يكي از روزنامه هاي حامي هاشمي رفسنجاني پس از تشكيل جبهه پايداري انقلاب اسلامي با بررسي جانبدارانه دو رويداد مهم اخير كشور سعي كرد به نوعي رفتار آقاي هاشمي رفسنجاني را بزرگ منشانه و دلسوزانه براي نظام تلقي كند و در مقابل علامه مصباح يزدي را چالشي براي انتخابات قلمداد كند.
به گزارش سرويس ساسي بي باك، يك روزنامه حامي خاندان هاشمي رفسنجاني در قم كه در انتخابات اخير مجلس، حمايت از برخي نمايندگان را در دستور كار قرار داده بود كه البته با راي قاطع مردم، در اين زمينه ناكام ماند، ضمن تفرقه افكن خواندن جبهه پايداري انقلاب اسلامي صريحا و تلويحا در متن خبر و نظرات خود به علامه مصباح يزدي توهين نموده است كه متاسفانه اين روند تخريبي بدون هرگونه واكنش و برخوردي از سوي مسئولين مربوطه همچنان ادامه دارد.
اين رسانه در بخشي از مطلب تخريبي خود كه به منظور مقايسه بين هاشمي رفسنجاني و علامه مصباح يزدي صورت گرفته، نوشته است: امروز نقش آفريني آيت ا... مهدوي كني در انتخابات با چالشي به نام آيت ا... مصباح يزدي روبرو شده است.
اين تريبون افراد خاص در ادامه نوشته است: با سخنان آيت الله مهدوي كني تصور مي شد همچون مجلس خبرگان آقاي مصباح به احترام ايشان وجامعتين كه خود عضوي از آن است تشكيل جبهه پايداري را لغو ويا حداقل خود از شركت درآن منصرف مي شدند ولي ايشان نه تنها شركت كرد و از اين جبهه حمايت نمود، بلكه موضوع وحدت را كه نميشود با همه وحدت كرد را تئوريزه كرد. تا جايي كه روان بخش از شاگردان آقاي مصباح به تبيين اين نقطه نظر استاد خود پرداخت و با بيان اينكه وحدت خود به خود و في نفسه داراي ارزش نيست، گفت: وحدتي مفيد و خوب است كه در راستاي تحقق حق انجام گيرد. وي براي روشن شدن منظورش تصريح كرد: تا به حال جبهه پايداري به دو جلسه كميته 7+8 دعوت شده است كه شركت نكرده ايم، چرا كه ابهاماتي وجود دارد.
اين روزنامه در سايت خود نيز در بخش نظرات ذيل اين مطلب توهينهاي صريحي را به علامه مصباح يزدي روا داشته است كه بدليل بداخلاقي به تمام معناي اين رسانه در تكرار برخي دروغ پردازيها و تخريبهاي دوران اصلاحات و الفاظ توهين آميز عليه علامه مصباح يزدي، از انتشار و تكرار آنها شرم داريم.
