شايد براي شما هم اين سوال پيش آمده باشد كه جمهور اسلامي چگونه يك موشك را مهندسي معكوس كرده و از روي آن توليد انبوه ميكند يا پيش رفته ترين پهبادها مثل RQ170 را كپي ميكند و يا خدا بيامرز انرژي هستهاي را بومي سازي مينمايد ولي نميتواند يك خودروي مطلوب مثل بنز را كه هزارن دستگاه از آن در كشور وجود دارد بسازد و به بازار عرضه كند.
پاسخ اين سؤال را بايد در الگوي مديريتي حاكم بر بخشهاي مختلف بررسي كرد.
انقلاب اسلامي كه شكل گرفت كليد واژههاي جديدي مطرح شد كه در حوزه مديريتي ميتوان به كليد واژه مديريت جهادي در مقابل مديريت ليبرال سرمايهداري اشاره كرد و بايد پذيرفت كه خروجي بخشها با توجه به مدل مديريتي حاكم بر آنها تغيير ميكند. در واقع هر كجا كه كشور از مدل مديريتي در تراز انقلاب اسلامي يعني مديت جهادي تخلف كرد در آن بخش فشل شده و امكان خروجي مناسب از بين رفته است.
مؤلفههاي مديريت جهادي
مديريت جهادي از مفاهيمي است كه نياز به تبيين دقيق دارد؛ چرا كه خيلي وقتها با خلط مرزها، مفاهيم مستهجن ميشوند و آن وقت ديگر نميتوان اسمي از اين مفهوم اصيل و انقلابي آورد مثل بسياري از مفاهيم كه با برداشت غلط و عملكرد اشتباه در مسلخ بيتدبيري ذبح شدند و امروز نميتوان نامي از آنها بر زبان جاري كرد.
مديريت خدا باور و خو دباور
مديريت جهادي مديريتي است كه دستور خدا در تمام اركان آن مشاهده ميشود و فرد با اعتماد به وعدههاي الهي در خصوص نصرت مؤمنين و با اتكال به توان خود و جامعه در حوزه عمليات وارد شده و مطمئن است كه اگر براي خدا كاري را انجام داد خدا نيز او را نصرت خواهد نمود. مقام معظم رهبري اين مؤلفه مهم را در تاريخ 10 ارديبهشت 1393 در ديدار اعضاي گروه صنعتي مپنا مطرح كرده و فرمودند:
عامل مهم مدیریت جهادى عبارت است از خودباورى و اعتماد به نفس و اعتماد به کمک الهى. در همه کارها توکل به خداى متعال و استمداد از کمک الهى [کنیم]؛ به کمکهاى الهى اعتماد کنیم. [وقتى]شما از خداى متعال کمک میخواهید، راهها بهسوى شما باز میشود: و من یتق الله یجعل له مخرجا ، و یرزقه من حیث لایحتسب. این رزقى که در این آیه و در آیات دیگر گفته شده است، به شکلهاى مختلفى به من و شما میرسد؛ گاهى شما ناگهان در ذهنتان یک چیزى برق میزند، میدرخشد، راهى باز میشود؛ این رزق الهى است؛ در یک برهه فشار، ناگهان یک امید وافرى در دل شما به وجود مىآید؛ این همان رزق الهى است.
مديريت تكليف محوري
از ديگر مؤلفههاي شكلگيري مديريت جهادي روحيه تكليف محوري است. روحيه تكليف محوري را ميتوان در مقابل روحيه منفعت محوري قرار داد. در روحيه تكليف محور فرد به منفعت شخصي فكر نميكند و تمام دغدغه اش حل مشكلي از جامعه است. البته يقينا اگر روحيه جهادي در ميان مديران باشد منفعت همه به طور مطلوب به دست ميآيد با اين تفاوت كه كساني كه در مديريت، منفعت شخصي را ملاك قرار ميدهند براي به دست آوردن منفعت بايد خود را به آب و آتش بزنند و ريسكهاي بزرگي را تحمل كنند، تازه بعد از آن معلوم نيست به آن منفعت مطلوب برسند يا نه! اما در مديريت جهادي تمام انرژي معطوف به تكليف است و در اين بستر به صورت عادي منفعت شخصي افراد نيز تامين ميشود. مديريت جهادي را حتي ميتوان در مقابل مديريت وظيفه محور قرار داد به اين معنا كه هركس در بخشي مدير شود شرح وظايفي دارد، يك مدير ليبرال در بهترين حالت سعي ميكند به شرح وظايف خود عمل كند اما در مديريت جهادي مديران شرح وظايف را مرز فعاليتهاي خود قرار نميدهند و هركاري كه از دستشان بر ميآيد براي رفع مشكلات جامعه انجام ميدهند؛ در مديريت جهادي افراد منتظر ديگران نميمانند و به صرف اينكه ديگران به ميدان عمل نميآيند از ميدان به در نميروند.
