به گزارش پایگاه 598، انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) دارای ویژگیهای خاصی بود که آن را از دیگر انقلابهای جهان متمایز کرده است، علاوه بر این در کشور ما قبل از پیدایش انقلاب اسلامی،قیامها و شورشهای مختلفی به وقوع پیوست که به نتایج درخوری نرسید، بنابراین درک ویژگی های خاص انقلاب اسلامی برای ما اهمیت بسیاری دارد تا حدی که بسیاری از تحلیل گران غربی در شناخت و تحلیل انقلاب اسلامی از آن بی خبر بوده اند. در گفتگو با پرفسور همایون همتی استاد دانشگاه به بررسی ویژگی های خاص انقلاب اسلامی و چالشهای پیش روی آن پرداختیم که اکنون از نظر شما می گذرد.
*قیامها و شورشهای مختلفی در کشور ما بر علیه استکبار و استبداد انجام شد، اما انقلاب اسلامی دارای ویژگیهای خاصی بود؛ ویژگیهایی که منجر به پیروزی آن هم شد، یعنی علاوه بر اینکه شکل گرفت به هدف خود هم رسید، به نظر شما این ویژگیها چه بوده است؟
این ویژگیها بعضی به رهبر انقلاب یعنی حضرت امام برمیگردد، برخی به جامعه و مردم و برخی به شرایط جهانی آن مقطع که میکوشم هریک را به اختصار توضیح دهم. در صد سال اخیر در کشور ما جنبشها و قیامهای اسلامی و مردمی متعددی داشتیم که هیچ کدام منجر به تشکیل حکومت و نظام مستقر اسلامی در جامعه نشد و این امر علل زیادی دارد که شاید نیاز به تحلیل و واکاوی بیشتری دارد. در این مجال کوتاه به اختصار به بیان برخی از این ویژگیها میپردازم:
یک نکته اینکه در قیامهای قبل از انقلاب اسلامی، "تئوری حکومت" اصلا مطرح نبود یا اینکه فکر ابتدایی و خامی در این مورد مطرح بود، در آن قیامها موقعیت رهبری نیز مثل امام نبود مثلا در مورد فدائیان اسلام، مرحوم نواب صفوی مرجعیت حقیقی در جهان اسلام نداشت و در رتبه و مقام امام راحل(ره) نبود. طلبه مبارزی بود آزاده و ظلم ستیز که مخالف برخی بدعتها بود، اما حضرت امام(ره) در مقام یک فقیه مسلط و مسلم بلکه فقیه ترین عالم روزگار خودشان هم به بینش سیاسی بسیار قوی و نافذی مجهز بود، هم تئوری پردازی و تحقیق و تدریس در باب "ولایت فقیه" و حکومت مردمسالاری دینی کرده بود و به اصطلاح از نظر علمی دستش کاملاً پُر بود. به علاوه امام(ره) از ابتدا دنبال تشکیل حکومت دینی بر پایه آرمانها و آموزشهای دینی و اسلامی بود. این یکی از تفاوتهایی است که در بینش رهبران این جنبشها در گذشته در مقایسه با امام(ره) وجود داشت.
مسئله دوم شخصیت و خصلتهای روحی و فضائل شخصی و معنوی حضرت امام(ره) بود. شهامت، بصیرت، دشمن شناسی و زمانشناسی ایشان زبانزد بود، فریب نمی خورد و با فراست مومنانه و بینش خدایی متوجه توطئهها می شد و راه را بر نفوذ توطئهگران میبست، زیرا عارفی در اوج بود. نمونه اش همان، رئیس شورای سلطنت که به پاریس رفت تا با ایشان ملاقات داشته باشد که امام نپذیرفت و در ابتدا شرط گذاشت که باید استعفایت را بنویسی، بعد از آن راغب به گفتگو با شما خواهم بود. امام عالمی جامع، باشهامت، آزاده، آماده فداکاری و دارای سابقه مبارزاتی درخشان، فیلسوف، عارف، فقیه مسلم و مرجع تقلیدی بود که همه این خصوصیات ارزشمند علمی و اخلاقی و معنوی را در خود جمع داشت، همه این خصوصیات را یکجا در هیچ یک از رهبران قیامهای گذشته سراغ نداریم این نکته بسیار مهمی است.
یا همچنین وقتی سران جبهه ملی خواستند با امام ملاقات کنند که کسب وجهه کنند و یا مثلا امام(ره) را قدری به ملایمت دعوت کنند امام(ره) با تیزبینی مومنانهای که داشت، زیر بار نرفت و در هر مقطعی از نهضت در آن زمان و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همه این گونه خطرها و توطئه ها را درک و رد میکرد. این تیزبینی و درایت در این سطح را، در قیامهای گذشته نمیبینیم، لذا در برخی از مراحل میبینیم نهضتها به شکست میانجامیدند و به آن هدف و مبدأ نهایی دست نمییافتند. امام همه آن خطاها را در قیامهای گذشته دیده بود و مطالعه و جمعبندی کرده و عبرت های لازم را آموخته بود و راه پرسنگلاخ و مشکلات را می دانست و دارای همه آن تجربهها بود که پیشینیان فاقد آن بودند.
ویژگی بعدی، بیداری جامعه بود، مردم از استبداد نظام پهلوی به جان آمده بود و تجربه های گذشته و نهضتهای جنگل و تنباکو و دیگر قیامها و مسائلی که در مشروطیت گذشته بود که به اعدام شیخ فضل الله و دیگران انجامید به اندازه کافی در این سالها به بیداری بیسابقه مردم انجامید. تبلیغات روحانیون و مبارزان آزادیخواه و شاگردان و دست پرورده های امام، همچنین روشنفکران و دانشگاهیان بزرگ مانند دکتر شریعتی و شهید مطهری، مرحوم بهشتی و طالقانی و بازرگان در آن برهه و فعالیتهایی که شده بود توسط مسلمانان مبارز و آزادیخواه و همچنین زندانها و شکنجهها نیز تا حدودی مردم را بیدار کرده بود و مردم، آدمهایی نبودند که به صحنه نیایند یا اینکه به سادگی فریب بخورند و عقب بنشینند و بتوانند آنها را سرکوب و ساکت کنند.