اين رسانه معلوم الحال بعد از توهينهاي متعدد به علامه مصباح يزدي و تخريب اين چهره شاخص مورد تائيد حضرت امام خامنه اي، طي مطلبي به قلم همان نويسنده تخريب كننده و تنها چند روز مانده به انتخابات نهم مجلس سعي كرد تا همه كساني كه با كانديداي مورد نظر وي مخالفند را ضد مرجعيت و روحانيت قلمداد كند و در اين باره بدون هرگونه اشاره اي به بداخلاقي ها و تخريبهاي گسترده خود عليه بزرگان حوزه و انقلاب، چنين نوشت: مقام معظم رهبري همه را از بداخلاقي در انتخابات و تخريب چهره كانديداها منع كردهاند. مراجع آن را حرام اعلام نمودهاند. فعالان سياسي و چهرههاي مذهبي در همه طيفها آن را كاري زشت و پليد و بدور از هرگونه مشي و منش اصولگرايي و دين مداري توصيف كردهاند. ولي اين روزها هر چه به انتخابات نزديك ميشويم حجم تخريبها به ويژه در قم زيادتر ميشود
اين نويسنده معلوم الحال در ادامه نوشت: امروز اين سئوال در ذهن مردم نقش بسته است، اين چه كساني هستند كه نه حرف رهبري را قبول دارند، نه موازين شرع مقدس بر ايشان اهميت دارد و نه توجهي به توصيه مراجع و دلسوزان نظام و انقلاب دارند؟ راستي اينها كيستند؟ ضد انقلابند؟ دشمنند؟ كمدان و بيتوجه هستند؟ بياخلاقند؟ مثل كمونيستها هدف برايشان وسيله را توجيه ميكند؟ كي هستند؟ چه ميخواهند؟ چرا حرف هيچكس را گوش نميكنند؟ ليدر و رهبر آنها كيست؟ به كجا وصل هستند؟ بودجه آنها از كجا تأمين ميشود؟ چگونه جمعي از آنها در برخي مدارس حوزه علميه آشيانه كردهاند؟ برخي مؤسسات خاص كه در اين سالها از بودجههاي هنگفتي برخوردار شدهاند و در اين تخريبها چه نقشي دارند؟ دستگاه قضايي چرا كاري نميكند؟ مگر نميشود اينها را شناخت؟ عقبه اينها كه مشخص هستند، چرا كاري با آنها ندارند؟ تا كي كشور بايد بخاطر تندروي يك عده همينطور هزينه بدهد؟
وي در ادامه مدعي مي شود: همه اين افراد و مجموعههايي كه اين روزها براي خود امپراطوري تخريب، راه انداختهاند و بر تخت بيتقوايي نشسته و حكم تخريب صادر ميكنند و دروغ و افترا منتشر ميكنند، جز اين است كه تيشه به جان ريشههاي اعتقادات مردم به نظام و اسلام افتادهاند!
اين حامي هاشمي رفسنجاني همچنين نوشت: آيا ميشود باور كرد كسي كه بياعتنا به مرجعيت و روحانيت و آموزههاي آنان است، طلبه باشد؟ آيا ميشود پذيرفت، كساني را كه ميدانند كه رهبري با كار آنها مخالف است ولي در عين حال لجوجانه به آن ادامه ميدهند، پيرو ولايت دانست؟ آيا ميشود قبول كرد، كسي كه اعتقادات مردم به اين نظام و انقلاب و اسلام را با رفتارها و بداخلاقيهاي خود نشانه رفته است، درد دين دارد؟ آيا ميشود باور كرد افرادي كه پنجه به چهره پيشكسوتان جهاد و شهادت ميكند، بسيجي دانست؟
اين نويسنده در ادامه ضمن طرح ادعاهاي بي اساسي پيرامون برخي تحركات در قم، سايت بي باك و موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) را نيز از توهينهاي خود بي نصيب نمي گذارد و در توهيني صريح موسسه امام خميني (ره) تحت اشراف علامه مصباح يزدي را پرحاشيه مي خواند در حاليكه حضرت امام خامنه اي در سفر اخيرشان به قم با اعضاي تنها مركز علمي كه ديدار داشته و از آنان تعريف و تمجيد نمودند؛ موسسه امام خميني(ره) بوده است.
اين نويسنده در پايان اينچنين طلاب بسيجي و انقلابي را تهديد كرده و به مقامات قضايي تعيين تكليف مي كند: اميدواريم شرايط به گونهاي رقم بخورد كه بيش از اين پرده از چهره امپراطوري تخريب كنار نزنيم! و مسئولان مربوطه به وظايف خود عمل كنند!
