کد خبر: ۴۳۲۵۳۷
زمان انتشار: ۲۰:۱۳     ۲۶ مهر ۱۳۹۶
هالیوود «فرزند زمانه خویش» است؛
هالیوود «فرزند زمانه خویش» است. هم روی اتفاقات پیرامون خودش اثر می‌گذارد و هم از آنها اثر می‌پذیرد. به‌عنوان یک مثال عینی چیزی که امروزه با نام «برجام» برای ما در حال تمام شدن است، سال‌هاست در سینما و تلویزیون آمریکا دراماتیزه شده و برای مخاطب عام به انواع و اقسام تحلیل و بیان شده است.
به گزارش پایگاه 598، هالیوود «فرزند زمانه خویش» است. هم روی اتفاقات پیرامون خودش اثر می‌گذارد و هم از آنها اثر می‌پذیرد. به‌عنوان یک مثال عینی چیزی که امروزه با نام «برجام» برای ما در حال تمام شدن است، سال‌هاست در سینما و تلویزیون آمریکا دراماتیزه شده و برای مخاطب عام به انواع و اقسام تحلیل و بیان شده است. به گزارش فرهیختگان، شاید اگر بخواهیم در مورد یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌های هالیوود صحبت کنیم، باید به دو وجه روزآمدی و صنعتی بودن سینما و تلویزیون آمریکا بپردازیم. پر بیراه نگفته‌ایم اگر ادعا کنیم هالیوود «فرزند زمانه خویش» است. هم روی اتفاقات پیرامون خودش اثر می‌گذارد و هم از آنها اثر می‌پذیرد. به‌عنوان یک مثال عینی چیزی که امروزه با نام «برجام» برای ما در حال تمام شدن است، سال‌هاست در سینما و تلویزیون آمریکا دراماتیزه شده و برای مخاطب عام به انواع و اقسام تحلیل و بیان شده است.


 پرده اول: تلاش نافرجام برای مذاکره

ژانویه 2010 در حالی که هنوز یک سال از دولت دوم احمدی‌نژاد سپری نشده بود، آمریکایی‌ها آرام آرام بحث توافق بین ایران و آمریکا را در سریال‌ها و آثار سینمایی خودشان نشان دادند. در آخرین فصل سری اول مجموعه «24» کاراکتری با نام رئیس‌جمهور حسن از کشور خیالی «جمهوری اسلامی کامستان» پا به آمریکا می‌گذارد تا علی‌رغم میل نیروهای رادیکال کشورش توافق صلحی را با رئیس‌جمهور آمریکا انجام دهد. هر چند در نهایت چنین توافقی رخ نمی‌دهد، رئیس‌جمهور کامستان کشته می‌شود و با به وجود آمدن مسائلی، آمریکا و روسیه در آستانه آغاز جنگ جهانی سوم هم قرار می‌گیرند.

 پرده دوم: مذاکره با ایرانی‌های خشن

اوضاع بین ایران و آمریکا در فیلم «سقوط کاخ سفید» محصول 2013 بهتر می‌شود. جایی که رئیس‌جمهور ایران، «الشریف» با چهره‌ای خندان توافق صلحی را با رئیس‌جمهور آمریکا، «سایر» و با چهره‌ای عبوس می‌بندد. تصویر دست دادن آنها در تلویزیون منتشر می‌شود و این البته تنها نمایی است که در آن «الشریف» را می‌بینیم.

با اینکه فوریه 2015 در سریال «خانه پوشالی» می‌شنویم که اسرائیل نگران فروش موشک‌های روسی به ایران است اما هرچه به برجام نزدیک‌تر می‌شویم انگار آمریکایی‌ها در آثار هنریشان به توافق با ایران بیشتر متمایل می‌شوند. با اینکه حتی یک درصد هم از تصویر چهره خشن کشورمان نمی‌کاهند. فصل اول سریال کمتر دیده شده «خانم وزیر» که از سال 2014 آغاز می‌شود و تا یک ماه پیش از برجام ادامه دارد بارها موضوعات مربوط به ایران را مطرح می‌کند. در این سریال زندگی الیزابت مک کورد به‌عنوان وزیر امور خارجه جدید ایالات متحده مورد توجه قرار گرفته است. در قسمت پنجم آن علی‌رغم میل رئیس‌جمهور، خانم وزیر تصمیم می‌گیرد با ایران به صورت صلح‌آمیز بر سر برنامه هسته‌ای مذاکره کند. 11 اپیزود بعد الیزابت به صورت مخفیانه به ایران سفر می‌کند تا جلوی به اصطلاح کودتایی را در کشور ما بگیرد که تاثیر آن می‌تواند برای دولت ایالات متحده هم خطرناک باشد.

