موضوع به چهار سال پیش مربوط می شود. یکی از کارمندان مجموعه ورزشی کارگران در آن زمان که خودش را وکیل بازیکن مالباخته معرفی کرده و می خواسته که نامش فاش نشود ماجرا را به این شرح بازگو کرده است:« فوتبالیستی که من درباره او صحبت می کنم از بستگان ماست.او اهل منطقه کهکیلویه و بویراحمد است و آن زمان وقتی ما پیگیر کارش بودیم تا برای ادامه فوتبالش به یکی از تیمهای لیگ برتری بیاید با یک نفر آشنا شدیم که برخی اطرافیان می گفتند که او برادر همسر یکی از دروازه بانهای مطرح فوتبال ایران است.
این شخص در همان ابتدا وعده داد که بازیکن را به تیم راه آهن خواهد برد و بابت این کار مبلغ۵۵میلیون تومان هم از ما درخواست کرد. بعد از مدتی صحبت و کش و قوس یک قرارداد با او بستیم و مقرر شد که مبلغ ۱۰میلیون تومان در ابتدا بدهیم و مابقی پول را هم پس از بستن قرارداد پرداخت کنیم.»
او در ادامه می گوید:« ما ۱۰میلیون تومان را در همان ابتدا به این شخص دادیم و سه یا چهار ماه وعده های مختلف می داد و برای خودش زمان می خرید تا اینکه بالاخره یک روز به ما گفت به بازیکن بگویید کارش قطعی شده و سر تمرین تیم راه آهن حاضر شود. ما هم که خوشحال شدیم به بازیکن گفتیم سریع خودت را به تهران برسان که کارت درست شده است. وقتی سر تمرین راه آهن حاضر شد متوجه شدم که به غیر از او سه بازیکن جوان دیگر هم هستند که ظاهرا از آنها هم پول گرفته بودند.
در آن زمان آقای استیلی سرمربی راه آهن بود اما مشخص بود که استیلی در جریان این ماجراها نیست. به هر حال در ابتدای تمرین به فامیل ما لباس راه آهن دادند و او با تیم دور زمین دوید و یک جلسه تمرین نصف و نیمه انجام داد. اما جالب اینکه بعد از تمرین لباسی را که به او داده بودند پس گرفتند و این بدین معنا بود که قرار نیست جلسه تمرینی دیگری در کار باشد. من همان موقع شک کردم و متوجه شدم که استیلی هم اصلا بازیکن ما و آن سه بازیکن دیگر را نمی خواهد. این را هم بگویم که فامیل ما چشم چپ خود را به دلیل شکسته شدن شیشه و برخورد مستقیم با چشمش از دست داده بود و بینایی او فقط با چشم راست بود. در واقع بازیکنی بود که فقط یک چشم داشت و البته کسی هم متوجه این ماجرا نشده بود.
به هر حال بعد از تمرین همان آقای دلال به ما زنگ زد و گفت دیدید که کار اوکی شده و من به قولم عمل کرده ام. فردا هم چک دارم و لطف کنید مابقی مبلغ توافق شده که ۴۵میلیون دیگر مانده را به حسابم واریز کنید. من هم در آن موقع اگرچه کمی تردید داشتم اما چون به هر حال در تمرین راه آهن حاضر شده بود تا حدودی اعتماد ما جلب شد و فردای همان روز با اصرار و تماسهای مکرر همین آقای دلال مجبور شدیم مابقی پول را هم به حسابش واریز کنیم.
البته من در واریز پول دخالتی نداشتم و برادر بزرگتر بازیکن مورد نظر خودش از شهرستان ۴۵میلیون تومان را واریز کرد. خلاصه اینکه ما ۵۵میلیون پرداخت کردیم و بازیکن فقط همان یک جلسه با راه آهن تمرین کرد و آقای دلال هم دیگر به تماسهای ما جواب نداد. در آن روزها هم تیم راه آهن به دلیل مشکلاتی که برای مالک باشگاه یعنی بابک زنجانی پیش آمده بود درگیر حاشیه های زیادی بود و ما هم این وسط بلاتکلیف شدیم.»
این شخص نام فرد دیگری را در ادامه صحبتهایش مطرح کرد و گفت:« بعد از مدتی شخص دیگری که خودش را به ستاره های بزرگ یکی از باشگاهها می چسباند و مرتب با پیشکسوتان آن تیم است با من تماس گرفت و گفت شما دیگر با فلان دلال کاری نداشته باش. من کار بازیکن را ردیف می کنم و هیچ پولی هم نمی خواهم و هر چه هم خواستم از همان مبلغی که به دلال اول داده اید می گیرم.
اما با تمام این حرفها باز هم خبری نشد. تا اینکه بعد از مدتها دلال اول با بازیکن تماس گرفت و در یک رستوران قرار گذاشت. قبل از قرار هم به دلیل تماسهای مکرر و تهدید ما به مطرح کردن موضوع در رسانه ها و شکایت علیه او به صورت شفاهی پذیرفت که پول را پس بدهد. اما وقتی که سر قرار آمد گفت پول ندارد و فقط قبول کرد سفته بدهد که همان هم با مشکلات زیاد و پس از مدتها پیگیری از او گرفتیم. یک بار هم به دلال دوم گفتیم پسر شما با دلال اول همدست بوده و از این بازیکن شهرستانی۵۵میلیون کلاهبرداری کرده اند و حالا هم که با پسرتان تماس می گیریم یک نفر دیگر جواب می دهد و می گوید که به خدمت سربازی رفته است. پس تکلیف ما چیست؟! دلال دوم به ما گفت که هر کس که خلاف کرده باید تاوان خلافش را پس بدهد. شما اگر مدرکی دارید بروید شکایت کنید.
خلاصه اینکه در این مدت چهار سال کلی دوندگی کردیم و بازیکن هم دچار افسردگی شد و حتی از ادامه تحصیل در دانشگاه انصراف داد و اکنون هم وضعیت روحی مناسبی ندارد. آن پدر و پسر و همچنین دلال اول هم که همگی همدست بودند تا کنون ریالی ازپول را پس نداده اند. من حتی یادم می آید که آقای استیلی به هر دلال دوم و پسرش گفت که متوجه شده بازیکن یک چشم است و حتی به طعنه گفت به فوتبالیست یک چشم هم رحم نکردی؟ تنها کسی که همان روز اول به ما گفت که این ماجرا مشکوک است و این بازیکن به دنبال زندگی خودش برود ناصر فریادشیران پیشکسوت باشگاه نفت تهران بود که واقعیت را به ما گفت و اعتقاد داشت که فامیل ما در حد یک تیم لیگ برتری نیست.
اما متأسفانه این اتفاقات رخ داد و اکنون چاره ای جز شکایت از کلاهبرداران نداریم. البته نمی دانستیم پدر و پسر هر دو دلال هستند و دلال اول هم که فامیل یکی از دروازه بان های بزرگ ایران است هم با این دو نفر دستشان در یک کاسه است. تا الان هم به جایی نرسیدیم. حتی می گفتیم که این بازیکن نقص عضو است و یک چشم دارد اما دلالها به ما می گفتند که با یک چشم هم می شود در لیگ برتر بازی کرد.»