یکی دیگر از علل هم، مشکلات متراکم و گسترده جامعه مثل کمبودهای مالی، معیشتی و اقتصادی، وابستگی به سلطه استعماری و حضور رژیم غاصب صهیونیستی، آمریکاییها و نیز وجود فساد دامنگستر و فزاینده ای بود که به اوج رسیده بود، همچنین نابسامانیهایی که در جامعه به اوج خود رسیده بود همه اینها دست به دست هم داد، یعنی عوامل اقتصادی، خفقان سیاسی و نبود آزادی اندیشه، مطبوعات و همچنین زندان و شکنجه روشنفکران از طرف دیگر تبعید و دستگیری روحانیون مبارز و فساد دامنه گستری که در جامعه ریشه دوانده بود، مراکز فحشا و میخانهها و کابارهها و متاسفانه نفوذ غربزدگی در تمام ارکان زندگی فردی و اجتماعی ما ایرانیها سایه افکنده بود و مهمتر و بالاتر از همه سلطه بیگانه که عزت کُش بود وهمه این عوامل در بروز انقلاب دخیل بود، تنها یک رهبر مسلط و واحدی می خواست تا بتواند به اینها جهت دهد و به مردم خط دهد و مدیریت شان کند که خدا را شکر حضرت امام راحل(ره) از اوائل سال 41 کار را آغاز کرده و صداقت و ظلم ستیزی شان، بی توقعی و بی ادعایی و مردمی بودن شان را بارها در عمل به همه نشان داده بودند و الحمدلله این انقلاب موفق شد.
بصیرت امام راحل(ره)، بینش ایشان و نفوذ تفکر اسلامی انقلابی و دینداری واقعی در بین توده های مردم، تلاش روحانیون مبارز و همراهی با امام و برخی روشنفکرانی که خیلی مایه گذاشتند مخصوصا روشنفکران مسلمان را بیشتر مد نظر دارم، وضعیت اسفبار معیشتی و اقتصادی مردم و سلطه سیاسی سنگین بیگانگان و نبود آزادی در همه ابعاد همه اینها موثر بودند که این انقلاب به موفقیت و سرانجام برسد. نباید هیچ یک از این عوامل را نادیده گرفت و فقط به شکلی انتزاعی گفت برای اسلام بود چنان که مرسوم است باید این سخن را باز کرد و همه محورها، مولفه ها و ابعاد انقلاب را تشریح کرد.
تعبیر انقلاب 57 به جای انقلاب اسلامی، خیانت به تاریخ است
*حضور اقلیتهای مذهبی و جناح های سیاسی و توده ایها در پیروزی انقلاب تا چه حد بود؟
اقلیتهای مذهبی و برخی مارکسیستهای روشنفکر البته حضور داشتند و در آن زمان همگی به انقلاب پیوستند و یکپارچه و متحد شدند ولی اکثریت مبارزان و متن توده که بدنه اصلی انقلاب بودند در این انقلاب اسلامی، انقلابگرایان مسلمان بودند و رهبری هم فقط رهبری واحد امام خمینی(ره) بود. بنابراین من این تعبیرها را اصلا قبول ندارم و نمی پسندم و حتی نوعی خیانت به علم و تحقیق، تاریخ نویسی و انقلاب و مردم می دانم که آگاهانه یا غیرآگاهانه که بسیار بعید است از زبان هرکسی در بیاید که مثلا بگویند انقلاب 57 و نه انقلاب اسلامی یا انقلاب بهمن 57! خیر! ما یک انقلاب اسلامی تمام عیار داشتیم که با رهبری و شعارهای اسلامی با حضور فعال و سیل وار توده مسلمان همراه بود که نیم تا یک درصد اقلیت هم همراهی کردند و سهمشان را هم فراموش نمیکنیم و امروز هم اقلیتهای دینی برادران و خواهران ما هستند و در کنار ما زندگی می کنند، ولی اقلیتی که کلا 200تا 300 هزار نفر در ایران هستند- طبق آمارهای رسمی اعلام شده کجا و بالای 98 درصد مردم مسلمان کجا؟! این کمال بی انصافی است که انقلاب اسلامی را انقلاب 57 یا انقلاب بهمن 57 یا غیره بنامیم، من این را ناآگاهی هم نمیدانم که مثلا متفکری، تحصیل کرده ای یا استاد دانشگاهی به تلویزیون بیاید و بگوید انقلاب 57! امروز حتی مغرضترین خاورشناسان مثل برنارد لوئیس مثلا در دانشگاه های اسرائیل و آمریکا و اروپا سخنرانی داشته، این انقلاب را اسلامی نامیده و صدها کتاب و مقاله موجود است و این همه اسناد و مدارک داریم که این انقلاب، اسلامی است. چطور می توانیم به آن انقلاب 57 بگوئیم و نام خود را مردم شناس، جامعه شناس، دین پژوه وتحلیلگر سیاسی بگذاریم! بله عده ای مارکسیت و پیروان دیگر ادیان هم در آن شرکت داشتند، ولی صبغه و محتوا، رهبری و شعارها همه اسلامی و الهام گرفته از اندیشه و آرمانها و فرهنگ اسلامی بوده اند و در این تردید نمی توان کرد. به هر حال امروز نویسندگان و متفکران و منتقدان حتی اپوزیسیون خارج نشین هم پذیرفته اند که این توده مسلمان بود که خروشان و سیل وار به راه افتادند و با حضور عالمان دینی و جوانان و دانشجویان مسلمان انقلابی پشت سر حضرت امام به تظاهرات میلیونی پرداختند. زنان مسلمان و غیره همگی با نیروی مذهب و اسلام متحد شده بودند. امام هم برای اتحاد مردم در بیانات خود و اعلامیه های شان از سمبل های دینی استفاده کرد مانند قیام امام حسین(ع) در برابر یزید که چگونه فداکاری کردند و از این تحولات درس و الگو