این پایان کار نیست و در قسمت یکی مانده به آخر، باز هم پای کشورمان به شبکه CBS باز می‌شود. این بار رئیس‌جمهور «شیراز» از ایران برای امضای یک معاهده هسته‌ای قصد سفر به آمریکا را دارد. اما وزیر امور خارجه آمریکا در این سریال متوجه تهدید ترور او در خاک کشورش می‌شود. در همان زمان آمریکایی‌ها باید جواب اعتراضات دامنه‌دار کمپین‌های حقوق بشر را هم بدهند. چون ایران می‌خواهد یک همجنس‌باز را سنگسار کند. همزمان با پایان فصل اول سریال «خانم وزیر» در ماه می ‌2015، پای ایران به فصل چهارم یکی از محبوب‌ترین سریال‌های کمدی- سیاسی تاریخ تلویزیون آمریکا، «ویپ» باز می‌شود. وقتی سلینا میر به‌عنوان نخستین رئیس‌جمهور زن ایالات متحده برای ایجاد یک توافق صلح و آزاد کردن یک خبرنگار آمریکایی بعد از 38 سال(از زمان آمدن جیمی کارتر به ایران در سال 1977) به منطقه غرب آسیا سفر می‌کند و با شالی بر دوش ملاقاتی با رئیس‌جمهور فربه ایران با عبایی عجیب و عمامه‌ای عجیب‌تر انجام می‌دهد.

 پرده سوم : آمریکا پیروز مذاکرات

چند ماه بعد از برجام آمریکایی‌ها اما به جای شور و شوق اولیه ذهنیت دیگری را برای مخاطب خود جا می‌اندازند. آیا ایران به ما دروغ گفته است؟ آیا ایران می‌تواند به نوعی توافق را دور بزند؟ و سوالاتی از این دست که یک پاسخ بیشتر ندارد: «با هیچ ترفندی ایران در برابر ما شانسی ندارد. حتی اگر ظاهر صلح‌طلب به خود بگیرد. نمونه این مورد را می‌توانیم در سریال‌های «رسوایی» ببینیم؛ توافق صلح این‌بار بین آمریکا و کشوری با اسم و رسمی تخیلی، به نام «جمهوری بندر» در سریال «رسوایی» روی آنتن می‌رود. در این مجموعه تلویزیونی رئیس‌جمهور فیتز گرانت درصدد ایجاد بزرگ‌ترین توافق تاریخ صلح، از زمان فروپاشی دیوار برلین تاکنون با همتای خودش رئیس‌جمهور رازانی از جمهوری بندر است. اما نوید، مترجم خوانساری، وزیر امور خارجه بندر، به طمع پناهندگی سیاسی در آمریکا به گوش مقامات آمریکایی می‌رساند که کشورش در حال کار روی یک مرکز هسته‌ای است که هیچ‌کس از آن خبری ندارد. اطلاعات دقیقه نودی مترجم باعث به تعویق افتادن توافق می‌شود اما رئیس‌جمهور آمریکا در نهایت تن به امضای موافقتنامه می‌دهد اما به همتای بندری خودش می‌گوید که تا هفت دقیقه دیگر آن مرکز مخفی توسط یک پهپاد آمریکایی از بین خواهد رفت.

 پرده آخر: تلاش برای دور زدن مذاکرات

اوضاع در «میهن» کمی متفاوت است. در این سریال مشهور، رئیس وقت سیا به خاطر برهم زدن توافق هسته‌ای اطلاعات غلط به رئیس‌جمهور منتخب آمریکا می‌دهد و این‌طور وانمود می‌کند که ایران مشغول اقدامات مشترک هسته‌ای به صورت مخفیانه با کره شمالی است. به وضوح این گفتمان که برخی از خودسران آمریکایی در قالب بدمن‌های سریال قصد برهم زدن توافق را دارند بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ گسترش پیدا کرده و باید دید از این به بعد و در شرایطی که رئیس‌جمهور جمهوریخواه ایالات متحده می‌خواهد بند بند برجام را زیر پا بگذارد، استراتژی سریال‌های آمریکایی به چه سمت و سویی می‌رود. آیا در آینده شاهد فیلم‌ها و سریال‌هایی هستیم که نشان می‌دهد آمریکا پس از پیروزی در مذاکرات، بار دیگر ایران راکه هنوز چهره‌ای خشن دارد و همواره در حال تلاش برای برهم زدن امنیت دنیا و انجام اقدامات تروریستی در خاک آمریکاست پای میز مذاکرات می‌نشاند تا امتیازات جدیدتری از آنها بگیرد؟ استراتژی‌ای که گویا این روزها سیاست آمریکا در پیش گرفته تا با دور زدن مذاکرات، ایران را در این باتلاق نگه‌دارد.

 * نویسنده : مهدی مافی روزنامه نگار

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها