به گزارش پایگاه 598، محمد حسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
1- قبل از ورود به موضوع اصلی، با توجه به اینکه عربستان بعداز فتنهگری در لبنان، با فتنهانگیزیای که به واسطه خیانت علی عبدالله صالح به مردم یمن کرد، این سؤال مطرح است کسانی که در داخل ایران معتقدند باید «عربستان را درک کرد!؟» و از طریق گفتوگو با فردی مثل بن سلمان باید مسائل منطقه را حل کرد، چه پاسخی برای دفاع از این تفکر اشتباه خود دارند و پاسخ دهند چگونه با این تفکر میتوان از کید دشمنان غافل نبود؟
2- و اما رهبرمعظم انقلاب در پاسخ به نامه سردار اسلام حاج قاسم سلیمانی با بیان اینکه «آمریکا و رژیمهای وابسته به آن بهدنبال گسترش «سلطه نحس» خود در منطقه غرب آسیا هستند» تاکید کردند بعداز شکست داعش«از کید دشمن غفلت نشود!» چون به شکلی دیگر فتنه انگیزی میکنند. هنوز جوهر نامه رهبر معظم انقلاب خشک نشده، مصادیق این سخن حکیمانه ایشان هر روز به شکلی در گوشهای از منطقه درحال آَشکار شدن است.
3- فتنه و خیانت علی عبدالله صالح به مردم یمن از مهمترین و تازهترین کیدهای دشمن به شمار میرود که توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی طراحی و به اجرا گذاشته شد. ریاض و امارات بعداز اینکه از طریق نظامی نتوانستند مقاومت ملت یمن را بشکنند و در میدان نظامی شکست خوردند، سعی داشتند با ایجاد تفرقه و فتنه داخلی بین نیروهای مدافع یمن از طریق تهدید و تطمیعِ علی عبدالله صالح، شکست خود را تحتالشعاع قرار دهند. نگرانی اصلی و فوری عربستان بعد از شکست داعش این بود و هست که محور مقاومت تمام تمرکز خود را روی حمایت از مردم مظلوم یمن و بحرین قرار دهد و ریاض مجبور شود با پذیرش شکست جنگ یمن را پایان دهد. لذا بن سلمان سه هدف اصلی را از براه انداختن فتنه عبدالله صالح دنبال میکرد. اول جنگ داخلی و ایجاد تفرقه و انحراف افکارعمومی و انصراف مردم یمن از مقابله با متجاوزان. دوم فراهم کردن زمینه خروج خود از باتلاق جنگ با یمن با جستوجوی راهحلی سیاسی،و سوم تاثیرگذاری بر آینده سرنوشت مردم یمن از طریق به قدرت رساندن دوباره خانواده علی عبدالله صالح. اما سعودیها در هر سه هدف شکست خوردند و نمیدانستند این راه بسیار دشوار و پرخطری برای آنهاست چرا که آمادگی و قدرت نیروهای انقلابی یمن، به عربستان و علی عبدالله صالح این اجازه را نداد که کار را یکسره کنند.
4-آنچه از پشت پرده خیانت علی عبدالله صالح آشکار شده،ریاض همان کاری را که با حریری کرده بود، با علی عبدالله صالح کرد. بن سلمان از یک طرف با گروگانگیری احمد علی پسر صالح در امارات و از طرف دیگر با وعده حمایت از پسر علی عبدالله صالح برای نشاندن وی بر صندلی قدرت، علی عبدالله صالح را مجبور به خیانت علیه ملت یمن کرد. اما علیرغم بمباران یازده پست بازرسی یمنیها توسط جنگندههای سعودی و پرواز پهپادهای آمریکایی بر فراز کاروان علی عبدالله صالح برای هموار کردن فرار وی، سرنوشتش بسیار غمانگیزتر از آن چیزی که تصور میکرد، رقم خورد. هرچند نیروهای یمنی به وی فرصت داده بودند تا دست از فتنهانگیزی بردارد اما وی با اعلام اینکه به «ساعت صفر درگیریها»! نزدیک شده، در حقیقت به «ساعت صفر عمرش» نزدیک شد!.
5-در طرح عربستان علی عبدالله صالح بعداز نفوذ در صفوف ملت یمن، قصد داشت خود را بهعنوان ناجی ملت یمن القاء کند که میخواهد سایه جنگ را از سر ملت یمن بردارد، چنان که صریحا از«گشایش فصلی جدید در روابط با عربستان» سخن گفته بود. براین اساس علی عبدالله صالح قرار بود بعداز موفقیت در خیانت خود، از عربستان بخواهد تا حملات علیه یمن را متوقف و محاصره این کشور را لغو کند و عربستان نیز با پاسخ مثبت به این درخواست، گفتوگو با علی عبدالله صالح برای پایان جنگ را آغاز و به این وسیله خود را از باتلاق جنگ یمن خارج کند.
6-خیانت علی عبدالله صالح از قبل هم پیشبینی میشد چراکه براساس اشراف کامل سرویسهای اطلاعاتی انصارالله، وی بعنوان یک مهره نفوذی محسوب میشد و به همین دلیل با تحلیل درست و آمادگی نیروهای یمنی نتوانست موجب تضعیف جبهه مقاومت در این کشور شود. جمع شدن فتنه با کشته شدن علی عبدالله صالح در عرض سه روز خود نشان از این آمادگی داشت. توانایی و آمادگی انصارالله برای مهار این خیانت آنچنان آشکار بود که حزب کنگره ملی وابسته به علی عبدالله صالح بلافاصله در حمایت از جبهه مقاومت یمن در بیانیهای از این فتنه اعلام برائت و با بیان اینکه «ما و انصارالله هدف و هویتی واحد و دشمنی واحد داریم و آن دشمن عربستان و متحدانش هستند» تاکید کرد «کشور یمن، دولت و شورای عالی سیاسی دارد که دستورات آنها لازمالاجرا است»
7- در عدم مقبولیت مردمی علی عبدالله صالح نیز این نکته بسیار حائز اهمیت است که وی در سال 2012پس از33 سال حکومت در پی انتفاضه و اعتراضات مردمی علیه حکومتش از ریاست جمهوری برکنار شد و به عربستان فرار کرد اما با نقشه عربستان به یمن برگشت و بعنوان نفوذی خود را همراه جبهه مقاومت یمن نشان داد.
8- خنثی شدن این فتنه نشان داد ملت یمن اگر سنگ هم بر شکم خود ببندد، هرگز تسلیم دشمنانش نخواهد شد و راه مقاومتی که در پیش گرفته تا آخر ادامه خواهد داد. لذا باید از تحولات جدید در یمن درس عبرت گرفت و دانست عامل اصلی حفظ امنیت و ثبات، اتحاد و مقاومت در برابر دشمنان است نه مراودات و زد و بندهای سیاسی پشت پردهِ نفوذیها با آنها.
9-حکایت بن سلمان حکایت جوان خام و بیتجربهایاست که سالها از درک شرایط و فضای حاکم بر جهان عقب است و سودای «هیتلر شدن منطقه» را در سر میپروراند، آنگونه که شاه جوان پهلوی ابتدا توسط آمریکا خامِ توهمِ «ژاندارم شدن منطقه» شد، اما در این توهم سرانجام با بهراه افتادن سیل خروشان ملت ایران از کشور فرار کرد و در تنهایی خود مرد! و یا آنگونه که صدام توهم «رهبری پان عربیسم» را با حمایت آمریکاییها داشت اما نتیجه حملهاش به ایران و سرنوشتش بسیار عبرت آموز شد. سرنوشت علی عبدالله صالح هم که اکنون پیش چشم اوست! لذا حکایت واقعی بن سلمان را رابرت فیسک در روزنامه انگلیسی ایندیپندنت بهخوبی ترسیم کرده که«تمام تلاشهای بن سلمان به رفتار یک کودک نحسی میماند که برای ترساندن همسایه قدرتمندش یعنی ایران، اسباب بازیهایش را به این سو و آن سو پرت میکند»! توماس فریدمن هم در مقدمه مصاحبه مفصل بن سلمان که به لفاظیهای بچگانه و فرافکنیهای ابلهانه علیه جمهوری اسلامی پرداخته بود، در نیویورک تایمز وی را اینگونه توصیف میکند «آنچه را که بن سلمان انجام میدهد، فقط یک احمق احتمال موفقیت آن را میدهد، درحالی که یک احمق هم از آن حمایت نخواهد کرد»!
10- شکستهای سیاستهای سعودیها در منطقه که البته دیکته شده جبهه استکبار است،روی دُور تُندی افتاده، بهطوریکه هنوز هاضمه آنها شکست قبلی را هضم نکرده، با شکست دیگری مواجه میشوند. به همین دلیل یک نوع انسداد هاضمه فکری پیدا کردهاند و توان درک و محاسبه نتایج سیاستهای خود را ندارند.
11- اما آنچه که پیشبینی میشود سعودیها همچنان دست از فتنهگری در منطقه برنخواهند داشت و به فکر فتنههای جدیدی هستند.اما بن سلمان برای رهایی از برزخ ایجاد کرده در منطقه یا باید دست از اقدامات بچگانه و فرافکنانه خود بردارد و سیاست معقولی مبتنی بر حفظ امنیت و ثبات منطقه در پیش گیرد و یا اینکه همچنان مجری سیاستهای مخرب و جنگ طلبانه آمریکا و رژیم صهیونیستی باشد که در این صورت سرانجامی بهتر از هیتلر و صدام و شاه پهلوی و علی عبدالله صالح نخواهد داشت و البته با قدرت روزافزون محور مقاومت و همچنین آگاهی روزافزون مردم که اکنون درحال کوتاه کردن دست حامیان دیکتاتورهای منطقه هستند، سرنوشت آنها خیلی زودتر به سراغ بن سلمان خواهد آمد.
12- علاوهبر بن سلمان، در برخی مراکز استراتژیک کشور خودمان نیز هستند کسانی که بهدور از واقعیتهای میدانی مسائل را تحلیل میکنند،که بسیار قابل تامل است.در جلسهای با عنوان بررسی تحولات منطقه، مشاور بینالمللی یکی از مراکز استراتژیک اصرار داشت «باید عربستان را درک کرد»!؟ وقتی از او سؤال کردم رفتار کودکان را میتوان درک کرد، اما چگونه میتوان رفتار «کودک نحسی» مثل بن سلمان را درک کرد؟ پاسخ داد«سیاست ایران مبنی بر خروج نیروهای آمریکا از منطقه و حضور(سردار) سلیمانی! و نقش مخرب! حزبالله موجب تنش در منطقه و تقابل عربستان با ایران شده!». بحث مفصلی داشتیم ولی جالب اینکه ادعا داشت «ایران باید دست از حمایت از مردم یمن بردارد و برای حفظ توازن قدرت با عربستان درباره سرنوشت مردم یمن مذاکره و گفتوگو کند»!! نکته جالبتر این بود همان شب مجری و کارشناس شبکه بیبیسی فارسی تاکید داشتند که «دو کشور نفتی ایران و عربستان هرکدام بدنبال هژمونی خودشان در منطقه هستند و باید یکدیگر را درک کنند»!. فردا صبح نیز که روزنامه واشنگتن پست را دیدم، جاش روگین بدون اشاره به جنایات تکفیریها در منطقه با حمایت سعودیها، در مقاله خود همان سخنان مشاور بینالملل مرکز استراتژیک را تکرار کرده بود که: «تا زمانی که سردار سلیمانی به دنبال پیروزی بر داعش در سوریه باشد، هیچ راهحل دیپلماتیکی امکانپذیر نیست و همین اقدامات سردار سلیمانی منجر به تنش در منطقه شده است»!!!. هرچند این سخنان را قبلاً مقامات و رسانههای آمریکایی و غربی تکرار کرده بودند، اما انعکاس آن در داخل و در مراکز مهم تصمیمگیر و تصمیم ساز کشور بسیار تامل برانگیز و هشداری برای هوشیاری مردم و مسئولان است. با مرور خبرهای مربوط به نفوذ و حضور جاسوسانی در تیم مذاکرهکننده هستهای، و همچنین با پاسخهای این مشاور بینالمللی و همزمان شنیدن سخنان او از زبان بیبیسی و واشنگتن پست عمق نفوذ دشمن و این سخن رهبرمعظم انقلاب را بیشتر متوجه میشویم که تبیین فرمودند «دشمن از طریق تغییر محاسبات مسئولان تلاش دارد به اهداف خود برسد» و روشنتر شد که در کجا و چه کسانی به دیپلماتها و مسئولان ما مشاوره میدهند تا درتوهم ساخته شده برای آنها ادعا کنند «پیروزیهای منطقه نتیجه مذاکره ما بوده و باید برویم در منطقه و درباره قدرت دفاعی کشور هم مذاکره کنیم»!!؟