تغییری بسیار شگرفت، آنقدر که لاکچری پسندان کشورمان در غذا خوردن نیز عادت های جدیدی از خود نشان میدهند. اشتباه نکنید؛ منظورمان رستورانی که در آن غذا میخورند یا حتی غذایی که سفارش میدهند نیست، بلکه از آن جزئی تر، به مواد اولیه طبخ غذا بر میگردد؛ به گوشتی که قرار است کباب شود، به شکل استیک یا دیگر اشکال غذا آماده گردد یا حتی جزئی از خورشت یا آبگوشت باشد.
گوشتی از قرار کیلویی 740 تا 900 هزار تومان! بله، اعداد را درست خواندهاید و حتی ریال و تومان نیز در بیان قیمتش جابجا نشده است. گوشت گاوهایی که در تغذیهشان گیاه استفاده نمیشود و ظاهرا با فراورده های لبنی فربه میشوند و همزمان، ماساژ هم میگیرند و موسیقی هم برایشان نواخته میشود!
گاوهایی که اگر دست کم هر کدامشان 500 کیلو گوشت بدهند، قیمت هر
راسشان 400 میلیون تومان خواهد بود. نزدیک به دو برابر نرخ دیه در سال
جاری و خیلی بیشتر از دارایی کسر بزرگی از جمعیت کشورمان که گاه قیمت خانه و
مایملکشان به علاوه درآمدی که در سراسر زندگی کسب کردهاند، به این عدد
نزدیک هم نمیشود.
محصولی که بنا بر ادعای تولید کنندگانش، لذیذتر است و از این رو لاکچری نامیده میشود و خریدارانش جز شهروندان لاکچری پسند، برخی رستورانهای خاص هستند. رستورانهایی که لابد قیمت هر پرس غذا در آنها فراتر از تصور مردم عادی است چراکه در طبخ شان از گوشتهای میلیون تومانی بهره برده میشود.
تجارتی که اگر از واقعی بودن ادعاهای مطرح شده در خصوص آن و نقش نهادهای نظارتی و موثر در نرخ گذاری صرف نظر کنیم، از این منظر که شکاف طبقاتی در کشورمان را فریاد میزند، بسیار جالب توجه است. شکافی که حکایت از پرداخت مبلغ معادل یک ماه حقوق قانون کار برای خرید یک کیلو گوشت برای عدهای دارد.
وضعیتی که دیگر نمیتوان نامش را شکاف طبقاتی گذاشت و وخیم تر از این حرف هاست. وضعیتی که نه در تولید و فروش گوشتی خاص با نرخی چند ده برابری، که با نشان دادن طبقاتی که خریدار این محصولات فوق گرانقیمت هستند و احتمالا درآمدشان دور از تصور عموم است، جلوه گر میشود و بیماری بزرگی را فریاد میزند که مدت هاست جامعه مان به آن مبتلاست و تا کنون با شکاف طبقاتی بیان میشد اما حالا نیازمند لغت جدیدی برای معرفی اش هستیم!