برای فهم تضاد کلی سیاست دینی و دین سیاسی کافیست چند نکته را مورد بررسی قرار دهیم تا مشخص شود صاحبان نظریه دین سیاسی از دین فقط پوششی ساخته اند تا جامعه اسلامی را با خود همراه سازند وگرنه در مرکز این فرایند، دین هیچ جایگاهی ندارد.
سیاست قاعده محور و قاعده سیاست محور
در سیاست دینی، سیاستمداران بر اساس قواعدی مبارزه میکنند که از متون دینی به دست آمده است؛ آن ها حتی در صورت شکست حاضر به تخلف از این قواعد نیستند اما در دین سیاسی این منافع حزبی و یا حتی فردی است که قواعد را مشخص میکند و در واقع هیچ قاعده ثابتی در بازی سیاسی برای آنها وجود ندارد.
امیرمؤمنان(ع) که بزرگترین سیاستمدار دینی است در جنگ با معاویه به این نکته اشاره کرده و زمانی که همراهان به ایشان پیشنهاد به کار بردن مکر و حیله میکنند ایشان میفرماید؛ والله اگر علی بخواهد مکر به کار بندد عالم تر از معاویه به فنون مکر و حیله است اما علی چیزی را در خاطر دارد که معاویه آن را فراموش کرده علی آخرتی را به یاد دارد که معاویه آن را فراموش کرده است.
در میانه جنگ تحمیلی درست همان زمان که در جبهه ها کشور حتی به گلوله کلاش احتیاج داشت، شوروی به امام راحل پیغام داد که شما از افغانستان بگذرید ما به شما موشک میدهیم! اما امام حتی با وجود احتیاج مبرم، حاضر به پذیرش نشده و فرمودند هرجا در اقصی نقاط دنیا مظلومی وجود داشته باشد ما از آن حمایت می کنیم و با این جمله کشور را از بازی کثیف معامله بر سر مستضعفین بیرون کشیدند.
سیاست خودخواهانه
یکی از تفاوتهای فاحش سیاست دینی و دین سیاسی این است که در سیاست دینی آنچه مهم است منافع دین و انسانهای تعالی خواه است و فرد به هیچ وجه موضوعیت ندارد. در این سیاست اگر برای تعالی بشر نیاز باشد باید امام معصوم به قتلگاه برود، اما مسیر هدایت مسدود نشود؛ اما در دین سیاسی شعار این است که «دیگی که برای من نجوشد...» لذا فرد همه چیز را فدا میکند تا در قدرت باقی بماند، این چیزیست که این روزها در کشور مشاهده میکنیم و متأسفانه هر جریانی که دوره اش به سر میآید تبدیل به اپوزسیونی میشود که همه انقلاب و دستگاه های حاکمه کشور را زیر سؤال میبرد تا منافع خود را به دست آورد، مقام معظم رهبری در جمع اعضای شورای فرهنگی تبلیغات اسلامی به این نکته اشاره فرموده و به شدت آن را مورد انتقاد قرار داده اند.
مردان حقیقی حتی به قیمت جان حاضر به گذشتن از منافع دین نشدند و تعالی انسان ها را بر همه منافع ترجیح دادند.
سیاست تذبذب
یکی دیگر از مؤلفه هایی که سیاست دینی را از دین سیاسی جدا می کند این است که سیاست دینی در تمام دوره مبارزه در اصول خود ثابت قدم است و هرگز از اصول خود اعراض نمی کند اما در دین سیاسی سیاستمداران هر روز رنگی به خود می گیرند و چون مگس دچار تذبذبند.
امام راحل که قله سیاست دینی در عصر ما و حتی بعد از غیبت صغری است در جمله ای به این ثبات قدم اشاره کرده و می فرمایند: «ما در جنگ حتی برای یک لحظه هم پشیمان نشدیم چرا که کار برای خدا پشیمانی ندارد». اما در آن سوی انقلاب کسانی بودند که از گذشته انقلابی خود پشیمان شدند و هر روز شعاری دادند و هر لحظه در زمینی بازی کردند زمانی از اعدام مخالفین در میدان شهر صحبت کردند و زمانی از رفع حصر شورشیان فتنه ۸۸ سخن به میان آوردند.
این تذبذب مگس گونه نشان از آن دارد که دین در مرکز این سیاست جایگاهی ندارد.