برای شرح این اتفاق به بیمارستان میرویم تا با وی گفتوگویی داشته باشیم که میگوید: شب دوم این آشوبها داخل خیابان بودیم و داشتیم از این اغتشاشات جلوگیری میکردیم که شاید سه تا چهار ساعت طول کشید.
وی میافزاید: جمعیت زیادی از اغتشاشگران آنجا بودند وعده زیادی نیز تماشاگر یک عده بانکها را آتش میزدند و عدهای دیگر به هر طریقی تابلوها و هر چیزی که مربوط به دولت بود خراب میکردند، آتش میزدند و میکندند.
تخریب بیت المال توسط آشوبگران
این مجروح به دفاع خود برای جلوگیری از تخریب بیت المال اشاره و خطاب به آشوب گران میگوید: اگر اعتراض دارید چهار بنر بزنید و داخل خیابان بیایید، دور بزنید چرا دیگربه بیتالمال ضرر میزنید و این کارها را انجام میدهید.
وی عنوان میکند: ما به اعتراض شما شکایت نداریم ما به این بیتالمال که دارید آسیب میزنید شکایت داریم، به بیتالمال بیشتر ضرر نزنید وگرنه ما خودمان مثل مردم عادی مشکل داریم اگر مشکلی هست برای همه وجود دارد.
بهرامی بیان میکند: ما میگوییم اگر اعتراض دارید چهار بنر بزنید و داخل خیابان بیایید، اصلا ما خودمان نیز همراهی میکنیم و اعتراض میکنیم که گران است ولی با آتش زدن بانکها و اموال مردم به چه میرسید.
رها کردن ماشین آتشنشانی و مرگ چند بیگناه
وی خطاب به اغتشاشگران میگوید: یک ماشین آتشنشانی را به سرازیری میاندازید و ترمز را رها میکنید که بیفتد سر چهار بیگناه! برای چه؟!
این مجروح سپس وقایع آن شب را در ذهن مرور میکند و میافزاید: طوری که گفته میشود یک عده مربوط به این شهر نبودند، اینجا شهر کوچکی است و خودمان از بچههای این شهر هستیم ولی برخی را نمیشناختیم که از کجا آمدهاند.
وی عنوان میکند: ما داخل خیابان بودیم میدیدیم عدهای از مردم آسیب میدیدند حتی بانکها را که آتش میزدند خانه کناری نیز میسوخت برای مثال خانه طبقه بالایی آتش گرفته بود، بچهها میگفتند صاحب خانه برای اینکه بچهاش نسوزد او را از پشت بام به پایین پرتاب کرده بود تا نسوزد که با این حال پایش شکسته بود.
بهرامی بیان میکند: از مسئولان میخواهیم به این کار رسیدگی کنند که انشالله دیگر از این اتفاقات پیش نیاید چون واقعا خیلی مشکلساز است.
آشوبگران اصلی مربوط به این شهر نبودند
وی تصریح میکند: دوستانم میگفتند آشوبگران اصلی مربوط به این شهر نبودند و از جای دیگری به این شهر آمده بودند حتی میگویند آموزش دیده هم بودهاند.
این جوان مجروح در رابطه با چگونگی مجروحیت خود نیز میگوید: داشتم دفاع میکردم که متوجه شدم پهلویم دارد میسوزد، روی زمین افتادم که بچهها آمدند نگاه کردند و گفتند تیر خودهای سپس مرا به بیمارستان آوردند دکتر نیز میگوید یک تیر جنگی بوده حال نمیدانم چه تیر جنگی بوده است.