
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است
اولش فکر کردم حتما اونجا بیمارستان هست و این ها دارن دعایی چیزی میخونن. دقت که کردم دیدم نه انگار ماجرا چیز دیگری هست!
کنجکاو شدم و از کسبه سوال کردم.
گفتند
این جوان ها کارمند یک شرکت فروش ساعت هست به نام ساعت شاد و چون امروز
تاخیر داشتند صاحب شرکت گفته برن وسط خیابان دست ها بالا چند ساعت بمونن تا
ادب شن!!
رفتم جلو باهاشون صحبت کنم بیچاره ها از ترس اخراج حتی جواب ندادن.
فقط یکی وقتی گفتم من رییس شرکتتو آدمش می کنم گفت آقا من زن و بچه دارم و اینجا ایرانه. توروخدا شر نکن!!!
آخه بی شرفی تا کجا؟ جوان رعنای مردمو بیاری وسط خیابان تحقیر کنی؟ چرا؟ چون پول داری؟»