گرفتند، اعلامیه ها در آن زمان با آیات قرآنی همراه بود اینها را نباید از یاد برد. در عین حال سهم اقلیتها نیز را محفوظ میداریم و همراهی و همدلی و تعهد اخلاقی آنها در برابر میهن شان را تحسین میکنیم. آنها هم شهید دادند و از وطن دفاع کردند و کارشان هم انسانی و اخلاقی و انسان دوستانه بوده است، ولی در همه جا انقلابها را با شعارها و رهبری و دستاوردها، ارکان و عناصر اصلی اش میسنجند. این انقلاب صبغه اسلامی داشته است و اگر کسی غیر از این بگوید اوج جهل و بی خبری است که البته در بسیاری از موارد غرضورزی است و خیانت محسوب میشود. من هیچ تاریخنویسی را در بین یهودیان، مسیحیان و مسلمانان ندیده ام که به زبانهای اروپایی درباره انقلاب اسلامی ما کتاب نوشته و سخن گفته اند، بگویند انقلاب57! این مایه تاسف است و نمی دانم چه چیز خواب سنگین پاره ای روشنفکران را برخواهد آشفت و بیدارشان خواهد ساخت!
ما انقلاب کردیم تا بساط ظلم و تبعیض برچیده شود
*چه بسترها و زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی لازم بود تا این انقلاب شکل بگیرد؟
من همه این عوامل و اثرگذاری آنها را در انقلاب کاملاً قبول دارم و منکر این زمینهها نیستم و در پاسخ به سوال قبلی هم به این موضوعات اشاره کردم، فساد، دیکتاتوری و خفقان بود. آزادی نبود بلکه زندان و شکنجه بود؛ هم برای روشنفکران و روحانیون مبارز و دانشجویان و هم عامه مردم. فضایی در خانواده ها ایجاد کرده بودند که معلوم نبود کسی خبرچین یا ساواکی باشد و مردم را نسبت به هم بدبین کرده بودند. علاوه بر این ایران پایگاه مستشاران اسرائیلی و آمریکایی شده بود و ارتش ایران نیز در دست آنها بود و به هر حال استعدادها به هرز می رفت. وضع موسیقی و هنر و سینما به وضع مبتذلی در آمده بود، مراکز فحشا هم رونق گرفته بود همه اینها باعث شده بود که زمینه های بروز انقلاب شکل بگیرد، اصولا انقلاب بر علیه ظلم و بیعدالتی و تبعیض شروع شد.
فقر و ناعدالتیها بود ما انقلاب کردیم که دیگر با این صحنهها روبرو نشویم. فقر و بیعدالتی، تبعیض و اعتیاد و بیکاری و وابستگی نباشد بلکه اشتغال، آزادی و استقلال و رفاه باشد. انقلاب دستاوردهای بسیار خوبی داشته است و نباید بی انصافی کرد، ولی هنوز هم کاستیهایی هست. آن روز هم مردم از این وضع خسته شده بودند و حضرت امام نیز این بیعدالتیها را محکوم می کرد اینکه زیر دست باشیم به تعبیر امام راحل(ره) و خارجیها بر ما حکومت کنند و استعدادهای ما هرز برود و جوانان ما به فساد کشیده شوند و هویت ایرانیمان محو شود، چه برسد به اینکه هویت اسلامیمان دچار خدشه شود و اجازه ندهند که اندیشه های اسلامی و دینی آزادانه و تحریف ناشده نشر پیدا کند و هر کسی حرفش را بزند. من این را قبول ندارم که گفته شود کسانی سربسته و مجمل می گویند ما فقط برای اسلام، انقلاب کردیم بلکه ما برای عدالت هم انقلاب کردیم. انقلاب برای رفع تبعیض، فقر و بیکاری و عدم وابستگی هم بود و اینها همه در اسلامی بودن باید لحاظ وگرنه یک مفهوم سطحی انتزاعی محدودی خواهد شد که به هیچ وجه رساننده و گویای همه ابعاد انقلاب شکوهمند، نخواهد بود. مگر در اسلام عدالت، آزادی، استقلال، رفاه، امنیت... هم نیست. اصلا در انقلاب مردم معترض به وضع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بودند، منتها از حلقوم مبارک فقیه مبارزی مثل حضرت امام(ره) همه اینها بیرون می آمد و او در عین سادگی ولی قاطعیت و صلابت و صریح همه اینها را توجیه و تئوریزه میکرد و با آیات و روایات و سیره اسلامی تطبیق می داد و مردم را به خشم، خروش و قیام وا میداشت.
رهبری مدافع آزادیاند اما امان از مدیران میانی!
*انقلاب تا چه حد توانسته است به این آرمانها، آمال و آرزوهای مردم و رهبری بعد از 40 سال دست پیدا کند؟
سؤال خوبی است، در حوزه های مختلف این امر متفاوت است و نمی توان در مورد همه ابعاد و حوزه ها یک حکم واحد داد. مثلا در حوزه اقتصاد، فرهنگ، سیاست و هنر کاملا با هم متفاوت است. در برخی حوزه ها مثل علم، پیشرفت خوبی داشته و رتبه خوبی هم اکنون داریم، در زمینه موضوعات رفاهی در روستاها و شهرها تا حدودی موفق بوده ایم و در زمینه نفی وابستگی البته بیشتر از همه جا موفق بوده ایم. امروزه خود ما هستیم که برای کشور خود تصمیم می گیریم و کسی به ما دستور نمی دهد و لانه های جاسوسی دشمن، بسته و کنترل و مهار شده اند و امروز این خودمان هستیم که با دیگر کشورها ارتباط می گیریم و انتخاب می کنیم با کدام کشور مبادله و داد و ستد داشته باشیم.