البته اين نکته به آن معنا نيست كه بخشهاي مختلف بدون هماهنگي در حيطه ماموريتي هم مداخله كنند كه اين باعث هرج و مرج ميشود؛ در مديريت جهادي فرد با هماهنگي با ساير دستگاه آنچه در توان دارد بدون در نظر گرفتن شرح وظايف به ميدان ميآورد تا گرهي باز شود. به عنوان مثال در موضوع اعتياد كه تبديل به يك بلاي اجتماعي شده است چند دستگاه به صورت مشخص مسئولند؛ ستاد مبارزه با مواد مخدر، بهزيستي، وزارت بهداشت، قوه قضائيه و ... اما در نظر بگيريد كشوري با 3 ميليون معتاد رسمي و 3ميليون معتاد تفنني چگونه ميتواند با اين معظل مبارزه كند؟! يقينا اين دستگاه ها به تنهايي و حتي با هم نميتوانند اين بلا را ريشه كن كنند، و لازمه آن اين است كه همه دستگاههاي كشور با يك هم افزايي كامل و بدون در نظر گرفتن اين كه آيا در اين حيطه وظيفهاي دارند يا نه وارد ميدان شده و به دستگاه هاي مسئول كمك كنند تا اين گره باز شود.
مديريت خدمت محور
دومين مؤلفه مديريت جهادي خدمت محور بودن است مديريت جهادي به نياز جامعه نگاه ميكند و بدون در نظر گرفتن مصالح شخصي، حزبي و گروهي كمر به خدمت به افراد جامعه ميبندد، براي يك مدير جهادي مهم اين است كه سعي نمايد تا نيازهاي اجتماعي برطرف شود، او در خدمت رساني خود مسائل سياسي را دخيل نميكند و برايش مهم نيست كدام جريان بر سر كار است وتمام تلاش خود را ميكند تا دردي از مردم كم شود و ناله اي فرو نشيند. در مديريت خدمت محور ديسيپلين مديريتي جايگاهي ندارد و شان كاذب مانع از كار نميشود مدير جهادي اگر امروز رئيس جمهور باشد و فردا به وظيفه بداند كه بايد در روستايي خدمت كند قطعا تمام قيود را از دست و پاي خود باز كرده و به آنچه بايد عمل ميكند.
نمونه مديريت جهادي را در زلزله كرمانشاه ميتوان مشاهده كرد؛ اهل سياست ميدانند كه جرياني كه امروز مديريت كشور را در دست دارد از لحاظ فكري با سپاه پاسداران زاويه دارد و حتي رئيس جمهور به مناسبتهاي مختلف و در تريبونهاي رسمي اين نهاد ارزشي را مورد هجمه قرار داده است، اما سپاه بدون در نظر گرفتن اختلاف نظرها به خدمترساني مشغول شد و چند هزار كانكس را در عرض 45 روز به مردم تحويل داد و نياز مردم را وجه المصالحه تسويه حساب سياسي ننمود و اين يعني در خدمت به مردم مرزهاي سياسي را به رسميت نميشناسيم.
مديرت علم محور و شايسته سالار
مديريت جهادي به خاطر جولان زيادي كه دارد بايد در عين ريسك پذيري بسيار دقيق عمل كند؛ چرا كه بنا به فرموده اميرمؤمنان(ع) كسي كه بدون علم وارد كاري شود مشكلي كه درست ميكند بيشتر از خدمتي است كه مينمايد. در مديريت جهادي افراد با توجه به تخصص خود به ميدان عمل وارد ميشوند و اگر خود توان كاري را نداشته باشند زمينه را فراهم ميكنند تا يك متخصص در جايگاه خدمت قرار بگيرد. در اينجا اين انتقاد وجود دارد كه چگونه كسي در سالهاي فعاليت خود در دستگاه دولتي و غير دولتي در جايگاههاي مختلف مسئوليت ميپذيرد و در وزارت خانههاي متفاوتي وزير ميشود در حالي كه تخصصهاي مورد نياز براي مناصب مختلف قطعا با هم تفاوت دارد و همه در يك فرد جمع نميشود.
