شماری از سازمانهای مردم نهاد فعال در
حوزه زنان، ضمن انتقاد از فمینیست های ایرانی ، بیانیه ای را به مناسبت روز
هشتم مارس منتشر کردند.
در این بیانیه آمده است:
گرامی داشت هشتم مارس به عنوان روز
جهانی زن به جای میلاد برترین بانوی دو عالم از سوی فمینیست های ایرانی، به
روشنی نشان دهنده جهت گیری ایشان در تعریف جایگاه مطلوب زن و مسیر حرکت به
سوی این جایگاه است. چنان که گویا اسلام به عنوان پارادایم مفهومی نازل
شده از سوی خداوند و کاملترین برنامه زندگی، حق واقعی زنان را در نظر
نگرفته و از اعاده آن نیز ناتوان است.
به این ترتیب هر گونه تلاشی در جهت
دفاع از جایگاه و حقوق زنان حتی اگر چون فعالیت های شهید مطهری و امام
خمینی جریان ساز و تاثیر گذار باشد، چون راستای آموزه های فمینیسم قرار نمی
گیرد، واپسگرایانه و متحجرانه یا در بهترین شرایط، غیرقابل اعتناست. اکنون
باید دید فمینیسم برای زنان چه کرده و کدام چشم انداز را پیش روی ما قرار
می دهد که با رویکرد اسلامی از آن محروم مانده ایم و خواهیم ماند.
پیش از ورود به قرن بیستم، زن غربی بر
اساس سنت های گذشته از بسیاری حقوق که در صدر اسلام به زنان اعطا شده بود،
مثل حق مالکیت، ارث بردن، استقلال اقتصادی و حق رای در کشورهای دموکراتیک
محروم بود. نابرابری دستمزدها و شرایط نامناسب زنان شاغل در دوران صنعتی
نیز مزید بر علت شد. ترویج و تعمیق مدرنیته و فردگرایی در ذهن و سبک زندگی،
زنان را نسبت به ستمی که بر آنان می رفت آگاه ساخت و برانگیخت. موج اول
جنبش فمینیسم در همین راستا شکل گرفت و تساوی حقوق زنان و مردان-بدون در
نظر گرفتن تفاوت های دو جنس- را به عنوان اولین و شاید مهمترین دستاورد به
جامعه زنان ارزانی کرد. افزایش حضور زنان در آموزش عالی، مشاغل پر درآمد و
مصادر تصمیم گیری، افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان و توانایی آنان بر
حفظ و کنترل بدن و نیل به برابری در خانواده و همچنین تاثیرگذاری عمیق
فمینیسم به عنوان یک رویکرد فکری در بسیاری حوزه های دانش به ویژه علوم
انسانی از جمله دستاوردهایی است که به جنبش زنان و انواع گرایش های فمینیسم
نسبت داده اند در حالیکه نباید جایگاه برجسته و به نوعی زیرساز آموزه ها و
ساختارهای مدرن را در کسب این دستاوردها نادیده گرفت.
فمینیست های وطنی ضمن انکار عمده رشدی
که خارج از چارچوب آموزه های فمینیستی برای زنان مسلمان ایرانی رخ داده، از
یک سو وضعیت زنان کشورهای توسعه یافته ی غربی را به عنوان الگو مطرح می
کنند و از سوی دیگر همنوا با فمینیست های همچنان ناراضی غربی از یک جامعه
آرمانی فارغ از هر گونه مظاهر ستم و نابرابری علیه زنان سخن می گویند. این
در حالیست که سالهاست انواع گرایش های فمینیسم به دلیل پیامدهای آن در
جوامع توسعه یافته با نقد های تند و جدی روبروست که برخی از آن ها به شرح
ذیل است:
تضعیف نهاد خانواده از پیامدهای مهم
جنبش های فمینیستی است زیرا این جنبش ها مستقیم یا غیر مستقیم، نهاد
خانواده را به عنوان عامل بازتولید ستم علیه زنان مورد نقد قرار داده اند.