اما کاستیها و مشکلات نیز زیاد است، نمی شود اینها را نادیده گرفت، مسئله فقر، بیکاری، فساد، رشوه، اختلاس، ازدواج جوانان، مسائل اخلاقی که در جامعه ظهور و بروز پیدا می کند از فرار جوانان از خانه، از هم گسیختگی روابط خانوادگی و بحران هویت و بحران جوانان، ازدواج سفید و اشتغال جوانان و نیز تحصیل رایگان و مشکلاتی که در زمینه بیمه و بهداشت داریم که در عمل آن طور نیست که قانون اساسی گفته و خواسته است یا مثلا جاهایی تنگنظریهایی هست که آزادی بیان و اندیشه محدود می شود و اینها ربطی هم به رهبر معظم انقلاب ندارد و ایشان اندیشمندی فرزانه و فقیه و حکیم و ادیب و شاعر هستند، غیر از اینکه فقیه و متکلم هستند و اهل فلسفهورزی و سلوک و عرفان. مسئولان رده بالای کشور نیزهیچ بخشنامه ای نکرده و دستوری هم نداده اند که اندیشه و آزادی را محدود کنید بلکه همه بخصوص رهبری همواره مدافع آزاداندیشی و تولید علم و جنبش نظریه پردازی هستند که اینها از ابتکارات مقام معظم رهبری است و افتخارآمیز و غرورانگیز است. ولی در عمل متاسفانه همه جا تضییقاتی وجود دارد که انکار نمی توان کرد و همه آن را لمس می کنیم. اینها برخلاف شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی است.
رهبر معظم اگر مخالف آزادی و اندیشه و بیان و این موضوعات باشد چنین شعارهایی را نمی دهد، این برنامه ها را پیاده نمی کند ولی متاسفانه وقتی کار به سطوح پایینتر می آید و به دست مدیران میانی، ارشد و اجرایی می رسد اعمال سلیقههایی می کنند که باعث می شود مثلاً هنوز در زمینه موسیقی مشکلات زیادی برای هنرمندان وجود دارد و در سینما، فیلم و جشنواره ها و... کاستی ها، تنگناها و انتقادهایی هست. برخی فیلمهایی که مجوز وزارت ارشاد دارند، اما معلوم نیست چرا اکران نشده و توقیف می شوند. حتی برای کارگردانانی مانند آقای حاتمی کیا و کسانی که امتحان پس داده اند و از فرزندان انقلاب هستند مشکلاتی وجود دارد. این مشکلات ملموس در زمینه موسیقی، هنر و سینما، کتاب، بیان و حجاب وجود دارد و خیلی تکلیف جامعه را مشخص نکرده اند، اختلاف نظرات و سلیقه ها نیز وجود دارد و در بسیاری موارد اختلاف نظرهای فقهی چشمگیری وجود دارد که موجب سرشکستگی و بلاتکلیفی مردم می شود و کارآمدی فقه را زیر سوال می برد باید هرچه زودتر برای این وضع چاره ای اندیشید. نمی دانم شورای فقهی و فتوایی با مشارکت نمایندگان مراجع تقلید لازم است یا دخالت مستقیم رهبری را می طلبد یا راه حلهای دیگری می توان اندیشید. هرگونه باشد وضع موجود اصلاً مطلوب نیست و مردم را گیج کرده است و اصل فقه و تقلید و احکام شرعی بدبین شده اند.
حتی امام را نتوانستهایم درست معرفی کنیم
از اینها هم فراتر می روم، حتی امام را هم درست معرفی نکرده ایم؛ نه در داخل به جوانان و نه در خارج به جوانان و مردم دیگر کشورها، من که به خارج برای کنفرانسها و سمینارها و تدریس می روم و با نسل جدید جوانان اروپایی برخورد دارم از نزدیک این واقعیت را می بینم. خیلی جاها اصلا نمی دانند امام راحل(ره) دیوان شعر داشته اند وقتی از غزلهای امام حتی برای پروفسورهای خارجی میخوانم آنها تعجب میکنند، ما هنوز از آثار و افکار امام کتابهای درسی جذاب و روزآمد تهیه و تدوین نکرده و عرفان امام را معرفی نکرده ایم و باید مثلاً کتاب "مصباح الهدایه" امام و دیگر آثار عرفانی ایشان به عربی و فارسی تدوین و در کتب درسی دوره های آموزشی تا مقاطع دانشگاهی و حوزه ها تدریس می شد، اما این کارها انجام نشده است.
