودهاند و عملکرد خوبی نداشتهاند. باید بفهمیم که سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه چکار میکنند چراکه اینها باید پاسخگو باشند و مشکلات مردم را حل کنند زیرا مسئولان مانع قانونی و ایدئولوژیک ندارند و اتفاقا قانون و ایدئولوژیک مسئولان را به اجرای عدالت دعوت میکند. رهبر انقلاب میفرمایند خود من و یا نزدیکترین افراد به من، از قانون مستثنی نیستند و اگر دیدید کسی دارد سواستفاده میکند، او را بگیرید و مجازات کنید.
در ردههای میانه و بالخصوص در جاهایی که پول متمرکز و زیاد است، با نمونههایی از فساد مواجه بودهایم که این خیانت است. در زمینه وقوع فسادهای مالی یا برخی مفسد بوده و یا بیعرضه هستند و باید انقلاب کوچکی شکل بگیرد و طی آن برخی از مسئولان را تصفیه و محاکمه کنیم. این آدمها در سه قوه، نهادهای نظامی، نهادهای ناظر و حتی برخی از نهادهایی که مسئولان آن را رهبر انقلاب منصوب میکنند، وجود دارند. معنای عذرخواهی رهبر انقلاب این است که باید تعدادی از مسئولان کشور که یا فاسد هستند و یا بیعرض، از مسئولیت عزل و محاکمه شوند. باید از آنها سوال کرد که چگونه شما ده سال در فلان نهاد مسئول بودی و نفهمیدی که هزار میلیارد پول جابجا شده است؟ در هر صورت چنین فردی باید محاکمه شود وگرنه رهبر انقلاب در چند سال آینده باز هم مجبور به عذرخواهی میشود برای کاری که نکرده است و این در حالی است که این عذرخواهی را بقیه باید انجام دهند.
بگویند این ناکارآمد و بی عرضه است، یا فاسد است ما عده زیادی مدیر در این کشور داریم فاسد نیستند، ما مدیر سالم زیاد در این کشور داریم متاسفانه مدیران صالح و عادل تحت شعاع این چهارمدیر فاسد قرار گرفته اند.
عقیده من این است که اکثر مدیران ما، انسان های سالم هستند، نه اینکه مظهر عدل خواهند بود، اما فاسد نیستند و تحصیل کرده هم هستند. اگر ما این مدیران را نداشته بودیم تا حالا جمهوری اسلامی تا الان 10 بار ملغ زده بود. اینطور مردم می آیند و در سال راهپیمایی می روند که در هیچ جای دنیا وجود ندارد، هیچ جای دنیا، هیچ حکومتی نمی تواند بعد از 40 سال ده ها میلیون نفر را به خیابان ها بکشاند و بالاترین رکورد حضور مردم در انتخابات را داریم.
اینکه می خواهند بگویند که نظام تمام شد و دارد سقوط می کند، و از ابتدای انقلاب نیز همین را می گفتند به اینگونه نیست، و این نظام با این مردمی که پشت آن هستند سقوط نخواهد نکرد. این نظام روبروز هر روز قوی تر می شود، به اعتراف معاون رئیس جمهور آمریکا ما امروز جزء چهار کشور ابرقدرت دنیا هستیم. هیچ کشوری نمی تواند به ایران حمله کند چون ملت پای آن ایستاده است.
حیف این حکومت و ملت است که یک عده با دزد بازی و شل بای یک عده ای مردم به شک بیافتند، این عده هنوز نفهمیدند که اینجا یک انقلاب رخ داده است نه یک حکومت عادی و این حکومت انقلابی است.
سال ها قبل یکی از مقامات درجه یک حکومت به من گفت این آیه حدیث هایی که می گویید به درد انقلاب کردن می خورد ولی به درد حکومت کردن نمی خورد. گفتم خوبه اینم یک جور تشیع است. می گفت اگر بخواهیم به حرف های نهج البلاغه توجه کنیم که یک شبه سقوط می کنیم.
الان به بعضی ها می گوییم دهه شصت چگونه بوده است، دهه ای که موشک از بالای سر مردم رد می شد و مردم برای همه چیز در صف کپن و... بودند اما آرامش داشتند، می گفت آن مقام مسئول ما رجایی است که خانه اش هم مشخص است که کل اثاثش هم دو قران نمی ارزد. یا اینکه رجایی معجزه نکرد، رجایی کلا دو – سه ماه بیشتر مسئولیت نداشت، نه متفکر بود، نه نظریه پرداز بود نه یک مدیر ویژه ای بود، اما هیچ کس بعد از او رجایی نشد، چون خالص بود.
آنهایی که باید در جمهوری اسلامی عذرخواهی کنند، این کار را نمی کنند، به جای آن رهبری مجبور می شود بیاید و عذرخواهی کند. مسئولینی هستند که جواب کسی را نمی دهند، بعضی از این مدیران مردم را گوسفند هم نمی بینند. و به هیچ سوالی هم جواب نمیدهند، و طلبکار هم هستند. و همین می شود که چوب آن را انقلاب و رهبری باید بخورد.
ما باید در ده سال آینده مدیران را پاسخگو کنیم. باید در سه قوه بیایید و جواب دهد. آنجاهایی که قدرت دسته رهبری بوده است، اتفاقا موفق عمل کرده اند. مثلا نیروهای نظامی یکی از این نقاط قوت است. کار کردن امنیت کشور تامین شود.
ولی آن جاهایی که مدیریت آن با رهبری نیست ببینید چه شده است. عده ای قبل از اینکه بیایند سر کار وعده میدهند، بعد از اینکه مسئولیت گرفتند می گویند نمیزارند کار کنیم و بعد از مسئولیتش هم ادای اپوزوسیون را در می آورند. باز رهبری باید بیاید و عذرخواهی کند.