قوانین برابر میان همسران، تشویق حضور گسترده زنان در مشاغل تمام وقت و
تعارض تعهدات با کارفرما و خانواده و اولویت دادن به نیازهای فردی به جای
نیازهای خانواده، باعث کاهش آمار ازدواج و افزایش چشمگیر طلاق در کشورهای
توسعه یافت شده است.
اگر چه برخی گرایش های فمینیسم از
تفاهم و همراهی بین دو جنس یا زوجین سخن می گویند اما فضای کلی آموزه های
فمینیستی سرشار از تخاصم و نزاع میان زوجین و توصیه به مقابله با ویژگی های
ذاتاً شرارت بار مردانه و رهایی از هر نوع رابطه سلطه آمیز آمیز است.
ترویج الگوهای غیر اخلاقی در روابط
جنسی نیز از دیگر پیامدهای جنبش فمینیسم در کشورهای غربی است که با طرح حق
زن در کنترل بدن و حق او در پیجویی هر گونه تمایل و گرایش جنسی و رسمیت
دادن به انواع روابط جنسی همچنین ترغیب مستقیم و غیر مستقیم زنان به همجنس
گرایی و اجتناب از هر گونه رابطه سلطه آمیز با مردان حاصل شده است به
طوریکه حتی برخی فمینیست های مشهور نسبت به افراط در همجنس گرایی و بدنام
شدن فمینیسم با این رویکرد، هشدار داده اند.
بر اساس آنچه ذکر شد و آنچه در ادامه
خواهد آمد، ما سازمان های مردم نهاد، ضمن تاکید بر دفاع از حقوق زنان و
تلاش برای ارتقاء جایگاه آنان در جامعه در چارچوب آموزه های اسلامی، بی
اعتمادی و نارضایتی شدید خود را از فعالیت جریان های فمینیستی در کشور
اعلام می کنیم و معتقدیم:
1- فمینیسم ایرانی، یک جنبش غیربومی و
التقاطی است زیرا از فرهنگ این مرز و بوم نشئت نگرفته و مسائل زنان اش را
به جای جامعه مسلمان ایرانی از متون فمینیسم و جامعه مدرن غربی می گیرد لذا
از یک سو از مسائل حقیقی زنان ایرانی غافل می ماند و از سوی دیگر سایر
جریانات دفاع از حقوق زنان را با شائبه ی فمینیستی بودن بدنام می کند.
2- فمینیسم ایرانی برای بقا و نشو و
نما در جامعه مسلمان ایرانی دست به تطهیر فمینیسم غربی می زند و به انکار
یا پنهان کردن یا توجیه آموزه های ضد خانواده، مردستیز و غیراخلاقی فمینیسم
می پردازد و برای نفوذ در میان توده های مردم با نفاق و ریاکاری، تقابل
خود را با آموزه های دینی تحت پوشش روشنفکری دینی و پویایی فقه شیعه مطرح
می کند. به این ترتیب تمامی مطالبات فمینیستی حتی آنجا که با آیات صریح
قرآن در تقابل است، اصل قرار می گیرد و آیه شریفه مربوطه مشمول تغییر
اقتضائات زمان خواهد شد و تفسیری متفاوت در جهت تمایلات فمینیست ها خواهد
داشت.
3- جنبش فمینیسم در ایران، به دلیل
تعارض و گاه تقابل آموزه های برابری طلبانه و لیبرالی آن با اسلام، آشکارا
یک جنبش سیاسی با هدف براندازی نظامی اسلامی است که جمهور توده ها و به
ویژه زنان مسلمان، برای حفظ آن از جان عزیزان شان گذشته اند. وجه سیاسی و
براندازانه این جنبش، گاه چنان که در جریانات پس از انتخابات 88 اتفاق
افتاد، آَشکار میشود و گاه در قالب مطالباتی چون حذف عبارت«با رعایت موازین
اسلامی» از متن قانون اساسی کشور، امضای کنوانسیون بدون هر گونه حق تحفظ،
عدم مزاحمت شورای نگهبان برای تصویب قوانین غیر شرعی، سکولار شدن حکومت
دینی و محدود ماندن دین در عرصه مسائل شخصی و اخلاقی، خود را نشان می دهد.
