نتایج انتخابات نهمین دوره مجلس که با مشارکت پر شور ملت ایران اعجاب برانگیز شد، علاوه بر آنکه سیلی محکمی به جبهه استکبار بود، پیامهای ویژهای هم برای طیفها و گروههای مختلف داخلی به همراه داشت. مهمترین پیام این انتخابات را نه پس از پایان آن که در زمان برگزاری، آن دسته از گروههای سیاسی کشور دریافتند که با گذاشتن شرط و شروط غیر قانونی، بهدنبال باجگیری از نظام برای مشارکت در انتخابات بودند اما تنها با گذشت ساعتهايی از آغاز به کار انتخابات، خود را به پای صندوقهای رأی رسانده و انگشت سبابه خود را به جوهر حضور در عرصه گزینش نمایندگان پارلمان کشور آراستند.
حضور گسترده پای صندوقهای رأی و آنچه که از صندوقها بیرون آمد، پیام ویژهای هم برای آنهایی داشت که با ادعای بیشمار بودن، بر طبل تقلب در انتخابات ریاست جمهوری کوبیده و دنبال آن بودند که ملت ایران را به برگزارکنندگان مردمی انتخابات بیاعتماد کنند.
ملت ایران نشان دادند کسانی که کمترین تمایلي را به فتنهگران داشتند، پس میزنند و آنها را از عرصه تقنینی کشور بیرون خواهند کرد، اگرچه سالهای سال، بر صندلی مجلس تکیه زده تا آنجا که ملقب به پدر پارلمان کشور شوند.
پیامهای انتخابات اخیر موضوعی بود که با دکتر سید امیر حسین قاضی زاده نماینده مجلس هشتم شورای اسلامی و كانديداي جبهه پایداری انقلاب اسلامی به بحث گذاشتيم، وي با بالاترين آرای پایتخت معنوی ایران و استان خراسان رضوي به عنوان نفر اول از مشهد مقدس وارد مجلس نهم خواهد شد:
بهرغم اینکه جريان فتنه مدعی بود که اگر در انتخابات حاضر نشود، انتخابات کم رونق میشود و به دنبال شرط گذاری و باجگیری از نظام بود، با این حال، شاهد حضور پر شور و بیسابقه مردم در انتخابات پارلمانی کشور بودیم، این حضور پرشور چگونه قابل تحلیل است و چه پیامهایی از آن استنباط میشود؟
باردیگر معجزه الهی را دیدیم انصافاً ملت بزرگوار ایران که خود را متعهد به حفظ ارزشهای اسلامی و اسلام انقلابی میداند، دوباره ثابت کرد که به هیچ کدام از دشمنان و یاران شیطان چه در داخل و چه در خارج از کشور توجه ندارد و ثابت کرد که تمام قد پای اسلام و مقام معظم رهبری ایستاده است.
در این دوره خصوصاً در شهرهای بزرگ، فضای تبلیغات بیرونی به دلایل مختلف از جمله تشتت در لیستها و بالا رفتن هزینهها سرد بود، یعنی تبلیغات انتخاباتی و میدانی کم رونق بود و فضای انتخابات چندان در میان مردم حاکم نشده بود، با این حال، شاهد یک رشد شگرف در میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم در مقايسه با مجلس هشتم بوديم كه این نشان می دهد ملت تصميم گرفته که دشمنان خود را مایوس و ثابت کند که رأیش به نظام است چه آنهایی که در فتنه شکست خوردند و چه آنهایی که پیروز شدند.
در انتخابات ریاست جمهوری هم که هر دو طرف رأی ملت را به خود نسبت دادند، ملت در این انتخابات به آنها گفتند که این رأی برای نظام است و میخواستند که ثابت کنند که دشمن هر چقدر تحریم کند، هر قدر تورم و گرانی را تحمیل کند، هر قدر کارشکنی کند، این ملت خسته نمیشود و در مسیر آرمانهایش ایستاده، راه خودش را پیدا کرده و آن را ادامه میدهد با این توصیف که هر روز این راه پرشورتر و قوی تر می شود.
این بصیرت و استقامت ملت ایران، الهی است و باید خدا را در قبال این لطف شکر کرد. این ملت نسبت به اقدام برای اعمال دستورات الهی در دنیا انتخاب شده و در همان مسیر عمل میکند.
در این انتخابات، یاوهگویی جریان فتنه معلوم شد. به این معنا که با این انتخابات تابوت جریان مرده فتنه هم مهر و موم شد. اینها فکر می کردند که قدرتی برای باجگیری از نظام دارند، اما مردم نشان دادند کسانی که با ولایت و نظام زاویه پیدا کرده و ابزار دشمنان نظام شوند، هیچ جایگاهی ندارند، اگرچه یک روزی هم محبوبیتی داشتند.
این نکته برای امثال بنده درس عبرت است که اگر یک روزی خواستم خط خود را از نظام جدا کنم و به باجگیری از نظام بیفتم، بدانم که عاقبتم مانند آنهاست و خیلی به رجوع امروز مردم به خود، غره نشوم و بدانم که تمام این آبرو از اسلام، انقلاب و برای این است که مردم فکر می کنند ما در مسیر ولایت هستیم وگرنه مردم از عملکرد مسئولین در حوزههای اقتصاد، فرهنگ و سیاست ناراضی هستند. مردم به خاطر اینکه فکر میکنند امثال قاضی زاده طرفدار ولایت و اسلام است به او رجوع می کنند. این رأی، رأی به اسلام و نظام و ولایت است. اگر بدانند که من هم صف خود را جدا کردم، من را هم به زباله دان تاریخ میاندازند، همانطور که گذشتگان ما را انداختند، کسی نباید در رابطه با این مردم اشتباه کند.
عدهای از اصولگرایان مطرح میکردند که اگر رقابت بین جریان اصولگرایی شکل بگیرد، این رقابت فرش قرمز برای فتنه و انحراف است. هدف آنها از این اینگونه اظهارات چه بود؟ آیا میخواستند آنهایی را که حرف انقلاب را غلیظتر بیان میکردند، کنار بگذارند و يا این نشان از انحصارگرایی در میان طیفی از احزاب و گروههایی اصولگرا ندارد؟
به اعتقاد من، این انتخابات نشان داد که مردم از سیاسیون عبور کردند. مردم به گفتمان انقلاب اسلامی ایمان دارند و به هر فرد و گروهی که به آن گفتمان نزدیکتر باشد، رأی میدهند. مردم ممکن است به افرادی که در لیستهای گروههای سیاسی حضور دارند رأی بدهند، اما در این انتخابات نشان دادند که از لیستها عبور کردند. به افرادی رأی میدهند که احساس میکنند آنها با اسلام و انقلاب همراهتر هستند. دلیل این تفاوت رأیها و رأی ترکیبی که اتفاق میافتد، نيز همین است. هر جریانی که خود را به گفتمان انقلاب اسلامی نزدیکتر تعریف کند، مورد اقبال بیشتر واقع میشود و هر جریان که فاصله می گیرد، نیز نتیجه برعکس میگیرد، حالا میخواهد انحراف باشد یا فتنه یا دیگری.
بنابراين، کسی که اظهاراتي از جنس سؤال شما را بيان میکند، مردم را نمیشناسد و به آنها ایمان ندارد. دیگر برای این مردم فتنه و انحراف خطر نیست و نگرانی از این بابت ندارند، این مردم تصمیم گرفتند که در مسیر اسلام قدم بردارند. کسی که حرف اسلام، امام، انقلاب و مردم را بزند، مورد اقبال مردم قرار میگیرد، چه در لیست ما باشد چه نباشد.
حرکت جبهه پایداری را در چند ماه گذشته که توانست این موج گفتمانی را در کشور ایجاد کند و نظر مردم را دوباره به سمت گفتمان انقلاب جلب کند، چه طور میبینید؟
این کار جبهه پایداری صرفاً نبود، گفتمان انقلاب اسلامی وجود داشت. جبهه پایداری خود را به این گفتمان نزدیک کرد و این نزدیک شدن موجب شد که مردم به جبهه پایداری بیشتر باور پیدا کنند. برای همین میبینید عمدتا نمایندگانی که رأی آوردند یا مشترک میان جبهه پایداری و متحد هستند یا تنها برای جبهه پایداری. چرا که مردم گفتمان انقلاب اسلامی را دوست داشتند و جبهه پایداری رابطه نزدیکتری با این گفتمان برای خود تعریف کرد و مردم نيز به آن اعتماد کردند، اگر هم یک روز فاصله بگیرد، مردم با جبهه پایداری همان کاری را میکنند که با فتنه گران و منحرفان کردند.
نقش جبهه پایداری را در ایجاد شور انتخاباتی و رقابتی چگونه میبینید؟
موج انتخابات ربطی به هیچ جبههای ندارد، این موج ناشی از بصیرت مردم و هدایتهای آقاست. "آقا" مردم را به میدان کشیدند و مردم هم از آنجایی که آقای خود را دوست دارند، به میدان آمدند. جبهه پایداری کاری که توانست بكند، این بود که این گفتمان را خالص و مرزهایش را معلوم و شفاف کرد. باید مراقبت کنیم که دستاوردهای این انتخابات را به نام خودمان را ثبت نکنیم که همان بلایی که سر فتنه و انحراف آمد، سر ما هم خواهد آمد. تمام دستاوردهای این انتخابات برای نظام، انقلاب و آقاست. به این خاطر به ما هم اعتماد شد که مردم تصور می کنند که در خط آقا هستیم.
تحلیل شما از آرای مردم مشهد و اقبالی که به شما داشتند، چیست؟
اینکه مردم به خاطر عملکرد ما نسبت به ما اقبال داشتند، قطعا این طور نیست. چون فکر می کنند که ما آدم انقلاب و اسلام هستیم و شايد این وجه را بیشتر دیدند، چرا که با آنها صادقانه برخورد شده است، بنابر این اعتماد کردند. مردم اسلام را دوست دارند، بنابر این مسلمانان را هم دوست دارند. مردم انقلاب را هم دوست دارند، بنابر این انقلابی ها را هم دوست دارند، مردم امام و آقا را دوست دارند، بنابر این ولایتمداران را دوست دارند. به همین خاطر، این رأی نه برای ماست و نه برای حزب و دسته ما. گفتمان برای انقلاب و امام و رهبر انقلاب است، ما هم اگر حرفی میزنیم تکرار حرف آنهاست. ما چون حرفهای آقا و انقلاب را بیشتر تکرار میکنیم و مردم هم این حرفها را بیشتر دوست دارند، فکر میکنند ما در آن مسیر هستیم و به ما رجوع میکنند. خلاصه در یک کلام باید بگویم که ما هیچی نیستیم. احساس پیروزی هم نباید به کسی دست دهد. تنها پیروزی ما تو دهنی به آمریکا بود که بعد از این توطئهها گمان میکردند که میتوانند این مردم را از انقلاب جدا کنند. این پیروزی پای آن ملتی است که میخواستند با انتخاب امثال ما ثابت کنند که هنوز پای آقا هستند.
نتایج این انتخابات دو پیام عمده داشت، یکی از آنها که شما اشارهای هم به آن داشتید، همین رویگردانی مردم از فتنه و فتنه گران و کسانی که کمترین گرایشی به فتنه داشتند، بود...
باید عرضم را تکمیل کنم. حتي مردم اگر شبهه داشتند که كسي در مقابل فتنه سکوتی کرده است و یقین هم نداشتند، بلكه تنها این شبهه وجود داشت که ساکت بوده است، او را پس زدند. مردم میخواهند ما شفاف عمل کنیم. تکلیف خود را با انقلاب روشن کنیم، با انقلاب هستیم یا بیانقلاب. مردم از ما دو پهلو رفتار کردن را قبول نمیکنند.
پیام دیگر انتخابات این بود که مردم با انتخاب نکردن بیش از نیمی از نمایندگان مجلس هشتم برای مجلس نهم، نشان دادند که از عملکرد این مجلس رضایت نداشتند، با توجه به اینکه شما نماینده مجلس هشتم هستید، اسباب این نارضایتی مردم از مجلس فعلی را چه میدانید؟
حرفهای زیادی میشود در این خصوص زد. یک تحلیل پایین دستیاش این است که بگوییم به دلیل کارکردهای اشتباه در حوزه اجرا است، که مشکلات زیادی برای مردم ایجاد کرده است، مردم، نظام، انقلاب و جریان اصولگرایی را دوست دارند اما از نوع عملکرد مسئولان ناراضی هستند، بنابراین آدم ها را عوض کردند، این پایین ترین سطح است.
نکته دوم این است که مردم از عملکرد کلان مجلس در بزنگاهها راضی نیستند، در فتنه، در مدیریت مسائل نظام، راضی نیستند و طبیعتا تصمیم گرفتند که اقدام قاطعانهای كنند. البته در سیاست خارجي مجلس خوب عمل کرد این تحلیل بالادستی آن است و تحليل واقعي، در بین این دو سطح است.
چطور باید این اعتماد از دست رفته مردم به مجلس را بازگرداند؟
باید مدیریت مجلس اصلاح شود، همچنین مجلس رفتار و رابطه خود را با سیاستهای ولی فقيه و دفاع از ارزشهای انقلاب هم در داخل کشور و هم در خارج از مرزها تقویت کند. در ضمن مجلس نباید با حب و بغض با دولت برخورد کند و در ریل گذاریش براي اجرا باید تسهیل کننده و در نظارت قاطع باشد.
نمایندگان بر اساس احساسات شخصی نباید با دولت برخورد کنند باید بر اساس منافع نظام با دولت برخورد کنند. البته مردم دوست ندارند که نماینده مجلس، نوکر دولت شود. دوست دارند نماینده مجلس قاطعانه از منافع عمومی کشور دفاع کند اما مردم از تنش و دعوا ناراحت هستند، دوست ندارند که کار نماینده مجلس، سنگاندازی در برابر دولت باشد. وظیفه نماینده مجلس ریل گذاری برای دولت است و کاملا در این باید موضع آسانگیر باشد اما باید مراقبت کند که قطار دولت از ریل خارج نشود. در این قاطعیت یک نقش نظارتی تسهیل کننده و کنترل کننده میخواهد. مردم نمیخواهند که نماینده از هر يك از اين طرف دو بیفتد. هر نمایندهای که از هر کدام از دو طرف افتاد، توسط مردم حذف ميشود.