کد خبر: ۴۳۶۶۲
زمان انتشار: ۱۸:۴۴     ۱۶ اسفند ۱۳۹۰
یادداشت 598؛ نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بعد از کش و قوس های فراوان به پایان راه خود رسید، هرچند که در برخی از شهرستان ها و مراکز استان ها مانند تهران انتخابات به دور دوم نیز کشیده شده اما بیش از 90 درصد افراد آتی مجلس نهم شورای اسلامی مشخص شده اند.

اما آن چیزی که در این انتخابات بسیار چشم گیر و نمایان بود اعتماد و اعتقاد مردم به یک جریان اصیل که با شعار عدالت محوری و ولایت مداری وارد عرصه انتخابات مجلس نهم شد؛هرچند که اساس و شاکله این جریان به سال های یکه تازی اصلاح طلبان در عرصه سیاسی و مدیریتی کشور باز میگردد و جریان رفرمیست حاکم با در دست داشتن نهاد های تصمیم ساز نظام در حال خارج کردن قطار انقلاب از مسیر اصلی خود بود.

 گفتمان مذکور با شکل گیری منسجم بعد از سال 76 وارد عرصه سیاسی کشور شد و در عملکرد خود و موفقیت های که به دست آورد نشان داد که اعتماد و اعتقاد مردم همان آرایی هست که به جمهوری اسلامی داده اند.

جریان اصولگرا توانسته است که در پیچ های حساس تاریخی با تابلوی پاسداری از گفتمان انقلاب اسلامی رای اعتماد خود را از مردم بگیرد و با به دست گیری دور دوم انتخابات شورای شهر کشور،در اختیار داشتن قاطبه ی اصلی مجالس هفتم،هشتم و نهم و هم چنین در اختیار داشتن دو دوره ریاست جمهوری همه نشان از تائید این امر است.لذا با کنکاشی کوتاه به تاریخ موفقیت های این جریان سیاسی تنها فاکتور پیروزی این جریان را در تبعیت از گفتمان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه مشاهده خواهیم کرد اصلی که در آن عدالت محوری،ساده زیستی، فقر ستیزی، ولایت مداری،خودباوری،بیگانه ستیزی و ... را شامل می شود.

گفتمان اصولگرایی خود را ادامه دهند راه اسلام ناب محمدی(ص)می داند و سعی می کند در عرصه عمل نیز خود را هر چه بیشتر همسان و هماهنگ با آن نشان دهد.

شاید آن چیزی که موجب شد تا جریان اصولگرایی بتواند با قدرت به عرصه سیاسی کشور وارد شود؛ عملکرد معنی دار جریان موسوم به اصلاحات باشد، جریان  اصلاح طلب با یک ائتلاف فراگیر که از چپ سنتی تا راست مدرن  را در برمیگرفت توانست دو دوره ریاست جمهوری و یک دوره مدیریت مجلس ششم را در اختیار داشته باشد و دوم خردادی که مقام معظم رهبری آن را حماسه نامید با گفتمانی متفاوت از آرمان های انقلاب اسلامی در راس کار قرار بگیرد.

جریان دوم خرداد که در حوزه مدیریتی و فکری دارای ضعف ایدئولوژیک عمیقی بود ؛ در حوزه دینی و فکری شروع به ترویج سکیولاریزم و پلورالیسم کرد و در بعد اقتصادی شاکله اصلی اقتصاد کاپیتالیستی و سرمایه داری را به اجرا در آورد این سلسله اقدامات خزنده تا حدودی توانست در حرکت سریع قطار انقلاب خللی وارد نماید اما تئورسین ها این جریان فراموش کرده اند که بافت زیرین جامعه ایرانی یک بافت عمیقاً مذهبی و متعهد است و نباید آن را با خیابان های پایتخت یکسان سازی و همسان سازی کرد ؛ لذا شعارهای زیبا و فریبنده جامعه مدنی و آزادی های اجتماعی نیز نتوانست دردی را از این جریان دوا کند چرا که این طیف سیاسی در شناخت هدف دچار یک اشتباه استراتژیک شده بود.

آن چیزی که در لوای این عملکرد ها و موضع گیری ها از سوی جریان اصلاح طلب مشخص است "نه" پر معنای مردم به جریان لیبرال دموکرات کشورهای غربی است چرا که  نشخوار کنندگان تفکر غربی اصلاح طلبانی بودند عملاً در حوزه مدیریت اجرایی از مردم رای اعتماد نگرفتند.

فرزند ناخلفی که نطفه آن در سال 76 توسط رفرمیست ها و اصلاح طلبان بسته شد نه تنها نتوانست پا بگیرد بلکه به سرنوشت شبه روشنفکران غرب زده ی که حکم پدر آن را بازی می کرد دچار شد.

این نکته را نباید جریان های سیاسی فراموش کنند که نگاه مدیریتی به این کشور و این انقلاب اگر خارج از دید بومی باشد به طور حتم دچار یک واماندگی عظیم خواهد شد.

انقلاب اسلامی در دهه که گذشته است گام های بلندی را در حوزه تفکر سیاسی و نظام سیستماتیک خود برداشته است چرا تبعیت از گفتمان انقلاب اسلامی و فرمایشات ولایت فقیه که مهندسی مدیریتی توسط این جایگاه است به دغدغه اصلی مردم و جریان های سیاسی بدل شده است و در انتخابات مجلس نهم تائید این مدعا را از سوی مردم و نمایندگان شاهد بودیم که یکی از شعارهای اصلی آنان ولایت مداری بود.

در آخر نیز باید به این نکته نیز اذعان داشت که جریان اصلاح طلب که در سال 84 با سکته سیاسی به کمای واماندگی رفته بود در سال 88 و انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی به خواب ابدی فرو رفت مسئله که خود آقای محمد خاتمی نیز در روز رای گیری انتخابات مجلس نهم به آن معترف بود.

لذا باید به جریان دوم خرداد مرگ این گفتان را تسلیت گفت!

 
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها