جناب آقای مروتی به عنوان اولین سوال، اين روزها تبليغات
گسترده براي فرهنگسازي شعار «فرزند کمتر، زندگي بهتر» و کاهش جمعيت، مشکلات
مختلفي را پيش روي جامعه قرار داده است. چه عواملي سبب کاهش جمعيت و هشدار
در اين زمينه شده است؟
اگر بخواهم در يک عبارت کوتاه، عامل اصلي ايجاد بحران جمعيت را نام ببرم، خواهم گفت: تنظيم خانواده. تنظيم خانواده يک طرز تفکر و يک فرهنگ است. تنظيم خانواده، بر خلاف نگاه برخي از ما که آن را در وسايل ممانعت از بارداري خلاصه ميکنيم به ما يک جهانبيني و نوع خاصي از سبک زندگي را القا ميکند. تنظيم خانواده در اين معنا لااقل 5 مولفه دارد: ترويج فردگرايي، بهانههاي بهداشت و سلامت، فمينيسم، وعده فقر و ترويج فساد جنسي.
کدام يک تاثيرگذارتر بوده است؟
بايد ديد مقصود شما چه مقطعي است. در ابتدا، بهانههاي بهداشت و سلامت و بعضا مطالب کذبي که به مردم در اين زمينه گفته شد، بسيار موثر بود. عقيم سازيها و پخش گسترده و بي قاعده وسايل ممانعت از بارداري که شايد پيش از آن در دنيا سابقه نداشت، واقعا موثر بود که نمونههاي عجيب و غم انگيزي از آن در کتاب علامه طهراني (ره) پيرامون جمعيت آمده است. تبليغاتي که در اين زمينه انجام شد تا حد بسياري در کاهش فرزندآوري مادران ايراني نقش داشته است. يعني لااقل در آن ابتدا «تغيير سبک زندگي» آنچنان بر روي امر فرزندآوري اثر نگذاشت.
ببينيد! در سال 1365 نرخ باروري 6.23 بوده يعني هر زن در سن باروري، بيش از 6 فرزند به دنيا ميآورد که تا پايان سال 1371 به 4 فرزند رسيد. يعني تنها با گذشت 6 سال قريب به 30 درصد از نرخ باروري زنان کشور کاهش يافت. در آن 6 سال مگر چقدر سبک زندگي تغيير کرد که بخواهيم بگوييم سبب کاهش اينگونه فرزندآوري شده است؟ اگر سبک زندگي با اين سرعت تغيير کرد، پس چرا آمار طلاق بيشتر نشد؟ آمارهاي منتشر شده نشان ميدهد که نسبت طلاق به ازدواج در سال 1365 بيشتر بوده است، تا سال 1371. بنابراين سياستهاي کنترل جمعيت بسيار تاثير داشت، و لااقل در آغاز، اين کنترل جمعيت بود که منجر به تغيير سبک زندگي شد و برعکس آن کمتر صادق است. الآن هم براي اينکه جلوي فاجعه پيري جمعيت گرفته شود بايد سياستهاي کنترلي کنار گذاشته شود و به خصوص وزارت بهداشت بايد در اين زمينه روند گذشته اش را تغيير دهد که متاسفانه رصدهاي صورت گرفته چنين چيزي را نشان نميدهد.
ميتوانيد بيشتر در مورد مولفههاي فرهنگ تنظيم خانواده توضيح دهيد؟
يکي از عواملي که از ابتدا عامدانه براي کنترل جمعيت ترويج شد اعتقادات فمينيستي بود. اين کار به خصوص توسط سازمانهاي مردم نهاد مرتبط با سازمانهاي بين المللي -از جمله انجمن تنظيم خانواده- صورت ميگرفت. اين حرفها که زن نبايد با فرزندآوري عمرش را هدر دهد، فرزندآوري مانع پيشرفت زن ميشود و موضوع «تحقير امر مادري» از دستاوردهاي اين طرز تفکر بود که توسط رسانهها پمپاژ ميشد و اکنون هم يک فشار اجتماعي ايجاد کرده که يک زن خجالت ميکشد بيشتر از دو – سه فرزند بياورد.
عامل بعدي، مباحث مربوط به بهداشت و سلامت است که چنان که گفتم بسياري از آنها پايه و اساس علميندارند و به گفته برخي از مسئولان وزارت بهداشت، صرفا براي تحديد نسل تبليغ شده اند. مانند اينکه سن باروري براي زنان را بين 18 تا 35 سال عنوان ميکنند و ميگويند که باروري در غير از اين بازه سني خطرناک است. در حالي که اصل، سن بيولوژيک و سن بدن فرد است و بسيارند زناني که وضع سلامت بدني مناسبي دارند و ميتوانند بي هيچ مشکلي حتي در سن 45 سالگي، فرزندآوري داشته باشند. اين معيار را ابدا نميتوان به کليت زنان جامعه نسبت داد. با اين معيار بي پايه و با توجه به اين که متوسط سن بانوان براي ازدواج 24 سال است و معمولا زوجين 3 -4 سال نخست زندگي فرزندآوري ندارند و بايد بين فرزندانشان هم چند سالي فاصله بگذارند، علي القاعده نميتوانند تا قبل از 35 سالگي بيشتر از 2 بچه بياورند!
البته بسياري از زوجهاي جوان، يک بچه را کافي ميدانند و به داشتن 2 بچه فکر نميکنند!
بله. همين طور است و علت عمده اين مسئله همان بحث فرد گرايي است که همزمان با کنترل جمعيت ترويج شد. معني «فرزند کمتر، زندگي بهتر» اين است که يک انسان به دنيا نيايد تا من بهتر زندگي کنم، من بيشتر پيشرفت کنم، من بهتر بپوشم و من بيشتر بخورم! اين شعار زماني مطرح شد که شرايط اقتصادي کشور واقعا مشکل داشت، ولي راهکار اشتباهي اتخاذ شد، يعني آن زمان براي سامان دادن به اقتصاد، گفته شد انسان کمتري بيايد، يعني انسان وسيله و ابزاري شد براي مديريت اقتصاد، که چنين مسئلهاي هرگز با تفکر ديني ما سازگار نيست. حالا هم شاهد هستيم که اين طرز تفکر به سطح خانوادهها رسيده است و متاسفانه باعث شده است، فرزند، ابزار مديريت اقتصاد و مديريت احوال خانواده شود، به گونهاي که اگر زن خانوادهاي بدون برنامه باردار شود و آن خانواده وضع مالي خوبي نداشته باشند يا حوصله بچه را نداشته باشند و از اين دست بهانهها، بعضا ميروند و به جنايت سقط جنين دست ميزنند.
آماري از سقط جنين در کشور داريد؟
مسئول مربوطه در وزارت بهداشت در سال 1392، آمار سالانه سقط جنين را 256 هزار مورد اعلام کرده که فقط 6 هزار مورد از آن قانوني و بقيه غير قانوني بوده است. اگر اين تعداد را با آمار کشتههاي تصادف مقايسه کنيم ميبينيم که به نسبت 17 هزار نفر کشته تصادفهاي جادهاي با چه رقم فاجعه باري روبرو هستيم. حال آن که براي پيشگيري از اين تصادفها، شبانه روز مشغول کار رسانهاي و فرهنگ سازي هستيم ولي درباره کشتن 250 هزار انسان سکوت کرده ايم. متاسفانه تا کنون يک مستند يا حتي يک اثر هنري درباره جنايت سقط جنين توليد و ساخته نشده است.
به هر حال در دروغ بودن شعار «فرزند کمتر، زندگي بهتر» همين بس که که اکنون با اينکه فرزندآوري زنان در طي اين سه دهه يک چهارم شده، آمار نسبي طلاق 5 برابر شده است. در واقع بر خلاف آن شعار، فرزندآوري کم شده، اما وضع زندگيها –نه از لحاظ مادي بلکه از لحاظ آرامش- بهتر که نشده، بدتر نيز شده است.
در مورد مولفههاي وعده فقر و ترويج فساد جنسي هم توضيح دهيد.
در قرآن و احاديث ما مکرر آمده است که خداوند روزي بندگانش را ميرساند «وَ ما مِن دابةٍ في الارضِ الا عَلي الله رزقُها» هيچ جنبندهاي در زمين نيست، مگر اينکه خداوند روزي اش را بر خود واجب کرده است. يا در حديثي داريم که هر چه تعداد اعضاي خانواده بيشتر شود، روزي خانواده نيز بيشتر ميشود. استاد اخلاقي ميگفتند که ما وقتي به يک ميهماني دعوت ميشويم، نگران اين نيستيم که صاحبخانه غذايي آماده کرده است يا نه، حالا ما در اين دنيا ميهمان خدا هستيم. آيا زشت نيست که نگران رزق خودمان و فرزندانمان باشيم، در حالي که خداوند آن را براي طالبش ضمانت کرده است؟
در واقع خيلي از مشکلات اين روزهاي ما ناشي از اين است که به خداوند کريم که ميهمانش هستيم، سوء ظن داريم. خيلي زيبا در قرآن عنوان شده است که اساسا وعده فقر دادن کار شيطان است. «الشّيطانُ يعِدُکُمُ الفقر» از خصوصيات تفکر تنظيم خانواده نيز همين وعده شيطاني فقر است. به اين معنا که در تنظيم خانواده مدام در گوش مردم خوانده ميشود که اگر بچه بياوريد فقير ميشويد و بيچاره ميشويد و يک آب خوش هم از گلويتان پايين نميرود و... اينقدر در طول اين سه دهه، اين حرف بي پايه، بيان شده است که الآن برخي از خانوادههاي ثروتمند نيز ميترسند که مبادا با آمدن بچه فقير شوند. اين فکر نيز در تضاد کامل با اسلام است.
بحث ترويج فساد جنسي هم از عوامل مهم کنترل جمعيت بوده است. يکي از موضوعاتي که به بهانه تنظيم خانواده رايج شد قبح شکني از بيان بي پرده و عموميمسائل جنسي بود و اصرار بر اين که وسايل ممانعت از بارداري در ويترين داروخانهها قرار بگيرد و بسياري از اين دست مسائل. متاسفانه در برخي از کتب درسي تنظيم خانواده، حتي روسپي گري نيز عادي جلوه داده شد. اکنون هم اين مسئله از طرق مختلف پيگيري ميشود، از جمله اين که به لطف سند 2030 ما متعهد شده ايم که به بهانه مباحث مختلف از قبيل ايدز، به دانش آموزان آموزش جنسي بدهيم، که البته اين موضوع خيلي گسترده است و به آن ورود نميکنم.
کميبه سالهاي پيش برگرديم و اينکه چرا سياست کاهش جمعيت اجرا شد؟
سال 1365 رشد سالانه جمعيت 3.9 درصد اعلام شد در حالي که 7 دهم درصد از آن مربوط به مهاجرين عراقي و افغانستاني بود و ربطي به فرزندآوري خانوادهها نداشت. در واقع، پيش از انقلاب هم، اين درصد رشد جمعيت، سابقه داشت و انفجار جمعيت، آنگونه که بزرگنمايي شد، اساسا وجود خارجي نداشت. نامه زدند به حضرت امام(ره) و ايشان فرمودند درباره اين موضوع بحث شود و در دانشگاهها بررسي شود. بعد هم با استناد به صحبت امام(ره) موضوع کنترل جمعيت را مطرح کردند، در حالي که ايشان صرفا فرموده بودند اين موضوع مورد بررسي قرار بگيرد. بماند که اساسا هيچ اثري از اين نامه در صحيفه نور وجود ندارد.
به هر حال آن زياده رويهايي که صورت گرفت باعث شده است که الان جمعيت کشور با سرعتي بي نظير به سمت سالخورده شدن پيش برود. به قول رئيس پيشين سازمان ثبت احوال، ايران يکي از 3 کشور دنيا است که با سرعت در حال پير شدن است. خالي شدن صندلي دانشگاهها، خالي از سکنه شدن هزاران روستا در کشور، مشکلات روزافزون نظام سلامت و بسياري مسائل از اين دست، نشانههاي فعلي بروز بحران جمعيت است که در صورت ادامه روند کنوني روز به روز اوضاع وخيم تر هم خواهد شد.
بعضي بر اين باورند به جاي تبليغ فرزندآوري ابتدا بايد شوق ازدواج را ميان جوانها بيشتر کرد و در مرحله بعد به موضوع فرزندآوري پرداخت. نظر شما به عنوان در اين مورد چيست؟
در اينکه کشور ما از نظر ازدواج شرايط مناسبي ندارد شکي نيست، اما موضوع اين است که وقتي جوانها ازدواج هم بکنند، عمدتا حاضر نيستند بيشتر از 2 فرزند بياورند. ذائقه فرزندآوري مردم تغيير کرده و زوجهاي جوان سراغ تک فرزندي رفته اند.
اين به مسايل اقتصادي مربوط نميشود؟
لزوما خير! من در همايشي خطاب به مادران کارمند که مدام از مشکلات اقتصادي گله ميکردند گفتم: اگر شما در مسابقهاي برنده خوشبخت 300 ميليون پول نقد بشويد و به نظر خودتان با همان يک يا دو فرزند، تعداد فرزندانتان تکميل باشد، کدام يک به اين فکر ميکنيد که با اين پولي که رسيده ميتوانيد يک فرزند ديگر هم داشته باشيد؟ کدام يک از شما بعد از گرفتن اين پول فرزند ديگري خواهد آورد؟ يک نفر هم از آن جمع نگفت که با اين پول فرزندي به فرزندانش اضافه ميکند و جالب اين که يکي از خانمهاي جمع گفت: اگر يک ميليارد هم بدهند ما ديگر بچه نميآوريم!
در واقع وقتي فرزندآوري بيش از دو تا، ضدارزش شده باشد، هر چقدر ثروت هم که بيايد، صرف خانه و ماشين و مبلمان منزل ميشود و براي هرچه هزينه بشود، براي فرزندآوري بيشتر هزينه نميشود.بحث ازدواج قطعا مهم است، اما بي شک تغيير ذائقه مردم در بحث تعداد فرزندان مهمتر است.
پيشنهاد شما براي کار فرهنگي در زمينه بحران جمعيت چيست؟
ببينيد به عقيده بنده نخستين قدم براي کار فرهنگي اين است که ما براي گروههاي مختلف از مردم يک منطق اقناعي توليد کنيم. به عنوان مثال براي گروهي از مردم که ولايتمدار هستند، بايد دغدغههاي مقام معظم رهبري تشريح شود. متاسفانه جملات تکان دهنده ايشان در بحث جمعيت هنوز به گوش بسياري از ولايتمداران ما نخورده است که اين به دليل کمکاري ما است، وگرنه در کشور ولايتمدار غيور کم نداريم. مقام معظم رهبري ميفرمايند: "يکي از خطراتي که وقتي انسان درست به عمق آن فکر ميکند، تن او ميلرزد، اين مسئله جمعيت است" جاي ديگري در مورد بحث جمعيت ميفرمايند: "کشور و اسلام را اين مسئله تهديد ميکند" حال با توجه به اين بيانات، واقعا روحانيون، مدعيان ولايتمداري و بسيجي بودن و ... چه وظيفهاي دارند؟
گروه ديگر مردم البته تا مسئله کامل برايشان تشريح نشود، در رفتار فرزندآوري خود تجديد نظر نميکنند. بايد براي اين افراد تشريح شود که چه خطري ايران و اسلام را تهديد ميکند. بايد رزاقيت خداوند، توکل و ارزش فرزندآوري در اسلام را برايشان تشريح کرد و گفت که دشمنان چه نقشهاي براي ايران کشيدهاند. به اين افراد بايد مکرر معضلات تک فرزندي و دو فرزندي گوشزد شود. اين که تک فرزندي آسيبهاي فراواني را متوجه بچه و خانوادهاش ميکند، مورد اتفاق روانشناسان اعم از مومن و کافر است. کدام پدر و مادر است که به او گفته شود احتمال آسيبهاي اجتماعي از جمله طلاق، اعتياد، خودکشي و ... در تک فرزندها بيشتر است و باز بخواهد تنها يک فرزند داشته باشد؟ فرهنگ منحط تنظيم خانواده براي گروهي از مردم بحث کيفيت فرزند را مطرح ميکند و توصيه ميکند که يک فرزند بياوريد ولي باکيفيت. ما بايد بگوييم که مطالعات متعدد علميدر دنيا نشان داده که معمولا کيفيت تک فرزندها کمتر از بچههايي است که در خانوادههاي چندفرزندي پرورش مييابند.