اگر چه اعتراضات جدی به جریان فعال
فمینیسم در کشور وجود دارد اما چنان که تاکید شد، این اعتراضات به معنای
انکار مشکلات زنان در کشور نیست. مشکلاتی که ما نیز به عنوان سازمان های
مردم نهاد، مسئولیت تلاش برای رفع آن را از طریق پیگیری مطالباتی از این
دست بر عهده داریم: کاهش زمینه های خشونت علیه زنان در خانواده و جامعه؛
اصلاح نگرش ها نسبت به جایگاه خانوادگی و اجتماعی زن و اصلاح باورهای
عامیانه و تحقیر آمیز؛ تبیین الگوی مطلوب زن مسلمان در عرصه های فردی و
اجتماعی؛ افزایش امنیت زنان در محیط کار و محیط اجتماعی به منظور کاهش آسیب
پذیری و افزایش کارآمدی اجتماعی زنان. آشنا کردن مردان با جایگاه و
مسئولیت های پدری و همسری؛ افزایش توانمندی زنان برای مسئولیت های مادری و
همسری و زمینه سازی های فرهنگی و اجتماعی برای آن؛ حل معضلات قضایی و
مشکلات مربوط به آیین های دادرسی زنان؛ ارتقاء وضعیت بهداشت زنان به ویژه
در موقعیت های خاص از جمله بارداری و زایمان و نسبت به بیماری های خاص
زنان؛ حمایت های مالی از زنان بدسرپرست و فاقد سرپرست؛ حمایت از زنان
سالمند؛ تسهیل شرایط ازدواج با توجه به بالا رفتن سن ازدواج دختران و
افزایش میزان تجرد قطعی؛ اصلاح نظام آموزش و پرورش در جهت آموزش نقش های
جنسیتی برای تحکیم خانواده؛ اصلاح ساختارهای اقتصادی و اجتماعی در جهت
تحکیم خانواده.
امضا کنندگان:
بصیرت اندیشان ایرانیان
کانون مشکات اندیشه
مرکز فرهنگی- پژوهشی زنان
زنان طرفدار صلح و عدالت اجتماعی
انجمن ایرانی حقوق جزا
انجمن مردم نهاد ترنم اندیشه
انجمن فرهنگی زنان خانه دار فعال (آفاق)
انجمن بیان ایران
گروه تحلیلی چارقد
انجمن نعیما بانو
موسسه صهبای بصیرت
انجمن ترنم هستی
کانون فرهنگی اجتماعی بارقه مهر
کانون فرهنگی محاق انتظار
موسسه میثاق منتظران
انجمن دادیاران زندگی
موسسه عروه الوثقی
موسسه نورآتی
موسسه رهپویان فرهنگ و هنر
انجمن اهل قلم پروین
موسسه فرهنگی آرماگدون
موسسه علمی ـ فرهنگی کوثر
موسسه قرآن یاوران
موسسه جوانه رشد
موسسه اشراق
موسسه حسن ثنا
موسسه شمیم تسنیم
موسسه بنت الهدی
موسسه یاران مهدی
موسسه تکامل
شرکت تعاونی چکاوک
موسسه هفت گوهر زنجان
موسسه آفتاب فرهنگ گستر
هزاره آفتاب شرقی
موسسه نسیم حیات طیبه خراسان رضوی
کانون جوانان خیبری
موسسه قرآن و عترت حدیث حسن
موسسه پژوهشی فرهنگی حجاب و عفاف
بنیاد آیه های ایثار و تلاش
موسسه ترویج تفسیر و پژوهش قرآن سیدالشهداء
خانه فرهنگ پایداری دانش پژوهان