حال جاي سئوال دارد كه اگر بنابر عقيده اين دوستان؛ روحانيت و جامعه مدرسين اينچنين جايگاه رفيعي داشته كه قطعا دارد؛ چگونه اين رسانه در انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي از شخص ديگري كه مورد تائيد جامعه مدرسين نبوده حمايت نمود و طبق منطق خود در مقابل جامعه مدرسين ايستاد با اينكه رياست محترم جامعه مدرسين يكي ديگر از كانديداها را اصلح معرفي كردند و اين همان سياست؛ حوزه دوستي و اخلاقمداري يك بام دو هوايي است كه امروزه آفت كشور شده است و قطعا بزرگان و مردم در اين زمينه به هوش و بصير هستند و اجازه سوء استفاده در اين زمينه را نخواهند داد.
البته مردم با طرد نماينده محبوب اين رسانه و عدم راهيابي وي به مجلس نهم شوراي اسلامي پاسخ بايسته و شايسته را به اين تخريبها و هتاكي ها دادند امّا جاي بسي تاسف و تعجب دارد كه اين افراد اينچنين از نام حوزه و دين سوء استفاده مي نمايند و همچنان دم از اخلاق و اسلام مي زنند! به راستي اگر قرار باشد طبق عدالت و انصاف با اين رسانه و نويسنده هتاك آن برخورد شود؛ كدام زندان و بازداشتگاه در خور آنان خواهد بود و چه حكمي براي آنها صادر خواهد شد. البته منش و اخلاق حضرت علامه مصباح يزدي همواره بر اين بوده است كه شاگردان و نزديكانش را از پيگيري قضايي اين نوع لجن پراكني ها نهي مي كنند و براي بازتر شدن فضاي نقد و آزاد انديشي در جامعه، حتي اجازه پيگيري قضايي لجن پراكني ها و دروغ پردازيهاي مكرر و عامدانه برخي بداخلاقان سياسي را نمي دهد مگر اينكه در آينده شرايط ديگري پيش آيد و عده اي بخواهند پاي از گليم خود درازتر كنند و تيشه به ريشه اسلام و انقلاب بزنند امّا نكته اينجاست كه طبق درخواست خود اين نويسنده، چرا مسئولين مربوطه در اين زمينه اقدامي انجام نمي دهند؟ چرا اجازه مي دهند برخي افراد معلوم الحال اينچنين به افتخارات حوزه و انقلاب توهين كنند؟! مطهري زمان به چه جرمي بايد در ايام اصلاحات اينچنين تخريب گردد و روزي ديگر توسط يك نماينده معلوم الحال به تاسيس كننده مسجد ضرار كه منافقين بودند؛ تشبيه گردد و امروز نيز توسط يك نويسنده هتاك به تفرقه افكني و چالش مجلس و جريان اصولگرايي متهم شود! اين همان اخلاقمداري ، اسلام دوستي و آزاد انديشي اي بوده كه اين نوع رسانه ها براي حذف منتقدان خود به آن متوسل مي شوند و در صدد تبليغ آن هستند و ماهيت شعارشان اين است" هركه با ما نباشد؛ حق حيات و اظهار نظر ندارد" امّا سيلي محكم و مكرر مردم در سالهاي اخير به آنان قطعا بيش از گذشته آنها را منزوي خواهد كرد و به واقعيتهاي موجود پي خواهند برد.
لذا توهينهاي مكرر اين رسانه به شخص حضرت علامه مصباح يزدي و موسسه علمي و پژوهشي امام خميني(ره) كه اعضاي شاخص جامعه مدرسين از جمله حضرت علامه مصباح يزدي، آيت الله مومن، آيت الله استادي، آيت الله كعبي، آيت الله رجبي، آيت الله فياضي و ... در آن حضور داشته و بعضا نظارت و تدريس مي كنند، حاكي از ماهيت حقيقي اين افراد و رسانه ها مي باشد.
گفتني است حضرت امام خامنه اي سال گذشته با حضور در منزل حضرت علامه مصباح يزدي اظهار داشتند: بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را می دانم. واقعا می دانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنه ای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا.
حضرت امام خامنه ای همچنين تصریح کردند: این سه جهت در ایشان جمع است هم علم هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است خداوند متعال انشاء الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند.