وی با اشاره به استعفای بارزانی از ریاست اقلیم کردستان تاکید کرده است منطق حاکم بر حزب دموکرات کردستان عراق و خاندان بارزانی مانع از جدایی وی از فضای سیاسی اقلیم کردستان است.
شیخانی با اشاره به رخدادهای پارلمان اقلیم کردستان عراق در طول دو سال گذشته، گفت: ممانعت از ورود رئیس پارلمان اقلیم به اربیل، تعطیلی دو ساله فعالیتهای پارلمان و در نهایت واگذاری ریاست آن به عضوی از دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان عراق حاکی از آن است که بارزانیها حضور دیگران را در راس هرم قدرت اقلیم نخواهند پذیرفت.
این فعال سیاسی کرد در نهایت به این نتیجه رسیده است که با هدف ممانعت از احتمال وقوع جنگ برادرکشی در اقلیم کردستان، تنها راه حل، برگزاری رفراندوم دوم در مناطق سلیمانیه و حلبچه و تاسیس اقلیم سلیمانیه است.
مشروح این نوشتار را در ادامه مشاهده میکنید:
نمیتوان گفت که مسعود بارزانی تنها با ارسال نامهای به پارلمان از بازیهای سیاسی دور شده و بار دیگر در قدرت تصمیمگیری اقلیم کردستان ظاهر نخواهد شد. تقسیم اختیارات وی حاکی از تغییراتی نیست و تنها انتقال آن از عمو به برادرزاده خود است و بس. این در حالیست که در آخرین پیام خود به صراحت اتهاماتی را به اتحادیه میهنی کردستان نسبت داد، آن هم در شرایطی که بخشی از سران این حزب با بارزانی در برگزاری رفراندوم هماهنگ و همصدا بودند.
سران عشیره بارزانی مدتی است به صراحت اعلام کردهاند در صورتی که قادر به تغییرات و انقلابی دیگر نباشند وضعیت کنونی را به هم خواهند زد. در حال حاضر در پارهای از مواضع و واکنشهای آنان به آسانی قابل فهم است، شکی ندارم در صورتی که سران این عشیره هسته اصلی قدرت را از دست دهند حتی به جنگ برادرکشی در اقلیم کردستان هم پناه خواهند برد، آنها در برههای حتی ارتش صدام را با هدف تضعیف اتحادیه میهنی کردستان به اربیل کشاندند که در تاریخ کردستان به 31 آگوست شهرت یافته است.
حتی بحران رفراندوم هم که بر ملت ما تحمیل شد نوعی از طمع سیاسی حزب دموکرات کردستان عراق با هدف افزایش حیطه حکمرانی بارزانی و موروثی کردن آن در میان فرزندان و نوادگان خویش بوده است اما در نهایت وی مرتکب چنین اشتباهی شد و تاوان آن را نیز پرداخت خواهد کرد. واقعیت آن است که شکست رویای بارزانی و فشارها برای استعفای وی به معنای دوری این عشیره از قدرت اقلیم کردستان نخواهد بود زیرا این عشیره دهههای متمادی است که خود را بر کردها تحمیل کردهاند و به آسانی از موقعیت خود دست نخواهند کشید. منطق بارزانیها درست همان منطقی است که صدام و بعثیها بر آن تکیه داشتند، تهدیدهای سران حزب دموکرات کردستان و عشیره بارزانی همان است که سالها بر زبان بعثیها جاری بود.
با وصول نامه مسعود بارزانی به پارلمان اقلیم کردستان و حوادث ناخوشایند آن روزها حقیقتی را بر ما آشکارتر کرد که این حزب تنها از طریق تحمیل زور در پی تداوم حکمرانی خود است. پایمال کردن قداست پارلمان حاکی از آن است که بارزانیها پایبند هیچ عرف و قانونی نخواهند بود و آنچه برای آنها مهم است تنها قداست رهبر عشیره و قوانین مختص خود است، در این شرایط نیز محال است که احزاب و جریانهای دیگر سیاسی در اقلیم کردستان در سایه چنین سیستم دیکتاتوری، برنامهها و اهداف خود را در راستای خدمت به مردم کردستان عملیاتی کنند.
در شرایطی که اربیل تحت صدارت حزب دموکرات کردستان و بارزانیها اداره خواهد شد نمیتوان انتظار داشت هیچ حزب و حکومتی حتی در آینده نیز امورات مورد نظر خود را در قالب اقلیم کردستان اجرایی کند، هیچ حزب و جریانی در اربیل پایتخت یارای خودنمایی و اعلام وجود نخواهد داشت و بهترین راه حل، جدایی سلیمانیه و تشکیل اقلیمی جدید در مناطق تحت نفوذ اتحادیه میهنی کردستان و جنبش تغییر است. دلایلی را میتوان برای این ایده ذکر کرد:
1)خاندان بارزانی در طول دو دهه گذشته حاکمیت مطلق اربیل را در اختیار داشتهاند و نوعی از دیکتاتوری را بر این منطقه تحمیل کردهاند، جدای از ریاست اقلیم، نخست وزیری و رئیس شورای امنیت ملی کردستان که در اختیار آنان بوده است پارلمان تنها نهاد مشروع مردم محسوب میشود، اما مشاهده شد که چگونه رئیس پارلمان از اربیل اخراج و دو سال از عمر قانونی آن بر باد رفت و در نهایت ریاست پارلمان را به عضوی از دفتر سیاسی حزب خود دادند و این به ما خواهد گفت که قدرت اجرایی و قانونگذاری را باب میل خود تسخیر کردهاند.
2)ریاست حکومت اقلیم کردستان از آن حزب دموکرات است و در حال حاضر با استعفای مسعود بارزانی، حکومت، عالیترین نهاد تصمیمگیری است، حتی قدرت انحلال پارلمان هم به آن داده شده است، آیا در انتخابات آینده و در صورتی که در پروسهای شفاف جنبش تغییر، اتحادیه میهنی یا هر حزب دیگری حائز اکثریت آراء شدند تمام اختیارات کنونی به ریاست کابینه جدید داده خواهد شد؟
3)در صورتی که ریاست حکومت آینده اقلیم از آن حزب دوکرات کردستان نباشد در شرایط حاکم بر اربیل چگونه در اجرای برنامههای مختلف خود موفق خواهد بود، در پایتخت تحت حاکمیت حزب دموکرات کردستان چه تضمینی وجود دارد که حکومت جدید با انواع توطئهها و مانعتراشی این حزب روبرو نشود؟
4) در حال حاضر مخالفتها با حزب دموکرات کردستان عراق و خاندان بارزانی به اوج رسیده است، کشورهای منطقه هم چندان رابطه مناسبی با آنان ندارند، ملت کرد از سیاست دیکتاتوری آنها به تنگ آمدهاند، چنین شرایطی ممکن است بر انتخابات آتی اقلیم تاثیرگذار باشد، در صورتی که در انتخابات پیش رو، حزب دموکرات بازنده شود چه تضمینی وجود دارد بار دیگر جرقههای جنگ برادرکشی در اقلیم کردستان زده نشود؟
5)تا زمانی که اربیل پایتخت اقلیم در سیطره حزب دموکرات کردستان عراق باشد هیچ تضمینی وجود ندارد که احزاب دیگر کرد در چنین پایتختی حکمرانی کنند حتی اگر در انتخابات آتی هم حائز اکثریت آرای مردم شوند. در چنین شرایطی لازم است پایتخت اقلیم به سلیمانیه منتقل شود و یا در فکر جایگزین دیگری بود.
در وضعیت اسفبار کنونی نیز معتقدم که بهترین راه حل، جدایی سلیمانیه و حلبچه و تاسیس اقلیم سلیمانیه است. به جای آنکه بار دیگر جنگ برادرکشی را در اقلیم کردستان شاهد باشیم همچنانکه خود نیز بارها گفتهاند بگذارید دو همسایه خوب برای یکدیگر باشیم.
با هدف ممانعت از اتهام پراکنیهای آینده و عدم کاربرد واژه خیانت در ادبیات سیاسی حزب دموکرات کردستان عراق، بهترین راه حل، برگزاری رفراندوم دوم در مناطق سلیمانیه و حلبچه است تا مردم در پروسهای شفاف رای و نظر خود را اعلام کنند، بدینگونه هر گونه مسئولیت نیز از احزاب و جریانهای سیاسی ساقط خواهد شد. اگر مردم رای و نظر خود را آزادانه اعلام کنند که با اقلیم خواهند ماند یا اقلیم جدید سلیمانیه را انتخاب خواهند کرد فضای کنونی اتهام پراکنی و توصیف دیگران به خیانت ورزی تلطیف خواهد شد.