از سوي ديگر بايد براي مردم تشريح کنيم که الآن تنها قريب به 9 درصد از جمعيت ما بالاي 60 سال سن دارند و سالمند به حساب ميآيند. تامين اجتماعي و بيمهها با وجود اين که بيش از هفتاد درصد جمعيت کشور در سن کار هستند، آنگونه که بايد از پس تامين مخارج اين جمعيت محدود سالمندان بر نميآيند. در بيش از دو دهه آينده (در صورت ادامه روند کنوني کاهش جمعيت) درصد سالخوردههاي جمعيت کشور تقريبا سه برابر خواهد شد و از درصد کساني که در سن کار هستند، کاسته خواهد شد. حال با اين توصيفات آيا در سي سال آينده يک فرد سالمند ميتواند به تامين اجتماعي و بيمهها دل ببندد؟ آيا براي يک سالمند، ميتوان آيندهاي جز تنهايي، فقر و بيماري متصور بود؟ به مردم بايد گفت که اگر به فرزند، به عنوان يک نعمت عظيم الهي نگاه نميکنيد، لااقل به آن به ديد يک محل سرمايه گذاري بلندمدت نگاه کنيد. همانگونه که براي اين که 10 سال ديگر صاحب خانه شويد، پول کنار ميگذاريد، براي فرزندآوري بيشتر نيز سرمايه گذاري کنيد و اميدوار باشيد که اين فرزندان علاوه بر صفا دادن به خانههايتان، در آينده نيز نخواهند گذاشت که دوران سالمندي محنتباري داشته باشيد.
گفته ميشود که در بسياري از موارد «عدم حمايت عاطفي از مادران» علت بي ميلي به فرزندآوري بيشتر است. آيا شما اين موضوع را تاييد ميکنيد؟
به هر حال بار اصلي فرزندآوري و فرزندپروري بر دوش مادران است و تا زماني که امر «مادري» و «فرزندآوري بيشتر» به عنوان ارزشي والا در جامعه و خانواده جا نيفتد، امکان حل بحران جمعيت وجود نخواهد داشت. بايد ساختارها و آموزشها در راستاي فرزندآوري بيشتر مادران ايراني تغيير کنند. متاسفانه هنوز بعد از گذشت 7 سال از طرح نخستين زمزمههاي تغيير سياست جمعيتي کشور، تقريبا هيچ قانوني براي حمايت از فرزندآوري بيشتر مادران ايراني تصويب نشده، که مقصر اصلي آن، مجلس شوراي اسلاميو البته برخي از دستهاي پشت پرده بوده اند.
کارشناسان معتقدند که بنيان افزايش جمعيت بايد از سالهاي آغازين و مدارس کليد بخورد؛ طي سالهاي اخير آموزش و پروش چقدر توانسته موفق عمل کند؟
حتما اينگونه است که فرموديد و دوران دانش آموزي، بسيار تعيين کننده است. البته بر اساس شواهد موجود هيچ وزارتي به اندازه وزارت آموزش و پرورش با سياستهاي جديد جمعيتي همراهي نکرده است؛ چون لااقل اين وزارت در نخستين فرصت، محتواي ضدجمعيتي کتب درسي دانش آموزان را حذف کرد. اما متاسفانه وزارت بهداشت که ميتواند با ارتباط چهره به چهره با مردم، براي سياستهاي جديد جمعيتي فرهنگسازي کند، نه تنها اين کار را نکرده، بلکه در زمينههاي متعددي به روال ضدجمعيتي سابق خود ادامه داده است. ادامه يافتن عقيم سازيها، بي برنامگي در مقابل معضل سقط جنين، اجباري کردن غربالگريهاي دوران بارداري که منجر به افزايش آمار سقط جنين شده، بالا بودن آمار سزارين و کوتاهي در تأمين مالي درمان ناباروري سه ميليون زوج نابارور و ... گوشهاي از عملکرد ضعيف و توجيه ناپذير وزارت بهداشت است.البته همه ارکان دولت بايد براي حل بحران جمعيت ورود کنند ولي به اعتقاد بنده مهمترين وزارتي که ميتواند به حل اين بحران کمک کند، وزارت بهداشت است.