مديريت فعال و تحرک محور
مديريت در بعد كلان چيزي است كه ساعت و زمان بر نميدارد و در مديريت جهادي مدير بدون در نظر گرفتن ساعت كاري با تمام ظرفيت فعاليت ميكند و به جاي نشستن و بخشنامه نوشتن ميداني عمل ميکند. مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي هيأت دولت در روز اول سال 1396 با اشاره به همين نكته فرمودند: ما هرجا یک مدیریّت انقلابیِ فعّالِ پُرتحرّک داشتیم، کار پیش رفته است؛ هرجا مدیریّتهای ضعیف، بیحال، ناامید، غیرانقلابی، و بیتحرّک داشتیم؛ کارها یا متوقّف مانده است، یا انحراف پیدا کرده است. این مسئلهای است که وجود دارد؛ یک اشکالی و یک ضعفی است که وجود دارد؛ باید مدیرانمان انشاءالله پُرانگیزهتر باشند، کارآمدتر باشند، تلاش بیشتری را انجام بدهند، و به حول و قوّهی الهی همینجور هم خواهد شد. من بهطور قاطع عرض میکنم که اگر مدیریّت در بخشهای مختلف کشور، متدیّن باشد، انقلابی باشد و کارآمد باشد، همهی مشکلات کشور حل خواهد شد؛ ما مشکل غیرقابل حلّی در کشور نداریم. یک نکته این بود که عرض شد.
سخن پایانی
در يكسان سازي فرهنگي دنيا جرياني كه ضرر ميكند جرياني است كه خود توليد كننده نباشد و صرفا مصرف كننده فرهنگهاي توليدي توسط نظام سلطه باشد، مصرف كنندهها معمولا به خاطر عدم تطابق آرمانهايشان با فرهنگ توليدي نظام سلطه به مرور دچار انقلاب ماهيت ميشوند و بعد از مدتي هويت خود را از دست داده و دست از آرمانهايشان ميكشند.
فرهنگ مديريتي يكي از مهمترين مسائلي است كه اگر بومي نباشد و مطابق ارزشهاي ملي و ديني طراحي نشود خروجيش ميشود يك كشور يك بام و دو هوا كه نه به آرمانهايش رسيده و نه حتي توان زيست مادي خوب در دنيا را دارد.
انقلاب اسلامي كه شكل گرفت يكي از اصليترين آرمانهايش تغيير شيوه مديريت كشور از مدل ليبرال سرمايه داري به مدل جهادي بود تا از اين رهگذر بستري مناسب براي تعالي انسانها فراهم نمايد و خليفة اللهي را به عينيت نزديكتر سازد. اما متاسفانه شاكله چندين ساله مديريتي در نظام طاغوت اين كار را با مشكل روبه رو كرد به صورتي كه هنوز بعد از نزديك به چهل سال كه از انقلاب ميگذرد بخشهاي مهمي از كشور با همان الگوي مديريتي ليبرال سرمايه داري اداره ميشود و اين يعني يك حركت كند.
اكنون جواب سوالي كه در طليعه آمد مشخص ميشود در بخشهايي مثل صنعت موشكي، و صنعت هستهاي مديران جهادي مثل شهيد طهراني مقدم و شهيد شهرياري وجود داشتند كه با اتكا به وعده هاي صادق الهي و با روحيه تكليف محور و انگيزه خدمت به بندگان خدا در پرتو علم و با حركت فعال توانستند بزرگترين دستاوردها را براي كشور بياورند، اما از آنجا كه اين روحيه در بخشهايي مثل خودرو و صنعت كمرنگ بوده است در آن بخشها كندي پيشرفت را به وضوح مشاهده ميكنيم./۸۴۱/ی۷۰۲/س