بیوگرافیهای استاندارد، به روز و جذاب از امام(ره) نداریم. کتاب های منتشر شده بیشتر خاطره نویسی و وقایع نگاری است و یا برخی از این کتاب ها مطابق استانداردهای بیوگرافینویسی نیست، اما در غرب می بینید راجع به لنین، مائو و گاندی چقدر مطلب نوشته اند. مثلا در آمریکا در مورد آقای اوباما حداقل می توان 5-6 کتاب بیوگرافی خوب پیدا کرد، اما راجع به امام کتابهایی مطابق با اصول نگارش و نویسندگی و آداب ویرایش جذاب و مستند و تحلیل هایی که نوشته شده باشد با کمک جامعه شناسی و روانشناسی چند اثر داریم که معرفی کنیم؟! نظریه "ولایت فقیه" را در پرتو علوم سیاسی و فلسفه سیاسی به شکل مقایسه ای مطالعه نکرده ایم. بحث هایی که هست مناسب با طلبه ها و حوزوی ها یا درس هایی متناسب با دروس خارج فقه است. کارهایی که هست مثلاً در حد دروس آیت الله جوادی آملی (دام ظله) که عمیق و اصطلاحی و پیچیده و دشوار فهم است و من نمی توانم این دروس و کتابها را به دانشجویانی که فقه و عربی نخوانده اند، با آن اطلاعات فنی پیچیده معرفی کنم! روحانیان ما باید با جامعه و جوانان همزبانی و همدلی کنیم و بعد هم این همه سیل هجوم اشکالات و شبهاتی که روشنفکران کرده اند، نظریه ها و اشکالات بسیاری هستند که بی جواب مانده اند و یا جواب قانع کننده ای به آنها داده نشده است یا جوابها عموماً به بصورت پند و اندرز و موعظه هستند نه پاسخ علمی! لذا متاسفانه می توان گفت امام هنوز به صورت درست به جامعه معرفی نشده است. در جامعه بین المللی هم همین طور است، افکار و ایده ها و آثار ایشان مورد تحلیل های تازه و روشنفکرپسند و آکادمیک قرار نگرفته است. من کتابی به عنوان "چراغ راه" در دست چاپ دارم که مجموعه مقالات و مصاحبه هایم درباره حضرت امام(ره) است و کتاب "امیر قافله عشق" را هم نوشته ام که "پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی" آن را چاپ کرده است، برای اینکه فکر می کنم هنوز جامعه، جوانان و روشنفکران نیاز به شناخت این رهبر بزرگ و شخصیت تاریخی شگفت دارند و باید با زبان دیگری با اینها سخن گفت و رویکردهای تحلیلی و مقایسه ای را بکار گرفت و با اینها بحث کرد. یکی دیگر از مشکلات که نباید از آن گذشت این است که متاسفانه خیلی از روحانیان در کارهای اجرایی غوطه ور شده اند و به این بحثها نمی پردازند در صورتی که کار اصلی آنها باید این گونه کارها باشد. گویی رسالت اصلی شان که تبیین و معرفی و ابلاغ پیام دین و دفاع از کلیت دین و روشنگری اعتقادی و تربیت جامعه و پاسخ به پرسشها و اشکالها است را به کلی از یاد برده اند، البته بخشی از این عزیزان به خصوص فضلای جوان حوزه ها کارهای بسیار ارزشمندی در عرضه فکر و فرهنگ ارائه کرده اند که افتخارآمیز است.
مسئولان بابت زندگی اشرافیشان خجالت نمیکشند؟
*راجع به حوادث و آشوبهای اخیر تحلیل و نظر خاصی دارید؟
معتقدم باید در همه زمینه ها دیدگاه های امام با واقع بینی و بدون تحریف توسط دانشمندان و اندیشمندان دانشگاهی برای نسل جوان بیان شود وگرنه باید منتظر باشیم که این آشوبها و فتنهها، دوباره با شدت و ابعاد وسیعتری تکرار شود، اینها را نمیتوان یکسره به آمریکا، اسرائیل و دشمنان نسبت داد اینها خواسته های به حقی است که باید گوش داد و اجرا کرد. کارگرانی که 6 ماه حقوق نگرفته اند چگونه زندگی کنند و خرج زن و فرزندانشان را بدهند؟ مشکل دارند بارها جلوی مجلس و قوه قضائیه جمع شدند اما به داد اینها نرسیدند. زلزله زده ها در سرما چه می کنند آیا کانکس ها به دست این افراد رسیده است یا خیر؟! مسئله برفروبی را در پایتخت و دیگر شهرها شاهد بودیم، با چنین مدیران ناتوانی روبرو هستیم. برف نه چندان سنگینی آمد تمامی راهها را در پایتخت کشور مسدود کرد و جامعه تعطیل شد! چرا باید اینجور شود؟! چرا مدیران را موأخذه نمیکنند؟! چرا بازرس نمی فرستند؟! چرا ارزیابی صورت نمیگیرد؟چرا نظارت نیست؟! روزنامه نگاران در اینگونه موارد باید شهردار و مسئولان ذیربط را سؤال باران کنند و در تلویزیون و مطبوعات مورد سؤال و توبیخ قرار دهند، ایشان از 20 به خود نمره 18 داده است، این مضحک است. خانواده ای که شهید داده است، از این انقلاب انتظاراتی دارد که به حق است. چرا جانباز هنوز برای دارویش مشکل داشته باشد و آقایان بگویند ما در فقه برای احتکار دارو حکم نداریم! گفته اند این حرفها را! این چه فقهی است که برای گوسفند و شتر و کشک و پشم مسائل دیگر حکم دارد برای این موضوع حکم ندارد؟ کجای این فقه پاسخگو است؟ اگر هست باید در این موارد خود را نشان دهد که داروها آمده اند و احتکار شده اند و یک دارو را 800 هزار تومان به فروش میرسانند. جانباز قطع نخاع 70 درصد باید از کجا بیاورد تا این داروها را بخرد؟ برای تحصیل رابگان خانواده شهدا و جانبازان و آزادگان چه کرده اند؟! بسیاری از این آمارهای اعلام شده دروغ است و من اعتماد ندارم. فکتها و واقعیتهایی که ملموس است و مشاهده میکنیم، غیر از اینهاست. بارها خود رهبر معظم انقلاب نیز انتقاد کرده اند. امام به مسئولان فرمود: باید خود را نوکر مردم بدانید، باید برای آنها کار کنید، شما را مردم پشت این میزها گذاشته اند. آقایان خیلیهایشان این موارد یادشان رفته است و گویا اتفاقی در این مملکت نیفتاده و انقلابی نشده است. تجملات در زندگیهایشان، ماشینها و ویلاهای لوکسشان در شهرها چه میگوید؟ 10 تا 15 دقیقه طول می کشد تا طول دم درب تا منزلشان را با ماشین طی کنید! من از نزدیک اینها را دیدهام، چطور خجالت نمی کشند سوار این ماشینها وهواپیماهای آن چنانی شوند؟ خانه ها و ویلاهایی این چنینی داشته باشند؟ اکثریت این مردم هنوز محرومند، خب کارد به استخوان مردم میرسد و به خیابانها آمده و تظاهرات میکنند. دشمن هم سوء استفاده و موج سواری کرد و عده ای از منافقان و داعش و سلطنت طلب ها و وابستگان ساواکی ها و... را از خارج از کشور آوردند و حرفهای دیگری زدند که هیچ کسی آن حرفها را قبول ندارد. آنها به بیتالمال و اموال عمومی لطمه زدند و عدهای را زخمی کردند و جان عدهای را گرفتند؛ عدالت و اصلاحطلبی است کشتن انسانهای بیگناه؟! ما این جریان را نمیپذیریم و باید با شدت با آن برخورد شود و ذرهای هم به آنها نباید رحم کرد. آنها حسابشان جداست ولی سخن مردم را باید شنید و با وعده دادن ها نمی توان دردها را التیام بخشید.
اکثریت کسانی که تظاهرات را آغاز کردند و به خیابانها آمدند به نحوه مدیریت کشور معترض بودند. ما هم نسبت به نحوه مدیریت کشور اعتراض داریم و کاستیهای زیادی هم می بینیم. بنده به عنوان معلم دانشگاه و به عنوان برادر شهید برایم این وضع فرهنگ و دانشگاه قابل قبول نیست و باندهای مافیایی که مانند اختاپوس به جان دانشگاهها افتاده اند.عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و دستگاههای هنری و ... را قبول نداریم، صدها ایراد و اشکال به آنها داریم. نجابت می کنیم و نمیخواهیم حکومت تضعیف شود وگرنه کوهی از انتقادات وجود دارد. البته ما اصل این نظام را حق و مشروع میدانیم که با رأی مردم و انتخابات سرکار آمده است و دست نشانده آمریکا و انگلیس نیست مانند رضاشاه و پسرش بلکه اصل این حکومت مشروع است و ما با چنگ و دندان از آن دفاع می کنیم. ولی اذعان باید کرد که هنوز به بسیاری از آرمان های انقلاب نرسیده ایم. به نظر من بیشترین توفیق نظام ما در استقلال سیاسی و نفی سلطه بیگانگان بوده است و کسی نمی تواند این تهمت را به ما بزند. ولی در دیگر حوزه ها بخصوص معیشت و اقتصاد، گرانی، بیکاری، تورم، اختلاس، رشوه کمر مردم را شکسته است. در حوزه فرهنگ، مطبوعات، کتاب، رسانه، موسیقی نیز مشکلاتی هست که الآن مجالی برای ورود در جزئیات و بحثهای تخصصی نیست و امیدوارم خود اصحاب رسانه و متولیان فرهنگ و اهالی هنر به آن بپردازند.
در جریان آشوبهای ماه گذشته باید چند مسئول از کار برکنار میشدند
*برخی از منتقدان می گویند الان زیر سلطه روسیه یا چین کمونیست رفتهایم. نظر شما چیست؟
اولا روسیه امروز آن شوروی کمونیستی سابق نیست، بلکه روسیه مسیحی است و چندین میلیون مسلمان در آنجا زندگی میکنند. ثانیا اینکه ما ارتباط تجاری با آنها داریم و مبادلات عادلانه و به مصلحت کشورمان انجام می دهیم، سلطه ای هم به ما تحمیل نمی شود و کسی هم جرأت ندارد به ما چیزی را تحمیل کند. رهبر معظم انقلاب هم فرمود، غلط می کند کسی بخواهد به ما سلطه گری و تحمیل کند. با چین هم ما ارتباط تجاری داریم و نفت ما را می خرند. اینها اصلا با سلطه گریهای آمریکا قبل از انقلاب آمریکا و امپریالیسم شوروی قبلی قابل مقایسه نیست و نباید مغالطه کرد و شعار داد. این گونه قضاوت کردنها و حرف زدنها یا از روی نادانی است یا خود را به نادانی زدن است. حداقل بی خبری است و کسانی که این حرفها را میزنند اطلاع سیاسی کافی ندارند. مگر قرار است ما در دنیا منزوی باشیم و روابط دوستانه و عادلانه تجاری، اقتصادی و فرهنگی و هنری و تبادل صحیح انسانی با دیگر کشورها نداشته باشیم. رهبری بارها فرموده اند که مرز بین تهاجم با تبادل جداست و به تبادل فرهنگی تشویق و ترغیب نموده اند. خود ایشان به جوانان اروپا و امریکا نامه نوشته و با آنها حرف زده اند که غرورانگیز است. چه کسی گفته ما نمی خواهیم با دنیا کار کنیم و ارتباط نداشته باشیم. این برداشت ها کاملاً خطاآلود است.آنچه محکوم و مردود و نامقبول است زیر بار سلطه رفتن و حراج کردن منابع کشور و قبول سلطه و ظلم است نه ارتباط تجاری و فرهنگی عادلانه و عزتمندانه.
ما از جنبشهای آزادیبخش و از مظلومان به حد وسع دفاع میکنیم و باید بکنیم ولی چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. اولویت با مردم خودمان است؛ بعد فلسطین، لبنان، افغانستان و یا کشورهای دیگر. ما البته در برابر ظلم نمی توانیم سکوت کنیم، این امر از آموزه های دینی ماست، ولی باید یک تعادلی هم باشد و اولویت بندی شود، وقتی جوان ما در کشور بیکار است و نمی تواند ازدواج کند و جوانان با مدارک دانشگاهی بالا بیکار هستند باید فکری به حال شان کرد. مردم ما به این موارد اعتراض دارند. این آشوب طوری نبود که خارجیها بخواهند، آن را از ابتدا راه بیندازند بلکه اول کار مردم مسلمان بودند که اعتراضات شان را مطرح می کردند و اصلاً ماهیت خواسته ها و شعارها فرق میکرد، بعد در ادامه راه با ورود دشمنان و نیروهای خارجی دخالت کردند و آنرا مصادره نمودند. نیروهای نظامی و انتظامی باید هشیار و بیدار باشند ولی باید سیاستها عوض شود و نیاز به تدبیر حکمتآمیز و مدیریت انقلابی و مسلط و کارآمد در کشور داریم و حق ندارند مدیر کل و یا فلان وزیر با تکبر با مردم و اصحاب رسانه صحبت کند و مثلاً وزیری، وکیلی یا مدیری میکروفن از دست خانم خبرنگار بگیرند و پرت کنند! هر جای دنیا باشد او را از پستش برمیدارند. بیلیاقتی و کفایتی آقایان در همین آشوبهای اخیر دیده شد، هر کشوری بود 2-3 وزیر را عوض میکردند. این سؤال منِ دانشگاهی است ما که جزو عوام نیستیم که بخواهند ما را فریب دهند. ما در کشورهای دیگر حضور داشته ایم، زنگی و تحصیل کرده ایم، تدریس کرده ایم. با کمال تواضع من فوق دکترا دارم و به چندین زبان هم مسلط هستم و همین الان در کتابخانه ام 30 هزار جلد کتاب دارم. آدمهای نادان و بی خبری که نیستیم؛ این باندبازیها چه معنایی میدهد؟ از یک جریان خاص آقایان رأی آورده اند حتما تا پایان کار هم باید آدمهای خودشان روی کار باشند. گویی نیروهای دیگر وجود ندارند یا قحط الرجال است. امام فرمود ما با کسی عقد اخوت نبستهایم و شوخی هم نداریم و تا وقتی به مردم خدمت می کنند وظیفه مان این است که به آنها احترام کنیم و حمایتشان کنیم، ولی اگر معلوم شود اینها دنبال کار خودشان و برنامههای دیگر هستند تعارف نداریم و این سیره مولا علی و اهل بیت(ع) است و ما اسلام را این گونه می فهمیم و اگر آقایان برداشت دیگری از اسلام دارند آن برداشتهای خودشان و من درآوردی است، ولی اسلامی که در قرآن و نهج البلاغه است و در سیره اهل بیت(ع) است همین است که در برابر ظالم بایستید. کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً. این سخن مولا علی (ع) است یاری از ستمدیده هرکه و در هر کجا و مبارزه علیه ستمگر هرکه باشد و در هر کجا و به هر اسم و عنوانی. ما به نامها توجه نداریم واقعیتها مهم هستند.
دشمن ستمگر و یار ستم دیده باشید؛ چه مسلمان باشد و چه نباشد. این دستور دینی عام است. لذا من معتقدم در بخشی از دستاوردهای انقلاب موفق بوده ایم که خدمات زیادی شده است و هرگز قابل انکار نیست. نفی وابستگی داشته ایم و رسیدن به استقلال و تا حد زیادی نیز آزادی در کشور محقق شده است، ولی هنوز ما مشکلا ت زیادی داریم و نارساییهای قانونی داریم و عملکرد و اجرای ما در خیلی جاها اشکال و کاستی دارد. جای امیدواری است که مقام معظم رهبری بیش از همه بیدار و هشیار است و دائما تذکر می دهد. اماموار هر جا لازم باشد، بدون تعارف مسائل را بازگو می کند. ایشان حتی در همین آشوبهای اخیر که پیش آمد، بزرگوارانه و با تواضع فرمودند حتی من هم تقصیر دارم. این باید درس و الگو برای دیگران شود که دیگران هم بیاموزند که تواضع داشته باشند و با مردم باتواضع سخن بگویند نه عجب و تکبر و از موضع بالا.
من فکر می کنم باید تحول بنیادینی در نحوه مدیریت ها و عملکرد مسئولان و نحوه اداره کشور صورت بگیرد چرا که مردم نارضایتی بسیاری دارند اما در اصل انقلاب اسلامی و نظام اسلامی را مشروع می دانیم و از آن دفاع می کنیم با قلم و بیان و هر طور دیگری که این کار انجام شدنی باشد. این نظام به حق و مشروع است و مردم آن را می خواهند و باید از آن دفاع کرد. هر کجا هم خدایی نکرده دیدیم خلافی وجود دارد، انتقاد می کنیم. پای تبعاتش هم می ایستیم. ما تربیت شده امام هستیم. فرزندان معنوی او هستیم. نسلی هستیم که تابع امام خمینی بوده ایم. از او یاد گرفته ایم. پای خود را در جایی می گذاریم که حضرت امام می گذارد و همه دلخوشی ما همین است.
بیش از دشمن باید نگران عملکرد خودمان باشیم
*چالش حال و آینده انقلاب اسلامی چیست؟
بیشتر از دشمنان باید نگران خودمان و عملکردهای مان باشیم. باید از داخل ترسید تا خارج. بیشترِ گله از عملکردهای خودمان است، قرآن می فرماید: "الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم و اخشون" یعنی از این به بعد از خودتان بترسید. ما اگر قوی باشیم دشمن غلطی نمی تواند بکند آنها از این گسلهای داخل ورود می کنند و انشاء الله اگر بتوانیم برخی سیاست ها را تصیح کنیم و مثل گذشته مسئولان با مردم با فریب و ریاکاری رفتار نکنند و صداقت پیشه کنند مشکل حادی نخواهیم داشت چرا که مردم ما مسلمان، غیور، میهن دوست و نجیب هستند و به دین و نظام شان علاقه دارند. منتها باید یکسری اشتباهات تصیح و جبران شود و در آینده این اشکالات ادامه پیدا نکند که اگر این طور شود و در بر همان پاشنه بچرخد، باید منتظر اعتراضهای تندتر و توطئه ها و فتنه ها و آشوب های جدیدتر و خطرناکتری باشیم.
اگر انشاءالله مقام معظم رهبری تذکر جدی دهند و مسئولان را بخواهند، توجیه شان کنند و خودشان بیشتر وارد مسائل شوند، اطمینان دارم خیلی از مشکلات مرتفع خواهند شد. هرچند که خیلی از آنها وظیفه مقام معظم رهبری نیست و وظیفه نظارتی دارند و رئیس جمهور، هیئت دولت محترم، مسئولان محترم قوه قضائیه و نمایندگان مجلس و سایرین احساس مسئولیت و برخورد کنند. خود مردم نیز مسئولیت دارند که همواره مرز خود را با بیگانگان و ضد انقلاب مشخص و متماز بسازند که البته دیدیم به بهترین وجه اینکار را کردند و تظاهرات میلیونی در شهرهای کشور نشان داد که فوری متوجه نفوذ نامحرمان و آشوب طلبان و مزدوران بیگانه در صفوف خود شدند و صف خود را از آنها جدا ساختند. این هوشیاری ها باید ادامه یابد. مردم از تبعیض، بی عدالتی، عدم اطلاع رسانی شفاف، عدم صداقت پاره ای از مسئولان به جان آمده اند وگرنه نظام شان را دوست دارند.
مثلاً چرا چند سال است از برخورد با چند اختلاسگر و دزد هیچ خبری نیست و برخوردی نشده و به اطلاع مردم هم نرسیده است و دائم اختلاس ها تکرار می شود. با این وضعیت چرا سلب اعتماد از قوه قضائیه نشود؟ چرا آقایان وقتی مورد انتقاد قرار می گیرند فوری ناراحت می شوند ؟ نارضایتی و انتقاد مردم نتیجه عملکرد خودشان است؟ خب چه کرده اید با چند نفری که گرفته اید، مردم از کجا مطمئن شوند که با مجرمان و متخلفان قاطع برخورد می کنید؟ بند و بستها و سواستفاده هایی که می شود، قاضیانی که تخلف می کنند. چرا اسمشان را نمی برید و رسوایشان نمی کنید و به آنها پست های دیگر در جاهای دیگر می دهید؟ خب خانواده شهدا اینها را می بینند و ناراحت می شوند، بچه های سرداران شهید اینها را می بینند و از انقلاب زده می شوند وگرنه اینها پدر، برادر و جسم شان و سلامت و جوانی شان را برای این نظام و انقلاب داده اند. سعه صدر بیشتری در برابر مردم لازم است. بله! ما با تخریب نظام و مسئولان مخالفیم و از آنها همه جا دفاع می کنیم ولی انصاف باید داد، در مواردی عملکردها شفاف و قاطع نبوده است و موجب بی اعتمادی شده است.
آقایان میگویند انتقاد نکنید، ناراحت میشوند و به آنها برمیخورد وضع اگر این گونه باشد که فتنهها و توطئهها تکرار میشوند و اعتراضها استمرار مییابد ولی اگر وضع اصلاح شود، من بسیار به آینده و نسل جوان مان اعتماد دارم. به نخبگان، متخصصان و دانشگاهیانی که ما در رشته های مختلف داریم. به روحانیان انقلابی بخصوص فضلای جوان حوزه ها خیلی امیدوارم. باید به خاطر رهبر عظیم الشانی که داریم سپاسگزار خداوند باشیم. ذخایر و منابع فراوانی داریم که از این حیث از ثروتمندترین کشورها هستیم، نیروی انسانی فراوانی داریم و از چه کشورهایی کمتریم؟ نه مانند سودان هستیم که اصلا منابع و نیروی انسانی ندارد و نه مانند شیخ نشینان خلیج فارس و دیگران که تا فرق سرشان وابسته و مزدور استکبار هستند. لیاقت ایرانیان بیشتر از اینهاست و آرمانهای والایی هم داریم و وعده های انقلاب هم همین بود که امیدواریم تحقق بیابد و معتقد هستم بیشتر به سمت همدلی و آشتی برویم و مشکلات را پنهان نکنیم و با مردم صادقانه صحبت کنیم. جاهایی که موفق بوده ایم را بگوئیم و جاهایی هم که درست عمل نکرده ایم بگوئیم و عذرخواهی کرده و از مردم کمک بگیریم. لازم است فکر چاره فوری برای مشکلات معیشتی و زندگی روزمره مردم داشته باشیم. برجام خیلی خوب بود، ولی مردم باید نتایج آن را در زندگی روزمره شان لمس کنند، نباید درگیر شدن به پروژه های بلندمدت ما را از رسیدگی به این دغدغه ها و مشکلات عاجل مردم بازدارد، الان متاسفانه این اولویتبندیها جابه جا شده اند. من منکر دستاوردهای نظامی نیستم و لازم است در جهانی که پر از گرگ، کرکس و کفتار است که دندان برای دریدن ما نیز کرده اند، خودمان را قوی کنیم، اما باید تعادلی هم ایجاد شود و به زندگی روزمره مردم هم توجه شود و مردم همواره آثار و برکات انقلاب خود را در زندگی عملی و روزمره شان لمس کنند.